دعوت ما، دعوتی است معتدل بدور از افراط و تفریط (۴)

این عمل همین طور ادامه پیدا کرد تا سال ۱۹۴۹ میلادی که اسعد کورانی مسئولیت وزارت دادگستری را در سوریه بعهده گرفت واو بطور کلی عمل کردن به باقیمانده قوانین از مجموعه قوانین دادگستری را باطل و به تمام قوانین بیگانه یا خارجی بر اساس تقلید از قانون کشوری عمل کرد، بدین ترتیب شریعت اسلامی از میدان قانون و زندگی دور انداخته شد وجز تعصب مذهبی هیچ چیز دیگری باعث ایجاد این وضعیت نشد. تو را به خدا قسم می‌دهم به من بگو ای خواننده گرامی: کدامیک از این دو دعوتگران سزا دارند که به جدایی اسلام از میدان زندگی متهم شوند: سلفیتی که معتقد به استفاده کردن از تمامی مذاهب فقه اسلامی بوده و همچنین معتقد به بکارگیری آن‌ها در زندگی است، ولی نه به شکل کورکورانه آنگونه که بعضی‌ها معتقد هستند، بلکه بر حسب قوت دلیل یا ارجحیت آن‌ها، ویا دعوتگران متعصب مذهبی که اجازه عمل کردن به هیچ حکمی به غیر از احکام مذهب خود را نمی‌دهند، مذاهب دیگر را به عنوان قوانین شریعتهای مستقل و جدا از هم می‌دانند که عمل کردن به آن‌ها را جایز نمی‌داند و حتی نمی‌توان از قوانین آن‌ها استفاده کرد.کدام یک از این دو دعوتگران انسان را به سوی تفکّری که مستشرقین به سوی آن می‌خوانند می‌کشاند؟می گوئیم: بخاطر آنچه که بیان کردم وترس از دور کردن شریعت اسلامی از آخرین میدان حرکت و توسعه خوددر رابطه با اجراء آن قوانین که همان قانون احوال شخصی است. هئیت و کمیسیون تشکیل شده برای وضع این قانون در سوریه. که در آن هئیت، شخصیت‌های بزرگی مانند علی طنطاوی و مصطفی زرقا وجود داشت- معتقد بود که از مذاهب فقهی اسلامی چهار گانه و غیر از این‌ها استفاده کند. مثلاً در مورد طلاق ثلاثه و غیر از این به رأی و نظر اما ابن تیمیه عمل کند، در نهایت کمیته متشکله برای انجام کار خود، بدین ترتیب در مصر عمل کرد.[۱] این دلیلی است واقعی که صحت دعوت سلفی راستی و درستی آن و حد و حدود آن را در اجرا مشخص می‌سازد.هدف ما از تشکیل این هئیت و کمیته آن است که در تمام تلاش و کوشش خود را صرف اصلاح مسائل فقهی کنیم، زیرا ما معتقد هستیم. که بحقیقت دعوت ما دعوتی است میان دو دعوت افراطی و تفریطی خطرناک دعوتی که بر اساس خشونت سختی، و تعصب است و دوم: دعوتی که بر اساس سستی، تساهل و بی‌توجهی، بی‌ثباتی و بی‌نظمی است.

ولی دعوت ما دعوتی است از جانب مذهبی متعادل، وسط برای اسلامی میانه رو که در آن افراط و تفریط وجود ندارد) تقدیم به امتی که متوسط، میانه رو، معتدل است، امتی که خداوند تبارک وتعالی آن با این صفت تعریف و تمجید کرده و می‌فرماید:

﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَٰکُمۡ أُمَّهٗ وَسَطٗا لِّتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ﴾ [البقره: ۱۴]. «و بی‌گمان شما را ملت میانه روی کرده‌ایم (نه در دین افراط و زیاده روی می‌کنید نه در آن تفریط و کوتاهی تعطیل می‌ورزید) تا گواهانی بر مردم باشد». پس حمد و سپاس برای خداوند – تبارک وتعالی – همان ذاتی که ما را به آنچه که از حق و حقیقت در آن اختلاف داشتند، هدایت کرده و حقیقت آن را برای ما مشخص کرد، به حقیقت خداوند هر کس را که بخواهد، به راه راست هدایت می‌کند.

۱- المدخل الفقهی العام ۱/۵و۱۸۴).

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …