بنابراین شیطان پیوسته در کمین افراد مؤمن و مسلمان نشسته است و برای گمراه ساختن آنان از صراط مستقیم و منحرف نمودنشان از هدایت و ارشاد راستین غافل نمیماند بلکه از هر مکر و نیرنگ و توطئه و فرصت مناسب برای عملی ساختن این نقشه شوم خود استفاده میکند و هیچگاه خسته و دستبردار نمیشود.
ابن قیم در کتاب باارزش خود: «اغاثه اللهفان من مصائد الشیطان» گفته است: «یکی دیگر از مکر و نیرنگهای شیطان این است که قبل از هر چیز میکوشد تا نفس و روحیه انسان مؤمن را بیازماید تا بداند که کدام یک از دو نیرو بر او غالب میباشد؟ آیا نیروی دلاوری و عمل، و عاطفه و حمیت بر او غالب است؟ یا نیروی ترسویی و بیمیلی؟ پس اگر دید که نفس و روحیه او به ترس و سستی تمایل دارد فوری شروع به کارشکنی و تضعیف روحیه او میکند، و آنقدر همت و اراده او را تضعیف و سست میکند، و به اندازهای عبادت و عمل را بر او سنگین و دشوار جلوه میدهد که سرانجام یا به طور کلّی عمل را ترک و عبادت را کنار میگذارد و یا اینکه با سستی و بیمیلی آن را انجام میدهد. و اگر دید که نیروی شجاعت و حمیت و عمل و همت عالی بر او غالب میباشد او را به غرور و تکبّر وادار میکند، و به او چنان وانمود میکند که: آنچه تو انجام میدهی بسیار اندک و ناچیز میباشد و عملی کافی و بدردخور نیست، لذا تو باید بیشتر و بهتر از این انجام دهی!! بنابراین شیطان در حالت اولی، او را وادار میکند به اینکه آنچه را بایستی بهتر و بیشتر انجام دهد، کمتر و ناچیزتر انجام دهد! و در حالت دوم نیز او را بر آن میدارد تا از حد اعتدال و میانهروی پا فراتر بگذارد و به غلوّ و تندروی بپردازد! متأسفانه در اینجا است که بیشتر مردم دچار لغزش و اشتباه شدهاند، به طوری که یا به دره افراط و زیادهروی سقوط کردهاند و یا به وادی تفریط و سهلانگاری پرت شدهاند. بنابراین بسیار کم هستند کسانی که پیوسته و در هر حال و موقعیتی، بر صراط مستقیمی که پیامبراکرم صلی الله علیه و سلم و اصحاب بزرگوارش براساس آن حرکت میکردند، ثابت و استوار و مقاوم و پایدار بمانند»[۱].
سپس ابن قیم در این باره به طور مفصل بحث و بررسی مینماید و در این باب مثالهای زیادی را ذکر میکند که بخشها و جواب مختلفی از دین و مباحث دینی را شامل میگردند، تا آنجا که بر این باور است که مردم در این باره از نظر طرز اندیشه و عملکرد به سه قسم تقسیم میشوند: یا افراط و تندروی میکنند، یا تفریط و بیتوجهی از خود نشان میدهند و یا معتدل و میانهرو میباشند.
بنابراین لازم است در تمام امور زندگی اعتدال و میانهروی را پیشه خود سازیم و از هرگونه افراط و تندروی و جفا و بیتوجّهی بپرهیزیم، چون این یگانه برنامه راست و درست و صراط مستقیمی است که تمام مؤمنان مکلّفند آنطوری که خداوند در کتاب مقدسش و پیامبراکرم صلی الله علیه و سلم در سنت مطهرش دستور و مقرر فرمودهاند عمل کنند و کاملاً مطابق آن و بر همان مسیر اعتدال و میانهروی حرکت کنند، چون در واقع معنای اعتدال و میانهروی آن است که طبق آنچه که خدا و رسولخدا صلی الله علیه و سلم دستور داده و مقرر کردهاند عمل شود به طوری که نه چیزی به آن افزوده گردد و نه چیزی از آن کاسته شود چون خداوند همین روشی را به مؤمنان دستور داده و ایشان را مورد تمجید قرار داده است، چنانکه میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ یُسۡرِفُواْ وَلَمۡ یَقۡتُرُواْ وَکَانَ بَیۡنَ ذَٰلِکَ قَوَامٗا ۶٧﴾ [الفرقان: ۶۷].
«و کسانی هستند که چون انفاق کنند نه اسراف و ولخرجی میکنند و نه تنگ و سخت میگیرند، (بلکه) میان این دو (روش) حد وسط و اعتدال برمیگزینند».
و میفرماید:
﴿وَلَا تَجۡعَلۡ یَدَکَ مَغۡلُولَهً إِلَىٰ عُنُقِکَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا کُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا ٢٩﴾ [الإسراء: ۲۹].
«دست خود را بر گردن خویش بسته مدار (و بسیار خشک و بخیل مباش) و فوقالعاده (هم) گشاده دستی مکن (و بخشش بیحساب مکن و اسراف مورز، بدانگونه) که ملامت شده و حسرتزده بنشینی».
و میفرماید:
﴿وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡکِینَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرۡ تَبۡذِیرًا٢۶﴾ [الإسراء: ۲۶].
