بنابراین روز عرفه، روز دعا و نیایش و روز التماس عفو و بخشش است و بهترین ذکر در آن گفتن: «لا إله إلاّ الله» است، و پیامبراکرم صلی الله علیه و سلم نیز روز عرفه را بهترین روز میدانستند و در آن روز بهترین و پرمحتواترین ذکر را انجام میدادند، زیرا سردار روزها روز عرفه، و سردار همه اذکار «لا إله إلاّ الله» است، از این رو بسیار شایسته و بجاست که بهترین ذکر را در بهترین و مناسبترین روز انجام دهیم، تا اینکه از روش پیامبر گرامیمان صلی الله علیه و سلم پیروی کرده باشیم، زیرا شکی نیست جمله «لا إله إلاّ الله» که پیامبراکرم صلی الله علیه و سلم آن را در روز عرفه بسیار تکرار میکرد، به طور قطع بزرگترین و ارزشمندترین و مناسبترین جمله است، چون آن در واقع ریسمان محکم، کلمه تقوی، کلید بهشت، اصل و اساس دین میباشد، به خاطر فضل و برکت همین جمله است که آسمانها و زمین آفریده شدهاند، تمام مخلوقات روی زمین آفریده شدهاند، پیامبران مبعوث شدهاند و کتابهای آسمانی فرود آمدهاند، بنابراین فضایل و برتریهای این جمله و نقش و موقعیت آن در دین بالاتر و فراتر از آن است که وصفکنندگان بتوانند آن را تعریف و توصیف کنند، و یا عارفان قادر به شناساندن آن باشند، بلکه فضائل و مزایای آن به قدری زیاد و بیشمار است که در خیال و تصور هم نمیگنجد. امّا با این حال باید هر فرد مسلمانی بداند که تنها با جاری نمودن و بر زبان آوردن جمله «لا إله إلاّ الله» بدون آنکه گویندهاش حق آن را ادا نماید و شروط و ضوابطش را آنطوری که شایسته و بایسته است بجای آورد قبول نمیشود، زیرا کلمه «لا إله إلاّ الله» اسمی نیست که بدون معنی باشد، و گفته و یا لفظی نیست که حقیقتی و مفهومی نداشته باشد، بلکه این کلمه بزرگ دارای چنان مدلول و مصداقی است که درک و فهم آن امری ضروری است و حفظ معنا و مفهوم، و تحققپذیرفتن هدف و آرمان آن واجب میباشد، چون به اجماع و اتفاق علما تنها گفتن و بر زبان آوردن این کلمه بزرگ و بنیادی، بدون آنکه گویندهاش معنا و مدلول آن را بفهمد و بدون اینکه به مقتضای آن عمل کند، قطعاً هدف موردنظر برآورده نخواهد شد، چنانکه خداوند میفرماید:
﴿وَلَا یَمۡلِکُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَهَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٨۶ ﴾ [الزخرف: ۸۶].
«کسانی که معبودهای غیرخدای واحد را به فریاد میخوانند (و میپرستند) اختیار و توانائی هیچگونه شفاعت و میانجیگری را ندارند، مگر کسانی که آگاهانه به حق شهادت و گواهی داده (و خدا را به یگانگی پرستیده) باشند».
منظور این است: مگر کسانی که «لا إله إلاّ الله» را که بر زبان میآورند و به آن گواهی میدهند، از اعمال دل نیز به آن گواهی دهند: (در واقع زباناً و قلباً آن را تصدیق و گواهی نمایند) و معنی و مفهوم آن را به حقیقت درک کنند. پس شکّی نیست که این امر بسیار قابل اهمیّت میباشد و باید هر مسلمانی به آن توجّه فوقالعاده داشته باشد، زیرا که بدیهی است گفتن کلمه «لا إله إلاّ الله» زمانی برای گوینده آن سودبخش میباشد که به درستی مدلول و مصداق آن را به طور کلی اعم از بعد نفی و بعد اثبات درک کند و بشناسد و با ایمان و اعتقاد کامل و راسخ به آن عمل کند، امّا اگر کسی آن را به ظاهر بر زبان آورد و اعتقاد قلبی و حقیقی به آن نداشته باشد مسلماً چنین فردی هر چند هم برحسب ظاهر بدان عمل کند منافق میباشد، و اگر کسی آن را بگوید ولی بر ضد و خلاف آن تبلیغ کند، و اعمال شرکآمیز را انجام دهد، کافر میباشد. همچنین کسی که آن را میگوید اما بعضی از عبادتها را خالص برای خدا انجام نمیدهد، به این معنی که غیرخدا را میخواند، و یا در زمینههایی که فقط خداوند قادر به انجامدادن و فراهمنمودن آنها میباشد، از غیر خدا نصرت و یاری میجوید، و یا کسی که بخشی از عبادات را که به جز خداوند بزرگ هیچکس و هیچچیزی شایستگی آن را ندارد برای غیرخدا انجام میدهد، قطعاً چنین فردی مشرک میباشد اگرچه «لا إله إلاّ الله» را بر زبان آورد، زیرا معنای این کلمه بزرگ ـ همچنانکه قبلاً گفته شد ـ این است: هیچ معبودی جز الله نیست، او تنها و بیشریک است، باید هر نوع عبادت و پرستشی فقط برای او انجام شود و مختص به او گردد، بهگونهای که هیچکس و هیچچیزی در آن شریک و انباز او نگردد، بلکه ابراز عجز و ناتوانی، تضرع و فروتنی، امید و توکّل، انابت و پشیمانی و دعا و طلب فقط به بارگاه آن ذات یکتا و ملکوتی انجام گیرد و لاغیر، پس گوینده کلمه «لا إله إلاّ الله» جز خدای متعال کسی را نمیخواند، جز برای خدا ذبح نمیکند، هیچ بخشی از عبادت و پرستش را جز برای خدا و جلب رضای او انجام نمیدهد پرسیدن و طلبکردن هر چیزی از غیر خدا را جایز نمیداند، و از تمامی اعمال و کارهای غیرخدایی در پیشگاه با عظمت پروردگار یکتا اعلان برائت و بیزاری میکند[۱].
[۱]– نقل از «تیسیر العزیز الحمید» ص ۷۸٫