دفاع از ابن تیمیه مظلوم و کشف اکاذیب دشمنان ملعون(۲)

یعنی بار دیگر او را در شعبان سال ۷۲۶ به علت مساله زیارت ، در قلعه زندانی کردند و آزاد نشد تا اینکه در شب دو شنبه بیستم ذی القعده سال  ۷۲۸ وفات یافت

و ابن عبد الهادی مقدسی (۷۴۴ هـ) در عقود الدریه ص ۳۴۵ تاریخ زندانی شیخ الاسلام را ششم ماه شعبان ذکر میکند

همانطور که می بینیم زمان ورود ابن بطوطه در روز ۹ رمضان سال ۷۲۶ هجری قمری برابر با ۷۰۵/۵/۲۶ شمسی می باشد.

و شیخ الاسلام ابن تیمیه نیز در ۶ شعبان سال ۷۲۶ هجری برابر با ۷۰۵/۴/۲۵ در زندان بوده است و در زمان ورود ابن بطوطه به دمشق ، شیخ الاسلام ابن تیمیه بیش از یک ماه بوده که در زندان بوده است پس چطور امکان دارد کسی که در زندان به سر می برد بتواند در مسجد جامع در روز جمعه خطبه بدهد؟

آیا این دروغ و افترایی بر ابن تیمیه نیست؟

وقتی که کتاب های آسمانی همانند تورات و انجیل تحریف می شوند و کاتبان و جمع کنندگان این کتاب ها دخل و تصرف در آن می کنند پس بعید نیست که کتاب ابن بطوطه دستخوش تحریف قرار نگرفته باشد

پس یا کتاب ابن بطوطه توسط جمع آورنده اش ابن جزی مورد دخل و تصرف و تحریف قرار گرفته است و یا اینکه ابن بطوطه غفر الله له دروغ گفته چون طبق تاریخ ورودش به دمشق نمی تواند ابن تیمیه را در مسجد جامع در حال خطبه جمعه ببیند.

در ترجمه ای که برای رحله ابن بطوطه در انتشارات راه نو توسط محمد علی موحد نوشته شده است چنین آمده است

«ابن بطوطه این کتاب را به صورت داستان املا کرده و ابن جزى دبیر دربار سلطان ابو عنان گفته هاى او را ملخص و منقح ساخته است. آثار دستکاریهاى ابن جزى را به دو صورت در این کتاب مى توان دید اول به صورت اظهار فضلها و اضافات؛ دوم به صورت سقطات و تحریفات. اضافات و اظهار فضلها او در قسمتهاى مربوط به بلاد عربى است و سقطات و تحریفات او مخصوصا در قسمتهاى مربوط به بلاد غیر اسلامى به چشم مى خورد. وى که منشى دربارى بود در شرح بلاد عربى هر جا که دستش رسیده، بمناسبت یا بى مناسبت، از شیرینکاریهاى منشیانه مضایقه ننموده است. »

رحله ابن بطوطه/ترجمه، ج ۱، ص: ۴۳

 

در انتهای کتاب نیز ابن جزی چنین می گوید:

«قال ابن جزی: انتهى ما لخصته من تقیید الشیخ أبی عبد الله محمد بن بطوطه، أکرمه الله. »  ج ۲ص ۳۵۲

«ابن جزى چنین گوید: خلاصه اى که من از یادداشتهاى شیخ ابو عبد اللّه محمد بن بطوطه- که خدایش گرامى دارد- فراهم آوردم در این جا به پایان رسید. »

همانطور که می بینیم خود ابن جزی اعتراف میکند که او کتاب را جمع آوری کرده و نوشته است.

 

حافظ ابن حجر عسقلانی نیز درباره ابن جزی میگوید که بلفیقی او را دروغ باف می دانست. « وکان البلفیقی رماه بالکذب.»

الدرر الکامنه فی أعیان المائه الثامنه- تحقیق مراقبه / محمد عبد المعید ضان – الناشر مجلس دائره المعارف العثمانیه – مکان النشر صیدر اباد/ الهند – رقم ترجمه۱۲۸۵

 

پس تا اینجا متوجه شدیم که چنین نقلی قابل اعتماد نبوده و تناقضاتی در آن دیده می شود

 

اگر دقت کنید نیز در متن کلام ابن بطوطه به عز الدین بن مسلم قاظی الحنابله اشاره میکند در حالی که لقب او شمس الدین است نه عز الدین. و هیچ کسی لقب عز الدین را برای او بیان نکرده است.

