همچنین به اتفاق مسلمین این داستان کعب ابن عجره به اثبات رسیده است که: پیامبراکرم صلی الله علیه و سلم در عمره حدیبیه، از کنار او گذشت و دید که شپش از سرش میافتد! فرمود: آیا شپش تو را اذیت میکند؟ گفت: آری مرا رنج میدهد، حضرت صلی الله علیه و سلم فرمود: پس سرت را بتراش و در عوض (به عنوان کفّاره) یک گوسفند قربانی کن، یا سه روز، روزه بگیر و یا اینکه شش نفر مسکین را اطعام کن»[۱] این حدیث را همه مسلمین پذیرفتهاند و به آن عمل کردهاند.
سوم ـ گاهی در غیر مراسم حج و عمره، تراشیدن موی سر از جانب عدهای به قصد تعبّد و تدیّن و زهد و پارسائی انجام میشود، به این صورت: مثلاً کسی که توبه میکند مرشدش به او دستور میدهد که سرش را بتراشد، یا اینکه گمان برده شود که سر تراشیدن نشانه زهد و دینداری و مکمّل عبادت و پارسائی است، یا اینکه تصور شود آنکه سرش را بتراشد بهتر و برتر از کسی است که سرش را نتراشیده است، و یا اینکه تا گمان برده شود سر تراشیدنش نمایانگر فزونی تقوا و دینداری او میباشد، یا اینکه او به این خاطر موی سرش را میتراشد تا اینکه برساند: او توبهکار است و سر شخص توبهکار را میتراشند، کما اینکه بعضی از افراد صوفی نماها هرگاه توبه کنند قسمتی از سر خود را ـ که شیخ و فرد قیچی به دست تعیین میکند ـ میتراشند و حتماً دستور میدهد که آنان نیز بر سجاده مخصوصی نماز بگزارند تا مردم تصور کنند که کوتاهکردن موی سر (به آن شکل تعیین شده) از علامات فلان گروه از اهل تصوف میباشد و او نیز حق دارد که پیشوا و سر حلقه توبهکنندگان باشد!! در صورتی که همه اینها بدعتهایی است که خدا و رسولش صلی الله علیه و سلم به آن دستور ندادهاند و در نزد هیچ یک از ائمه دین واجب و حتی مستحب هم نمیباشد، و هیچ فردی از صحابه و تابعین چنین کاری را نکردهاند همچنین هیچ کدام از شیوخ مشهور مسلمین که به زهد و عبادت معروفند اینگونه حرکات از آنان صادر نشده است، علاوه بر این در زمان پیامبراکرم که پیوسته مردم گروهگروه و فوجفوج مسلمان میشدند هیچگاه حضرت صلی الله علیه و سلم به کسی دستور نمیداد که: چون تو مسلمان شدهای پس سرت را بتراش، و نه خودش سر کسی را تراشیده و نه بر سجاده مخصوصی نماز گزارده است، بلکه با اینکه او صلی الله علیه و سلم رهبر تمام مسلمین بود، بر همان سجاده یا چیزی نماز میخواند که سایر مسلمانان میخواندند و بر همان فرش یا چیزی مینشست که دیگران بر آن مینشستند، هیچگاه چیز مخصوصی نداشت بر آن بنشیند نه از جنس سجاده و نه از جنس دیگری و هرگز خود را از دیگران متمایز نمیکرد.
بنابراین هر کس به بدعتهایی که در دین واجب و حتی مستحب نیستند معتقد باشد و آنها را طاعت و وسیله قربت به خدا بداند و نیز طریقه رسیدن به خدا و جزو امور دین بشمار آورد و در عین حال معتقد باشد به اینکه اشخاص توبهکننده و زاهد و عابد به انجام آن، ملزم و مأمور شدهاند به طور حتم چنین فردی گمراه بوده و از راه خدا و روش پیامبرش منحرف شده و مسیر شیطان را در پیش گرفته است.
چهارم ـ تراشیدن سر به این صورت است که شخص در غیر ایّام حج و عمره و بدون ضرورت و همچنین بدون اینکه قصد و نیت تقرب و عبادت داشته باشد سرش را میتراشد، پس در اینگونه سر تراشیدن دو دیدگاه از علما نقل میشود که هر دو دیدگاه از امام احمد / نقل گردیده است:
دیدگاه اول، این است که چنین عملی مکروه میباشد، و این مذهب امام مالک و غیر او میباشد. دیدگاه دوم، آن را عملی مباح میداند، و این در نزد اصحاب امام ابوحنیفه و امام شافعی ـ رحمهماالله ـ معروف است، سپس شیخ الإسلام دلائل هر یک از صاحبان این دو دیدگاه را بیان میکند[۲].
ابن قیم نیز در کتاب ارزشمند خود: «زادالمعاد» مطالبی شبیه این تقسیمبندی چهارگانه ذکر شده، بیان نموده است و این را نیز اضافه میکند که پارهای از انواع تراشیدن سر، چه بسا در دائره بدعت شرکآمیز قرار میگیرد و آن در صورتی است که شخص موی سر خود را به خاطر غیر خدا بتراشد، کما اینک بعضی از مریدان ناآگاه چنین کاری را صرفاً برای خشنودی شیوخ خود انجام میدهند، به عنوان نمونه یکی میگوید: من سرم را برای فلانی تراشیدم! در حالی که تو سر خود را به خاطر فلانی تراشیدی! در صورتی که این گفتار و کردار او عیناً به منزله آن است که بگوید: من برای فلانی سجده کردم! و تو نیز برای فلانی سجده کردی!! زیرا که در حقیقت تراشیدن سر با چنین قصد و نیتی نمایانگر عبودیت و بندگی، و اظهار عجز و ناتوانی است، و این چیزی است که باید تنها برای خدا و در برابر دستور خدا و رسولخدا انجام گیرد، و به همین سبب است که سر تراشیدن را از جمله اعمال حج قرار دادهاند، علاوه بر این نیز بعضی از شیوخ گمراه (و بیاطلاع از حقیقت تصوّف) به مریدان خود گوشزد کردهاند که طبق دستور آنان سر خود را به خاطر انتساب به ایشان بتراشند، همانطوری که به آنان آموختهاند در برابر ایشان کرنش کنند و پیشانی بر زمین نهند![۳] در حالی که شکی نیست که عبادت و پیشانی بر زمین نهادن برای غیرخدا شرک و بهتان آشکاری است که خداوند همه انسانها را از آن برحذر داشته و ما نیز خاضعانه از او میخواهیم که از هرگونه گمراهی و نافرمانی مصونمان بدارد. آمین بمنه و کرمه
[۱]– صحیح بخاری، ح شماره ۱۸۱۴ و صحیح مسلم، ح شماره / ۱۲۰۱٫
[۲]– مجموع الفتاوی ج ۲۱ ص ۱۱۶-۱۱۹٫
[۳]– زادالمعاد، ج ۴ ص ۱۵۹ و ۱۶۰٫