کتابهایی در قالب شعر و نثر از ملحدین و از کسانی که از راه خدا باز میدارند، خواندم؛ سخنان اینها را دیدم که از آیین و برنامه الهی در زندگی، منحرف هستند. یاوهگوییهایشان را مطالعه نمودم و دیدم که چگونه بیش از حد به مبادی و ارزشهای راستین و به آموزههای ربانی تجاوز کردهاند! سخنان بیارزشی که این قشر گمراه به زبان میآورند و بیادبی وگستاخی آنها، چنان بود که انسان از نقل گفتهها، نوشتهها و اشعارشان برای مردم خجالت میکشد و بدین سان دانستم که هرگاه انسان، فاقد اصول و رسالت باشد، به حیوانی تبدیل میشود که فقط در قالب و شکل انسان است: ﴿أَمۡ تَحۡسَبُ أَنَّ أَکۡثَرَهُمۡ یَسۡمَعُونَ أَوۡ یَعۡقِلُونَۚ إِنۡ هُمۡ إِلَّا کَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّ سَبِیلًا ۴۴﴾ [الفرقان: ۴۴] «آیا گمان میبرید که بیشتر آنها میشنوند یا میفهمند؟ آنها نیستند مگر چون چارپایان و بلکه اینان گمراهترند».
باری، یکی از این کتابها را میخواندم؛ از خودم پرسیدم: اینها چگونه احساس سعادت مینمایند حال آنکه از خدایی روی گرداندهاند که سعادت، در دست اوست و به هرکس که بخواهد میدهد؟! اینها چگونه طعم خوشبختی را میچشند و حال آنکه رابطه خود را با خدا قطع کرده و درها را میان وجود ضعیف و بیمار خود و میان رحمت گسترده الهی بستهاند؟ چگونه اینها خوشبخت میشوند و حال آنکه خدا را ناخشنود کردهاند؟! چگونه آرامش مییابند در صورتی که با خدا جنگیدهاند؟!
من فهمیدم که نخستین عذابی که به عنوان مقدمه عذابهای آخرت، در همین دنیا آنان را فرا میگیرد -اگر توبه نکنند- عذاب بدبختی و غفلت، به تنگ آمدن، افسردگی و سقوط میباشد: ﴿وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِکۡرِی فَإِنَّ لَهُۥ مَعِیشَهٗ ضَنکٗا﴾ [طه: ۱۲۴] «و هرکس از یاد من رویگردانی کند، زندگی تنگی خواهدداشت».
حتی بسیاری از اینها میکوشند تاجهان را نابود کنند. آنها، میخواهند که زندگی پایان یابد ودنیا نابود شود و بدین سان از این زندگی خلاص شوند. وجه مشترک ملحدان گذشته و فعلی این است:
گستاخی و بیادبی به خداوند، بیتوجهی به اصول و ارزشها، بیخردی در داد و ستد، بیتوجهی به عواقب و توجه نکردن به آنچه میگویند و مینویسند و میدانند: ﴿أَفَمَنۡ أَسَّسَ بُنۡیَٰنَهُۥ عَلَىٰ تَقۡوَىٰ مِنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٍ خَیۡرٌ أَم مَّنۡ أَسَّسَ بُنۡیَٰنَهُۥ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٖ فَٱنۡهَارَ بِهِۦ فِی نَارِ جَهَنَّمَۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٠٩﴾ [التوبه: ۱۰۹] «آیا کسی که بنای خود را بر اساس تقوای الهی و رضامندی خدا بنا نهاده، بهتر است یا کسی که بنای خود را بر پرتگاه هلاکت قرارداده و با آن در آتش جهنم افتاده باشد؟ و خداوند، گروه ستمگران را هدایت نمیکند».
تنها راه رهایی و نجات ملحدان از ناراحتیها و غمهایشان -اگر توبه نکنند و هدایت نشوند- این است که خودکشی نمایند و این زندگی تلخ و عمر بیارزش را به پایان برسانند: ﴿قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡۗ﴾ [آل عمران: ۱۱۹] «بگو: به خشمتان بمیرند». ﴿فَٱقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَکُمۡ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ﴾ [البقره: ۵۴] «پس خودتان را بکشید که این، برایتان بهتر است».