ذهبی در المعین فی طبقات المحدثین  چنین او را معرفی میکند

۲۴۱۰ – والمحدث قَاضِی الْقُضَاه شمس الدّین أَبُو عبد الله مُحَمَّد بن مُسلم ابْن مَالک الصَّالِحِی الْحَنْبَلِیّ العَبْد الصَّالح.

و این نیز خود گواهی بر دخل و تصرف و تحریف این داستان می دهد.

 

 

از طرف دیگر همانطور که در بالا آمد ابن بطوطه میگوید: (ابن تیمیه) در منبر مسجد جامع مشغول وعظ بود آن جا رفتم. از جمله سخنانى که مى گفت این بود که «خداوند همچنانکه من از پله این منبر فرود مى آیم به آسمان دنیا فرود آمد». این بگفت و پله اى از منبر پائین آمد.

این تهمت و افترایی بر ابن تیمیه می باشد چون خود ابن تیمیه در دو تا از کتاب هایش این عبارت را به عنوان عقیده خود بیان می کند وچنین می گوید:

 

« کما شاء أن ینزل وکما شاء أن یضحک فلیس لنا أن نتوهم أن ینزل عن مکانه کیف وکیف وإذا  قال لک الجهمی أنا کفرت برب ینزل فقل أنت أنا أؤمن برب یفعل ما یشاء »

 العقیده الأصفهانیه ص: ۴۹ –  درء تعارض العقل والنقل ج ۲ ص: ۲۴٫

 

یعنی: هرطور که بخواهد پایین می آید و هر طور که بخواهد می خندد و ما حق نداریم چنین توهم کنیم که خداوند از مکانش به این شکل و آن شکل نزول می کند و اگر جهمیی به تو گفت من به خدایی که پایین می آید کفر می ورزم تو در جوابش بگو من ایمان آوردم به پروردگاری که هرچه را بخواهد انجام میدهد.

و یا در مجموع الفتاوی می گوید:

« اذ قال لک الجهمى کیف استوى أو کیف ینزل الى سماء الدنیا أو کیف یداه ونحو ذلک فقل له کیف هو فى ذاته فاذا قال لک لا یعلم ما هو الا هو وکنه البارى تعالى غیر معلوم للبشر فقل له فالعلم بکیفیه الصفه مستلزم للعلم بکیفیه الموصوف فکیف یمکن أن تعلم کیفیه صفه لموصوف لم تعلم کیفیته وانما تعلم الذات والصفات من حیث الجمله على الوجه الذى ینبغى لک »

مجموع الفتاوى ج ۵ ص: ۱۳۱

یعنی: اگر یک جهمی به تو گفت استوی چگونه است یا چگونه به آسمان دنیا می آید یا دست هایش چگونه است و امثال این سوالات پس از او سوال کن ذات خداوند چگونه است؟ اگر به تو گفت کسی جز خود او نمی داند ذات او چگونه است پس به او بگو علم و آگاهی به کیفیت صفت مستلزم علم و آگاهی به موصوف است حال چگونه می توانی که کیفیت صفتی از موصوف را بدانی در حالی که کیفیت خود موصوف را نمی دانی؟ وتو فقط ذات و صفات را به طور کلی از این جهت میدانی.

 

همانطور که می بینیم اقوال ابن تیمیه درباره صفات خداوند بسیار زیاد است و واضح بیان میکند که تشبیه و تمثیل و تکییف و تعطیل صفات خداوند جایز نیست. حال ما نص کلام ابن تیمیه که خودش نوشته است و بر آن اقرار دارد را بپذیریم یا تهمتی که کذب بودنش مثل خورشید می درخشد؟

مقاله پیشنهادی

فواید مطالعه

۱- دور شدن وسوسه‌ها و غم واندوه. ۲- پرهیز از فرو رفتن در کارهای بیخود …