دلالت حس و واقع بر ایمان به الله (۴)
۴- راهنمایی مخلوقات
این موضوع، یکی دیگر از نمونههای حسّی برای اثبات یگانگی الله به شمار میرود. الله تعالی تمامی حیوانات – ناطق، چهارپا ـ، پرندگان، خزندگان، زبانآوران و بیزبانان را به سوی آنچه باعث اصلاح زندگی و حالتشان میشود، رهنمون ساخته است.
آیۀ زیر شامل مخلوقات عجیب و غریبی که تنها الله Uاز آنها باخبر است، میشود:
﴿رَبُّنَا ٱلَّذِیٓ أَعۡطَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ﴾ [طه: ۵۰]
«پروردگار ما ذاتی است که آفرینش هر چیزی را به او ارزانی داشته، سپس [آنها را] هدایت کرده است».
چه ذاتی انسان را در زمان تولّد، برای مکیدن سینۀ مادرش راهنمایی میکند؟ و چه ذاتی وی را آگاه به شیرخوردن نموده است؟ آن هم به کاری سخت که مستلزم فشارهایی پیدرپی توسّط ماهیچههای صورت، زبان و گردن و نیز نیازمند حرکاتی پیوسته بهوسیلۀ فکّ پایین و تنفّس با بینی است. تمامی این کارها به درستی و بدون علم یا تجربۀ قبلی صورت میگیرد، پس چه ذاتی این امور را به وی الهام نموده است؟ قطعاً الله تعالی او را راهنمایی میکند:
﴿رَبُّنَا ٱلَّذِیٓ أَعۡطَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ﴾ [طه: ۵۰]
«پروردگار ما ذاتی است که آفرینش هر چیزی را به او ارزانی داشته، سپس [آنها را] هدایت کرده است».
علاوه بر این، رهنمونشدن انسان پس از بلوغ و بزرگی، به تلاش برای دستیابی به مصالح خویش؛ مانند سیر و سفر در زمین، نمونهای از هدایت کامل و عام الهی برای مخلوقات است.
راهیابی پرندگان، حیوانات وحشی و چهارپایان نیز به روشنی صورت میگیرد و الله متعال آنها را به انجام کارهایی عجیب که از عهدۀ انسان برنمیآید، رهنمون ساخته است.
علّامه ابن قیّم wدر کتاب «شفاء العلیل»، موارد عجیبی از این قبیل را آورده است.
تمامی موارد فوق، از بزرگترین دلایل بر وجود آفریدگار سبحان، آفرینش استوار، تدبیر عجیب و حکمت لطیف اوست، زیرا معارف عجیب، ترفندهای نهفته، تدبیر زیبا و نتایج مطلوبی که الله متعال در آنها قرار داده، به گونهای است که دهانها را به تسبیح وا میدارد و دلها را پر از معرفت الهی و شناخت حکمت و قدرت او میکند و هر عاقلی میداند که الله Uآنها را بیهوده نیافریده و بیفایده رها نکرده است، بلکه دارای حکمتی آشکار و نشانهای روشن و برهانی قاطع است و دلالت دارد که الله I پروردگار و صاحب هر چیزی است و تنها او دارای صفات کمال است و بر هر چیز، توانا و داناست.[۱]
[۱]– نک: شفاء العلیل، صص ۱۴۷- ۱۶۴٫