دفاع از ابن تیمیه مظلوم در برابر دشمنان ملعون(۱۱)

و بعضی از اقوال علما در باره او را نقل میکنم:

ابن حجر عسقلانی میگوید:

«ولا أرى أحداً یتعصب للحلاج إلا أهل الوحده المطلقه، ولهذا ترى ابن عربی یعظّم ویقع فی الجنید»

لسان المیزان ۲/۳۸۴ ترجمه الحلاج رقم (۶۴۷/ ۲۸۰۸)

یعنی: « احدی را ندیده ام که تعصب حلاج را داشته باشد مگر اهل وحدت مطلقه به همین خاطر ابن عربی او را تعظیم میکرد»

و میگوید:

«وقد کنت سألت شیخنا سراج الدین البلقینی عن ابن عربی ؟ فبادر بالجواب بأنه کافر. »

لسان المیزان ۴/۳۱۸

یعنی: «از شیخمان سراج الدین بلقینی درباره ابن عربی پرسیدم در جواب گفت که او کافر است. »

امام ذهبی نیز میگوید:

« قدوه العالمین فی القول بوحده الوجود» (العبر فی خبر من غبر ۳/۳۳۳ میزان الاعتدال ۳/۱۰۸).

یعنی: «سرکرده علمای در قول به وحدت وجود است»

و درباره کتاب هایش هم میگوید:

 « ومن أردئ توالیفه کتاب الفصوص فإن کان لا کفر فیه فما فی الدنیا کفر»  سیر أعلام النبلاء ۲۳/۴۸٫

 یعنی: « از کتابهای زشت او کتاب الفصوص است که اگر در آن کفر نباشد پس در دنیا کفری وجود ندارد. »

أبو زرعه العراقی الکردی (۸۲۶ ه) از علمای بزرگ اهل سنت در مذهب شافعی درباره ابن عربی میگوید:

«لا شک فی اشتمال” الفصوص” المشهوره على الکفر الصریح الذی لا شک فیه، وکذلک “فتوحاته المکیه”، فإن صحّ صدور ذلک عنه، واستمر علیه إلى وفاته: فهو کافر مخلد فی النار بلا شک»

یعنی: شکی نیست در شمولیت کتاب الفصوص مشهور بر کفر صریح که شکی در آن نیست همچنین کتاب فتوحاته المکیه . پس اگر صدور این کتب از او صحیح باشد و تا زمان وفاتش بر محتویات آن استمرار داشته باشد پس او کافر ومخلد در آتش است.

حال بیایید موقف ابن حجر هیتمی را درباره ابن عربی و ابن الفارض از همان کتابی که در آن به ابن تیمیه بدگویی کرده است ببینیم:

مطلب ما یعتقد فی ابن عربی وابن الفارض

«وسئل : فی التصوف ما ملخص ما یقولونه فی ابن عربی وابن الفارض وطائفتهما هل هم محقون أم مبطلون وما الدلیل على ذلک ؟ أوضحوا لنا الجواب وأبسطوه بسطا شافیا ؟ .

فأجاب : ملخص ما نعتقده فی ابن عربی وابن الفارض وتابعیهما بحق الجارین على طریقتهما من غایه اتقان علوم المعاملات والمکاشفات ، ومن غایه الزهذ والورع والتجرد والانقطاع إلى الله فی الخلوات ، والدأب على العبادات ونسیان الخلق جمله واحده ، ومعامله الحق ومراقبته فی کل نفس کما تواتر کل ذلک عن هذین الرجلین العظیمین أنهم طائفه أخیار أولیاء أبرار بل مقربون ومن رق السوی أحرار لا مریه فی ذلک ولا شک إلا عند من لا بصیره له… »

الفتاوى الحدیثیه لابن حجر الهیتمی. ص۱۰۷ به ترتیب مکتبه الشامله

معنی:

«از او سوال شد: درباره تصوف و خلاصه آنچه درباره ابن عربی و ابن الفارض و پیروانشان میگویند آیا آنان بر حق هستند یا باطل و دلیل بر آن چیست؟ جواب را برای ما توضیح دهید و کاملا جواب را باز و روشن کنید.

جواب داد: خلاصه عقیده ما درباره ابن عربی و ابن الفارض و پیروان آنان به حق راهروی طریقتشان از نهایت شناخت علوم معاملات و مکاشفات و در نهایت زهد و ورع و آزادی و قطع رابطه با دیگران به سوی خدا در خلوات , عادت بر عبادات و فراموشی یک دفعه مخلوقات و رفتار و کردار حق با مخلوقات و مراقبتش در مورد هر کسی همانطور که همه اینها (که ذکر شد) از این دو مرد بزرگ پیاپی ذکر شده است. آنها طایفه برگزیدگان و بزرگان نیکوکار بلکه مقربان هستند و هرکس نیت خالص آزادانه داشته باشد هیچ جدلی در این مورد نمیکند و هیچ شکی در این نیست الا نزد کسی که کور است. »

و درباره ابن الفارض خوابی از الهامات شیطانی را تعریف میکند و میگوید:

«ولقد أخبرنی شیخنا العارف العلامه أبو الحسن البکری ، عن الشخ العلامه جمال الدین الصابی من صرح لفظه وکان من أجل تلامذه شیخنا زکریا السابق أنه کان ینکر على الشرف بن الفارض فرأى القیامه قد قامت وعلى کتفه خرج وهو به فی غایه التعب ، ثم سمع قائلا یقول : أین جماعه ابن الفارض ؟ قال : فتقدمت لأدخل معهم فقیل لی : لست منهم فارجع ، فانتبهت وأنا فی غایه الخوف والأسف والحزن فتبت إلى الله من الإنکار على ابن الفارض ، وخلصت عقدی مع الله واعتقدت فیه أنه من أولیاء الله تعالى ، فنمت فی مثل تلک اللیله من السنه الثانیه فرأیت ذلک المنام بعینه ، ثم سمعت القائل یقول : أین جماعه ابن الفارض یدخلون الجنه ؟ فتقدمت معهم فقیل لی : ادخل الآن أنت منهم.»

