خداوند میفرماید:
﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ یَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن یَکۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَیُرِیدُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَن یُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِیدٗا ۶٠﴾ [النساء: ۶٠].
«مگر نمیبینی کسانی را که گمان میبرند به آنچه بر تو و پیش از تو نازل شده، ایمان آوردهاند و میخواهند طاغوت را داور قرار دهند؟ حال آنکه دستور یافتهاند به طاغوت کافر شوند؟ شیطان میخواهد آنان را به گمراهی دور و درازی دچار نماید.»
از آنجا که توحید همان مفهوم شهادت «لا إله إلا الله» شامل ایمان به پیامبر صلی الله علیه و سلم و مستلزم آن میشود و آن همان دو شهادت (شهادتین) هستند. لذا پیامبر صلی الله علیه و سلم این دو شهادت را یک رکن قرار داده و میفرماید: «بنی الإسلام علی خمس: شهاده أن لا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله، وإقام الصلاه، وإیتاء الزکاه، وصوم رمضان، وحج البیت من استطاع إلیه سبیلاً»[۱]: «اسلام بر پنج رکن، پایه گذاری شده است. [ این پنج رکن عبارتند از:] ۱- گواهی دادن به اینکه معبود برحقی جز الله نیست و محمد فرستادهی خداست. ۲- برپای داشتن نماز ۳- دادن زکات ۴- روزهی ماه رمضان ۵- حج و زیارت خانهی خدا برای کسی که توانایی [مالی و بدنی] دارد [و راه امنیت دارد]»؛ از این رو مؤلف در این باب آنچه که توحید آن را در بر دارد و مستلزم آن است و آن هم حاکم گردانیدن پیامبر صلی الله علیه و سلم در موارد اختلاف و نزاع میباشد، گوشزد نموده است. چون حاکم گردانیدن پیامبر صلی الله علیه و سلم در موارد اختلافی مقتضا و لازمهی گواهی دادن به لا إله إلا الله است و حتماً باید هر مؤمنی بدان معتقد و پایبند باشد؛ چون هرکس بداند که معبود برحقی جز الله نیست و خدا تنها فرمانروا و فریادرس حقیقی است، حتماً باید فرمانبردار حکم الله باشد و تسلیم اوامرش که توسط پیامبرش، حضرت محمد صلی الله علیه و سلم از جانب او آمده، باشد.
پس هرکس شهادت دهد که معبود برحقی جز الله نیست و سپس غیر پیامبر صلی الله علیه و سلم را در موارد اختلاف و نزاع، حاکم گرداند، در شهادتش دروغ گفته است.
به عبارت دیگر، از آنجا که توحید بر اساس شهادتین (لا إله إلا الله و محمداً رسول الله) پایه گذاری شده؛ چون هر دو شهادت به دلیل اینکه با هم تلازم دارند، از هم جدا نمیشوند و معنای شهادت لا إله إلا الله که در بردارندهی حق خدا بر بندگانش است، در همین کتاب آورده شد، در این باب مؤلف شهادت محمد رسول الله که در بردارندهی حق پیامبر صلی الله علیه و سلم است، را گوشزد نموده است.
شهادت «أن محمداً رسول الله» دربردارندهی این مطلب است که حضرت محمد صلی الله علیه و سلم بندهای است که پرستش نمیشود و فرستادهی راستگویی است که دروغ نمیگوید، بلکه از او اطاعت و پیروی میشود؛ چون پیام و دین خدا را از جانب خدا ابلاغ میکند.
پس پیامبر صلی الله علیه و سلم منصب رسالت و تبلیغ دین از جانب خدا و داوری در اختلافات میان مردم را دارد؛ چون وی جز مطابق حکم خدا داوری نمیکند. باید پیامبر صلی الله علیه و سلم را بیشتر از جان، مال، خانواده و میهن دوست داشت. او چیزی از الوهیت و خدایی ندارد، بلکه بنده و فرستادهی خداست؛ همان طور که الله تعالی میفرماید: ﴿وَأَنَّهُۥ لَمَّا قَامَ عَبۡدُ ٱللَّهِ یَدۡعُوهُ کَادُواْ یَکُونُونَ عَلَیۡهِ لِبَدٗا ١٩﴾ [الجن: ۱۹]: «(به من وحی شده است که) چون بندهی خدا (محمّد) بر پای ایستاد (و شروع به نماز و خواندن قرآن در آن کرد) و به پرستش خداوند پرداخت، کافران پیرامون او تنگِ یکدیگر ازدحام کردند». پیامبر صلی الله علیه و سلم هم فرمودند: «إنما أنا عبد فقولوا: عبدالله ورسوله»[۲]: «همانا من فقط یک بنده هستم، پس بگویید: بنده و فرستادهی خدا».
از جمله لازمههای شهادت اینکه حضرت محمد صلی الله علیه و سلم فرستادهی خداست، این است که از آن حضرت صلی الله علیه و سلم پیروی شود و در موارد اختلافی، به حکم و داوری ایشان مراجعه شود و نباید داوری را پیش کسی دیگر برد؛ مانند منافقانی که ادعای ایمان به پیامبر صلی الله علیه و سلم میکردند ولی داوری را نزد غیر پیامبر صلی الله علیه و سلم میبردند. بدین صورت، بنده توحید کامل و پیروی کامل از پیامبر صلی الله علیه و سلم را محقق نموده و خوشبختی واقعیاش در گرو همین کار است. مفهوم شهادتین همین است.
(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز الحمید شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– بخاری در صحیحش، شمارهی ۸ و مسلم در صحیحش شمارهی ۱۶ این حدیث را از عبدالله بن عمرل روایت کردهاند.
[۲]– بخاری در صحیحش، به شمارهی ۳۴۴۵ آن را از حضرت عمر رضی الله عنه روایت کرده است.