همچنین ابن جریر طبری رحمه الله میگوید: «عمر بن خطاب رضی الله عنه به این دلیل چنین مطالبی را راجع به حجرالاسود بیان نمود که مردم هنوز تازه از پرستش بتها فاصله گرفته بودند، لذا او میترسید که مبادا مردم جاهل و ناآگاه تصور کنند که بوسیدن یا لمسکردن حجرالأسود از باب تعظیم و تکریم در برابر سنگهاست، کمااینکه در جاهلیّت عربها چنین کاری را میکردند، بنابراین عمربن خطاب رضی الله عنه میخواست با این گفتار و کردار خود، به مردم این آموزش و آگاهی را بدهد که: «بوسیدن یا لمسکردن حجرالأسود، فقط به خاطر پیروی از سنت پیامبراکرم صلی الله علیه و سلم است، نه اینکه خود سنگ میتواند نفعی یا ضرری به کسی برساند، کما اینکه در جاهلیت مردم درباره بتها چنین اعتقاداتی را داشتند!!» پایان کلام طبری.
و امّا آنچه که از حدیث ابوسعید روایت شده است که عمربن خطاب رضی الله عنه هنگامی که مطالب فوق را درباره حجرالاسود بیان نمود، علی بن أبیطالب رضی الله عنه خطاب به او گفته است: «حجرالأسود نفع و ضرری میرساند!» و اینکه گویا گفته است: هنگامی که خداوند از ذریّه آدم عهد و پیمان گرفت، این امر را در لوحی نوشت و آن را در دل و درون حجرالأسود انداخت، همچنین در اینکه علیبنابیطالب گفته است: از رسولخدا صلی الله علیه و سلم شنیدم فرمود: «یؤتی یوم القیامه بالحجر الأسود و له لسان ذلق، یشهد لـمن إستلمه بالتّوحید»[۱]. باید دانست که چنین روایتی، با سند موثقی از علی ابن ابیطالب رضی الله عنه به اثبات نرسیده است، و حافظ ابن حجر نیز در فتحالباری: میگوید: در سند آن أبو هارون العبدی وجود دارد و روایت او بسیار ضعیف میباشد[۲]. ناگفته نماند أبوهارون که این روایت را نقل نموده، شخصی است که نزد علما نقل حدیث از او پذیرفته نمیشود، چون بعضی از آنان او را فردی دروغگو میدانند. چنانکه نسائی درباره او میگوید: «متروک الحدیث میباشد» حماد ابن زید میگوید: «أبو هارون العبدی، شخص دروغگوئی است به طوری که صبح یک نوع دروغ میگوید و شب نوع دیگری).
جوزجانی میگوید: «أبو هارون بسیار دروغگو و تهمتزن میباشد» و بالاخره ابن حبان میگوید:«أبو هارون روایاتی را که از ابوسعید نقل میکرد در واقع از احادیث او نبودند، از اینرو جایز نیست از او احادیث و روایات نقل شود مگر اینکه به عنوان نمونه و ابراز تعجّب نوشته شوند»[۳] بنابراین کسی که در نزد علما چنین حالتی ومعروفیتی دارد پس چگونه میتوان به روایاتش اعتماد کرد و آنها را پذیرفت؟!.
علاوه بر این باید توجه داشت به هنگام طواف کعبه آنچه درباره حجرالاسود جایز است انجام گیرد این است: اگر بوسیدن آن برای زائر میّسر شد، پس آن را ببوسد، امّا اگر این کار برای او امکانپذیر نبود فقط دست بر آن بکشد، و اگر هم این کار امکانپذیر نبود و یا موجب اذیترساندن و به زحمت انداختن دیگران میشد، کافی است فقط با دست راست به آن اشاره کند. همچنین استلام و دستکشیدن به رکن یمانی نیز جایز است.
از عبدالله بن عمر روایت شده که گفته است: «لَمْ أَرَ رسولَ اللَّه صلی الله علیه و سلم یَسْتَلِمُ من الْبَیْت إلاّ الرُّکْنَیْنِ الْیَمانِیَّیْنِ»[۴]: «ندیدهام که پیامبراکرم صلی الله علیه و سلم به چیزی از خانه کعبه دست بزند و آن را لمس کند مگر دو رکن یمانی: (حجرالأسود و رکن یمانی)».
[۱]– یعنی در روز قیامت حجرالأسود در حالی که زبانی گویا و روان دارد حاضر میگردد و برای هر کسی که او را بوسیده یا لمس کرده است گواهی توحید میدهد.
[۲]– فتحالباری شرح صحیح بخاری، از حافظ بن حجر عسقلانی ج ۴ ص ۲۶۹ شرح احادیث ۱۶۰۳ ببعد…
[۳]– نقل از تهذیب الکمال، تألیف حافظ مزی ج ۲۱ ص ۲۳۲-۲۳۶٫
[۴]– صحیح بخاری و مسلم.