خدای متعال میفرماید:﴿ وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا﴾ [الأعراف: ۵۶]: «در زمین بعد از اصلاح آن (توسّط خدا یا بر دست انبیاء علیالخصوص محمّد مصطفی) فساد و تباهی مکنید».
در جای دیگری میفرماید: ﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ لَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ قَالُوٓاْ إِنَّمَا نَحۡنُ مُصۡلِحُونَ ١١﴾ [البقره: ۱۱]: «هنگامی که بدیشان گفته شود: در زمین فساد و تباهی نکنید . گویند: ما اصلاحگرانی بیش نیستیم».
همچنین میفرماید: ﴿أَفَحُکۡمَ ٱلۡجَٰهِلِیَّهِ یَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُکۡمٗا لِّقَوۡمٖ یُوقِنُونَ ۵٠﴾ [المائده: ۵۰]: «آیا (آن فاسقان از پذیرش حکم تو بر طبق آنچه خدا نازل کرده است سرپیچی میکنند و) جویای حکم جاهلیت (ناشی از هوی و هوس) هستند ؟ آیا چه کسی برای افراد معتقد بهتر از خدا حکم میکند؟».
از عبدالله بن عمرو روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «هیچ یک از شما ایمان ندارد تا اینکه خواهشات نفسانیاش (آمال، آرزو، عواطف و احساساتش) تابع دینی باشد که من آوردهام». نووی دربارهی این حدیث میگوید: «این حدیث، صحیح است و در کتاب «الحجه» با اسنادی صحیح آن را روایت کردهایم».
شعبی [دربارهی سبب نزول آیهی: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ یَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن یَکۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَیُرِیدُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَن یُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِیدٗا ۶٠﴾ [النساء: ۶۰] میگوید: میان یک نفر منافق و یک نفر یهودی، نزاعی بود. فرد یهودی گفت: داوری را پیش محمد میبریم – او میدانست که حضرت محمد صلی الله علیه و سلم رشوه نمیگیرد. فرد منافق گفت: نه، داوری را پیش یهود میبریم – چون میدانست که یهودیان رشوه میگیرند – بالآخره هر دو متفق شدند که پیش یک کاهن در جهینه بروند و داوری را پیش او ببرند. سپس این آیه نازل شد: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ یَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن یَکۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَیُرِیدُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَن یُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِیدٗا ۶٠﴾ [النساء: ۶۰]: «(ای پیغمبر!) آیا تعجّب نمیکنی از کسانی که میگویند که آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پیش از تو نازل شده ایمان دارند (ولی با وجود تصدیق کتابهای آسمانی، به هنگام اختلاف) میخواهند داوری را به پیش طاغوت ببرند (و حکم او را به جای حکم خدا بپذیرند؟!) . و حال آن که بدیشان فرمان داده شده است که (به خدا ایمان داشته و) به طاغوت ایمان نداشته باشند. و اهریمن میخواهد که ایشان را بسی گمراه (و از راه حق و حقیقت بدر) کند».
بعضی گفتهاند: این آیه دربارهی دو نفری که با هم نزاع داشتند، نازل شد. یکی از آنان گفت: داوری را پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم میبریم و دیگری گفت: داوری را پیش کعب بن اشرف میبریم. سپس هر دو داوری را پیش حضرت عمر رضی الله عنه بردند. یکیشان ماجرا را برای حضرت عمر بازگو کرد. عمر به آن کسی که به داوری رسول الله صلی الله علیه و سلم راضی نبود، گفت: آیا چنین است؟ آن مرد گفت: آری، چنین است. پس حضرت عمر با شمشیر او را زد و وی را به قتل رساند.
مقاله پیشنهادی
نشانههای مرگ
مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیجگاه، کج شدن بینی، افتادن دستها، …