الفتاوى الحدیثیه لابن حجر الهیتمی. ص ۱۰

 

یعنی: « شیخ عارفمان علامه ابو الحسن البکری به من خبر داد  از شیخ علامه جمال الدین الصابی  با صریح لفظ او که از شاگردان شیخمان زکریا بود . در گذشته انکار ابن الفارض را میکرد تا اینکه خواب دید قیامت آمده است و بر شانه هایش خارج شده بود و در نهایت خستگی بود سپس شنید یکی میگوید: کجاست جماعت ابن الفارض؟ گفت که جلو رفتم تا وارد جماعتشان شوم که یکی به من گفت: تو از آنان نیستی. از خواب پریدم و در نهایت ترس و پشیمانی و غم بودم.پس به خاطر انکار ابن الفازض توبه کردم و عقدم را با خدا خالص کردم و معتقد شدم که او از اولیا خداست . دو سال بعد در شبی مثل این شب خوابیدم و با چشم خودم این خواب را دیدم در خواب شنیدم  یکی میگفت: کجایند جماعت ابن الفارض تا وارد بهشت شوند؟ پس برای ورود به جماعت جلو رفتم یکی به من گفت:  حالا وارد شو تو از آنانی. »

همانطور که می بینید عشاق خرافات یعنی تصوف احکام شرعی و حقایق را از خواب  میگیرند و خواب هایی که شیطان با بیننده اش بازی کرده و آنان را به گمراهی سوق داده است را مبنایی برای عقاید قرار داده اند. مشاهده میکنید که ابن حجر هیتمی به جای پیروی از عقیده صحیح سعی دارد با این خواب ها از دو ملحد پلید وحدت وجودی دفاع کند و به عالم بزرگی همانند ابن تیمیه که کاملا شرعی به نقد و رد عقاید مخالف قرآن و سنت پرداخته است به شدت و با کمال وقاحت حمله می برد و او را ضال و مضل می خواند.

به ابر مرد تاریخ اسلام شیخ الاسلام ابن تیمیه ایراد می گیرد مردی که سخنش قال الله و قال الرسول بود مردی که مخالف سرسخت بدعات بود مردی که مردم را از شرک و الحاد منع میکرد مردی که دنیای اسلام مدیون زحمات و مجاهدت های اوست.

حالا خواننده این سطور فرق بین علم شرعی و خرافات را می فهمد و هرگز ارزش و وزنی به اندازه دانه خردلی برای توهینات وقیح و زشت ابن حجر قبوری قائل نخواهد شد و او را به هیچ عنوان در اصول و عقاید اهل سنت و جماعت نمی داند و همانطور که در ابتدا گفتم اگر ثابت کنیم که او مخالف اهل سنت بوده پس هرچه برای ابن تیمیه ثابت کرده برای خودش به کار می بریم و در نهایت درباره ابن حجر هیتمی چنین میگوییم:

«خدا ابن حجر هیتمی را خوار، گمراه، کور و کر گردانیده است و پیشوایان اهل سنّت و معاصرین وى از شافعى ‏ها، مالکى ‏ها وحنفى‏ ها، بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند … سخنان ابن‏ حجر هیتمی فاقد ارزش بوده و او فردى بدعت‏گذار، گمراه، گمراه‏گر و غیر معتدل است، خداوند با او به عدالت خود رفتار نماید و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وى حفظ نماید. »

«و بپرهیز از گوش سپردن به آنچه در کتاب های ابن حجر هیتمی و شیوخش ابن عربی و ابن الفارض غیر این ها است از افرادی که هوای نفسشان را خدای خود قرار داده و خداوند آنان را گمراه کرده است و بر گوش و قلبشان ختم زده و بر چشمشان پرده قرار داده پس چه کسی بعد از خدا می تواند آن را هدایت کند؟! و چگونه این ملحدان حدود را تجاوز کرده و پرده شریعت و حقیقت را دریده اند و گمان کرده اند که بر هدایتی از پروردگارند و حال آنکه این چنین نیست بلکه اینان بر بدترین گمراهی و زشت ترین خصال و منهی خسران و نهایت کذب و بهتان اند. پس خداوند پیروانشان را مخذول کند و زمین را از امثالشان پاک کند … ».

الآن خواننده گرامی می فهمد برگرداندن تهمت هایی که ابن حجر به ابن تیمیه نسبت داده بود ، چقدر منطبق با حق و حقیقت است.

و دشمنان ابن تیمیه نیز فهمیدند که ابن حجر هیتمی با اینکه در فروع شافعی بوده است ولی در اصول اعتقادی فرسخ ها از اهل سنت و جماعت دور بوده است و هیچ گاه اهل سنت سخنان بی ارزش او را درباره شیخ الاسلام امام الائمه المجتهد المطلق  ابن تیمیه رحمه الله گوش نمی دهند و قبول نمی کنند

 

 

مقاله پیشنهادی

فواید مطالعه

۱- دور شدن وسوسه‌ها و غم واندوه. ۲- پرهیز از فرو رفتن در کارهای بیخود …