عطاء بن مبارک رحمه الله بیان میکند: در شهر بصره بانویی عبادتگزار زندگی میکرد، مردم وی را به نام بروه یاد میکردند. و در آن پاس شب که همۀ عالم به خواب فرو میفت از خواب برخاسته اینچنین میگفت: ستارهها در حال غروبند، آنانی که به دنبال همدیگرند با هم ملاقات میکنند، اما ای محبوبم، من در مسیر راهت نشستهام، درخشش محبتت در قلبم در حال پرتوافکنی است. آیا با توجه به اینکه محبتت در قلبم است باز هم مرا عذاب میدهی؟ نه، نه. ای خدای من، این کار را نکن. عطاء بن مبارک رحمه الله میفرماید: در این طنین و نالهاش چقدر آثار سوز وگداز نمایان بود (رحمها الله)[۱].
[۱]– صفه الصفوه ج ۴٫