در اسلام مسلمانان بر اساس میزان دوری و نزدیکی آنها از کتاب و سنت سنجیده می شوند، لذا هرکس که بیشتر به آندو التزام داشته باشد مطمئنا بیشتر مورد تایید اسلام خواهد بود.
و این قاعده بر حافظ شیرازی و مولوی و ……. نیز تطبیق می شود، شکی نیست می و شراب در اسلام عنصری منفی و زشت است لذا بکاربردن آن به هر دلیل و تعبیری شایسته ی مسلمان نیست خصوصا که شخصی از شراب و می بخواهد مسائل دینی را تعبیر کند!!
و ما در اسلام تعبیری بنام عاشق و معشوق بودن در حق خدا یا یکی از بندگانش نداریم و لذا بکاربردن آنها اللخصوص در حوزه ی دین صحیح نیست!
پس ما آنها را از منظر افکار و عقایدشان می نگریم و هرقدر به اسلام و کتاب و سنت صحیح نزدیک باشند آنها را به همان میزان تایید و تصدیق می کنیم و اگر در افکار و اشعارش موارد خلاف شریعت یا بدعی وجود داشت از آنها برائت می جوییم.
شعرایی در شعرهای خود از کلماتی همچون می، مستی، شراب، ساقی، جام، عشق، هوی، لیلی، زلف، معشوقه، محبوبه، دلبر، دلداری و غیره بسیار استفاده کرده و آنها را جایگزین کلمات دینی کرده و ادعا می کنند که این کلمات، معانی دیگری دارند و مجلس ذکرشان پر از این کلمات نامبارک و اعمالی همانند رقص، جیغ کشیدن و کف زدن است که همه از عادات مشرکین بوده و الله تعالی می فرماید: ﴿وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَهً﴾ انفال ۳۵٫ «نماز مشرکین در کنار خانه خدا چیزی نیست جز سر و صدا، داد و فریاد و کف زدن».