«و حق خویشاوند و مستمند و درمانده را بده (و از آنان دستگیری کن) و ولخرجی و اسراف مکن».
و میفرماید:
﴿وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْ﴾ [الأعراف: ۳۱].
«بخورید و بیاشامید (ولی) زیادهروی نکنید».
همچنین میفرماید:
﴿وَٱقۡصِدۡ فِی مَشۡیِکَ وَٱغۡضُضۡ مِن صَوۡتِکَ﴾ [لقمان: ۱۹].
«و در راه رفتن خود میانهرو باش و (به هنگام سخن گفتن) از صدای خود بکاه».
پیامبراکرم صلی الله علیه و سلم فرموده است: «وَالْقَصْدَ الْقَصْدَ تَبْلُغُوا»[۲]: اعتدال و میانهروی را در پیش گیرید تا اینکه به هدف و مقصود خود برسید. یعنی در کلیه کارها و در هرگونه گفتار و کردار خود اعتدال و میانهروی را مراعات نمائید و از افراط و تفریط پرهیز کنید. چنانکه در روایت دیگر آمده است که پیامبراکرم صلی الله علیه و سلم فرموده است: «عَلَیْکُمْ هَدْیاً قَاصِداً فَإِنَّهُ مَنْ یُشَادَّ هَذَا الدِّینَ یَغْلِبْهُ»[۳]: «راه و روش اعتدال و میانه را در پیش گیرید، زیرا کسی در دین و امور دینی شدت و سختگیری ورزد در نتیجه مغلوب شدت و سختگیری خویش خواهد شد».
عبدالله بن مسعود ب میگفت: «الإقتصاد فی سنه خیر من الإجتهاد فی بدعه»[۴]: «کوتاهیورزیدن در انجام سنت بهتر از خستگی و تلاش در راه ایجاد بدعت است». بنابراین دین خداوند، دین اعتدال و میانه است، و بیزار و بدور از افراط و تفریط میباشد، پس بهترین مردم کسانی هستند که پیوسته و در هر کاری میانهروی را پیشه خود میسازند به طوری که هرگز و در هیچ حالی نه چیزی از دین و احکام دینی را کاهش میدهند و نه دست به افراط و زیادهروی در آنها میزنند به طوری که هرچه دلشان خواست در دین و مسائل دینی بیفزایند و آن را به نام دین قلمداد کنند، بلکه آنان پیوسته راه و روش و هدایت و ارشاد سیّد مرسلین و بهترین مخلوقات و الگو و سرمشق تمام بشریّت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم را در پیش میگیرند و خود را به شدّت ملزم به رعایت و مقیّد به پیروی از آن میدانند.
خاتمه: آری این بود بیان سیزده درس برگزیدهای که مسلمانان در سفر حج بیتالله الحرام میتوانند از فوائد ارزشمند آنها بهرهمند گردند، گرچه همانطوری که در ابتدای این کتاب گفته شد، حج بزرگترین مدرسهای است که مملو از درسهای متعدد، پند و اندرزهای زیبا و آموزنده، فوائد مؤثر و پرخیر و برکتی میباشد، و سفر حج فرصت مناسبی است برای مسلمانان تا از آنها حداکثر استفاده را ببرند، امّا چیزی که هست این است که آنان به حسب سطح بینش و آگاهی و ظرفیت دل و درون خود در تحصیل و به دست آوردن آنها نسبت به یکدیگر متفاوت میباشند، به این معنی که بعضی از آنان دارای چنان دل و درون بزرگ و بیداری هستند که گنجایش علم و آگاهی زیادی را دارند و به دریای وسیعی میمانند که میتواند آب فراوانی را در خود جای دهد، عدّهای دیگر نیز دارای دل و درون بیدار امّا کوچک و کمظرفیتی میباشند که گنجایش علم و آگاهی اندکی را دارند و به جویبار باریک و کوچکی میمانند که فقط آب اندکی در آن جای میگیرد، جماعت سومی وجود دارند که متأسفانه دارای چنان دل و درون غافل و بیتوجهی هستند که به هیچ عنوان علم و نور به آنها راه نمییابد، هر چند به طور کلّی توفیق و هدایت فقط از جانب خدای قادر و منان است.
در پایان از ذات یکتا و پروردگار رحیم و رحمان خاشعانه و عاجزانه میخواهیم که بر همه ما منت بگذارد و به ما توفیق علم نافع و عمل صالح عنایت فرماید، دل و درون ما را به طاعت و عبادت و به نعمت فرمانبرداری از اوامر و پرهیز از نواهی خود شاد و آباد گرداند، بیگمان ذات پاک او شنونده دعاها و پذیرنده خواستههاست، لذا باید تنها به رحم و کرم و عفو و بخشش او امیدوار بود و بس، چرا که براستی او برای ما کافی و بهترین کارساز میباشد.
[۱]– اغاثه اللهفان فی مصائد الشیطان، ج ۱ ص ۱۳۶٫
[۲]– صحیح بخاری، ح ۶۴۶۳٫
[۳]– مسند امام احمد ج ۵ ص ۳۵۰-۳۶۱٫
[۴]– شرح الاعتقاد، تألیف لالکائی ج ۱ ص ۸۸٫