دعوت‏گرانِ به سوی خدا دو گروه هستند

۱-  دعوت‏گری که به سوی خدا دعوت می‏کند.
۲-  دعوت‏گری که به سوی غیر از خدا دعوت می‏کند.
کسی که به سوی خداوند دعوت می¬دهد فرد مخلصی است که می‌خواهد مردم را به خداوند متعال برساند.
و کسی که به سوی غیر الله دعوت می‏کند، ممکن است به سوی خودش دعوت دهد، بدین‏گونه که مردم را به سوی حق فرا می‌خواند تا خودش در میان مردم مورد احترام و بزرگداشت قرار گیرد، به همین جهت اگر مردم به او احترام قائل نشوند و دستور او را اجرا نکنند خشمگین می‌شود، اما اگر مرتکب حرامی بزرگ¬تر از آن شوند و او مردم را به ترک آن فرا نخوانده باشد ناراحت نمی‌شود.
و گاهی هم به سوی رئیسش دعوت می‏نماید چنانکه در بسیاری از کشورها اینگونه افراد در میان علمای گمراه و درباری نه علمای مردمی یافت می‏شوند که به جای دعوت الی الله، به سوی رئیس و فرماندهان¬شان دعوت می‏کنند.
از جمله: وقتی سوسیالیسم در کشورهای عربی ظهور پیدا کرد بعضی از علمای گمراه علیه آن به آیات و احادیثی استدلال می‌کردند که چندان دلالتی بر آن نداشتند، بلکه اصلاً دلالتی بر آنچه می‌گفتند نمی‌کردند، لذا اینها به سوی غیر خدا دعوت می-کردند.
کسی که به سوی خداوند متعال دعوت می‏کند، اگر با فرار مردم از او مواجه شود نا امید نشده و دعوت را ترک نمی‌کند. پیامبرr به علی t گفت: «انفذ علی رسلک، فوالله لأن یهدی الله بک رجلا واحدا خیر لک من حمر النعم» [تخریجش خواهد آمد] (عجله نکن و آرام مسیر خود را ادامه بده؛ سوگند به خدا اگر خداوند به ‏وسیله‏ی تو یک نفر را هدایت نماید برایت از شتران سرخ‏مو بهتر خواهد بود).
یعنی، اگر یک مرد از قبیله‌¬های یهود هدایت شود برایت از به دست آوردن شتران سرخ‏¬مو بهتر خواهد بود؛ بنابراین اگر دعوتگر مردم را به سوی خداوند دعوت داد و دعوت او پذیرفته نشد، باید خشمش به خاطر این باشد که مردم از حق پیروی نکرده‌اند نه به خاطر اینکه سخن او را نپذیرفته‌اند، اگر به این دلیل خشمگین شود معنایش این است که به سوی خدا دعوت می‌دهد؛ و اگر تنها یک فرد بپذیرد کافی است و اگر هیچکس هم قبول نکرد باز هم دعوتگر مسئولیت خود را انجام داده است، در حدیث آمده است: «…والنبی ولیس معه أحد» (وپیامبری را دیدم که هیچکس همراهش نبود).
در دعوت نمودن به سوی حق و برحذر داشتن از باطل همین کافی است که برای مردم روشن گردد که این حق و آن باطل است، زیرا وقتی مردم از بیان حق سکوت کنند و باطل با گذشت زمان استوار گردد، حق به باطل تبدیل می‌شود و باطل نیز حق پنداشته می‌شود.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …