ما جماعت سلفی – حقیقتاً هم باید گفت که –سلفی هستیم هیچگاه کارخلاف شرعی انجام ندادهایم، سرگذشت ما چنین است که در میان ما مرد عالمی پیدا شد، که با عنایت به توفیق الله – جل جلاله – و با استفاده از تلاش و کوشش و رنج و زحمت و صبر و استقامت و پایداری خود برای فهم معانی ادلّههای شرعی و احکامات شرعی وتخصص و مهارت در احادیث و علوم آن و فقه و اصول آن و توانایی ترجیح بین اقوال و دلایل مختلف، دید که بعضی از اجتهادات صحیح هستند و بعضی دیگر اشتباه، لذا مردم را به سوی اجتهاداتی که مطمئن بود، حق هستند و درست، دعوت کرد و از آنهایی که خطا و باطل بودندبرحذرداشت، زیرا همانطور که در حدیث صحیح وارد شده دین یکدیگررا نصیحت کردن است، درنتیجه گروهی ازمومنان به دعوت اوجواب داده واز روش اوتبعیّت کردند و به گفتههای او عمل کردند و آنان نیز دیگران را به این راه دعوت میکردند و آنان را به احادیث صحیح و غیر صحیح راهنمایی و ارشاد میکردند، بخاطر این کار از طرف(متعصبان مذهبی کور) دچار اذیّت و آزار شدنداز طرف قومشان با انکار و گمراه سازی دیگران و سبّ و شتم و استهزاء روبرو شدند، ولی بر این اذیّت و آزارها صبر و تحمل کرده و بر دعوت خویش ثابت قدم ماندند. بسیاری از علماء منصف به فضیلت و برتری این دعوتگر شهادت دادهاند، همچنین حقیقت این دعوت را شناخته و حقیقت اختلاف بین این دعوت و دشمنان آن را درک کردهاند، لذا بدون هیچ ترس و واهمه ای سخن حق بر زبان راندهاند، بخاطر رضایت الله، شهادت صادقانه دادهاند، و بد گوئی، ناسزا ودشنام جاهلان، آشوب و بلوای دشمنان حمله ورو خونخوار و کینه توز هیچ ترسی در دل آنان ایجاد نکرده است و از پیشگامان این علماء منصف و عادل، استاد فاضل، احمد مظهر العظمه، رئیس مجمع تمدن اسلامی و مدیر و سر پرست روزنامه الغراء است، هم اکنون فرصت را به ایشان داده تا برای خوانندگان عزیز سرگذشت ظهور دعوت سلفی را در سرزمین شام، وهمچنین دلیل زیادی این همه سر و صدا، غوغا و آشوب، کینه و دشمنی که دشمنان این دعوت، ایجاد میکنند، بیان کند.
استاد احمد در مقاله خود در دفاع از استاد ما شیخ محمد ناصرالدین آلبانی در مقابله شیخ عبدالله جشی میگوید:دمشق محدث بزرگ خود بنام شیخ بدرالدین حسنی را دریافت، لذا زمانی که خداوند او را به جانب خود برگرداند، آن دیار از امام یامجتهدی که چشمها در رابطه با علوم حدیث بدو نظاره گرشوند، خالی ماند، که ناگهان جوانی مبارز و با تجربه و پخته (که براساس علم وتقوا نشأت گرفته بود و اسم و سمتی در او مطابقت داشت، او استاد محمد ناصرالدین آلبانی است) در میان جوانان معروف شد به اینکه او دائما در خدمت حدیث و علوم حدیث است لذا جوانان بر او تجمع کرده و در بین آنان مشهور شد و توانایی فصاحت در زبان عربی خواندن حدیث ومباحثه و منافشه در رابطه با حدیث را داشت، همین امر باعث شد که افراد.
نخبه زیادی را تحت تاثیر قرار دهد به طوری که از او علم یاد بگیرند و افتخار شاگردی او را داشته باشند از آن جهت که حدیث بعد از کتاب (قرآن) الله – تبارک و تعالی – دومین مصدر برای فقه اسلامی است و حدیثی که نزد اهل حدیث صحیح بود به عنوان مذهب برای اهل فقه اعتبار و ارزش داشت به همین منظور بعضی از شاگردان شیخ ناصر به ترک کردن بعضی از احکام مذهب که مخالف با حدیث صحیح بودند مشهور شدند، بعضی از آنان بر اثر این کار باعث ایجاد آشوب و بلوا و سر و صدا و غوغا شدند، به همین خاطر علیه استاد انواع و اقسام توطئه چیدند.