باید دانست این تأکید بدان خاطر است که چون مشرکین بتپرست بودند و به نام آنها ذبح میکردند لذا خداوند به پیامبر خود دستور داد که با آنان مخالف کند و از آنچه که آنان بدان دچار شدهاند روی برگرداند و با نیّت پاک و عزم راسخ بر اخلاص عمل برای خدا استوار بماند.
مجاهد در تفسیر این قسمت از آیه فوق که میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی﴾ [الأنعام: ۱۶۲]. میگوید: «نسک» عبارت است از ذبح قربانی در حج و عمره. همچنین سفیان ثوری از سدّی و او نیز از سعیدبن جبیر نقل کرده که گفته است: «نسکی» یعنی «ذبحی» سدّی و ضحاک چنین نظری دارند[۱].
بنابراین ذبح یا سر بریدن قربانی، عبادت بزرگی است که مسلمانان به وسیله آن به پروردگار خویش تقرّب میجویند، خواه این قربانی به عنوان هدی، یا نذر و یا به خاطر عقیقه نوزاد باشد و یا مسائل دیگری. البته گوسفند یا گاو یا شتری که حاجی آن را در حج یا عمره ذبح میکند در اصطلاح قرآن «هدی» گفته میشود، و انجام این عبادت همچون سایر عبادات جز برای خدای یگانه جایز نمیباشد.
از علی بن ابیطالب رضی الله عنه روایت شده که گفته است: رسولخدا صلی الله علیه و سلم این چهار جمله را برای من بیان فرمودند: «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ذَبَحَ بِغَیْرِ اللَّهِ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ لَعَنَ وَالِدَیه ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ آوَى مُحْدِثًا ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ غَیَّرَ مَنَارَ الأَرْضِ»[۲]: «خداوند لعنت کند کسی را که به هنگام ذبح نام غیر خدا را بر آن زند، و خداوند لعنت کند کسی را که پدر و مادرش را نفرین کند، و خداوند لعنت کند کسی را که شخص بدعتگزار (در دین) را پناه دهد، و خداوند لعنت کند کسی را که مناره زمین (حد و حدود ارضی) را تغییر دهد».
معنی لعنت: دوری و متروک از رحمت خداوند است، و از میان چهار موردی که در حدیث فوق بیان شدهاند «ذبح برای غیر خدا و بردن نام غیرخدا بر آن» از موارد دیگر خطرناکتر میباشد، و به همین سبب است که رسولخدا صلی الله علیه و سلم نخست آن را ذکر کرده است، پس این خود هشداری است به خطر بزرگ این امر ناپسند و شرکآمیز، زیرا بدیهی است که ذبح برای غیر خدا و بدون ذکر نام غیرخدا بر آن شرک میباشد، امّا موراد دیگری که در این حدیث ذکر شدهاند از گناهان کبیره میباشند و از نظر گناه و عقوبت به درجه شرک نمیرسند، در حالی که هر حیوانی که به خاطر غیرخدا و با نام غیرخدا ذبح گردد شرک میباشد اگرچه آن حیوان موجودی حقیر و بیارزشی همچون مگس و امثال آن باشد، بنابراین اگر کسی حتی مگسی را هم با نام غیر خدا ذبح کند مرتکب شرک میگردد تا چه رسد به اینکه یکی از نعمتهای بزرگ و حلال خداوند مانند گاو و شتر و گوسفند و غیره را با چنین روی و هدفی ذبح کند.
از سلمانفارسی رضی الله عنه با سند صحیح روایت شده که گفته است: «مردی در اثر یک مگس داخل بهشت شد و مرد دیگری نیز به واسطه یک مگس وارد دوزخ گردید!! گفتند: چگونه چنین کاری ممکن است؟! سلمان گفت: در امتهای پیشین دو نفر از کنار جمعی از مردم بتپرست گذشتند، و در آن زمان رسم بر این بود که هر کس از آن مسیر میگذشت میبایستی چیزی به نام بت آنان میداد، پس آنان به یکی از این دو نفر گفتند: چیزی به عنوان نزدیکی به این بت بده، آن مرد گفت هیچ چیز ندارم، گفتند هر چه دارای بده ولو اینکه یک مگس باشد! پس آن مرد نیز یک مگس گرفت و آن را به نام نزدیکی به آن بت داد و رفت، پس به سبب این عملی که با نام غیرخدا انجام داد داخل دوزخ گردید، سپس به مرد دوّمی گفتند چیزی به خاطر نزدیکی به این بت بده، گفت: من هرگز چیزی را به خاطر نزدیکی به غیر خدا نخواهم داد، آنان گردنش را زدند و او را کشتند، پس این مرد نیز به خاطر خودداری از این عمل وارد بهشت گردید»[۳].
چنانکه ملاحظه میشود این روایت بیانگر خطر بسیار بزرگ شرک میباشد، تا آنجا اگر هم در اثر چیزی اندک و بیارزش باشد باز سزای آن داخل شدن به آتش دوزخ است، و نمونه این عمل زشت همان مرد نگونبخت اولی بود که یک مگس بیارزش را قربانی آن بت کرد جزایش دوزخ بود، به خاطر اینکه او در عبادت (قربانی برای خدا) آن بت را شریک خدا گردانید. بنابراین وقتی که وضع و حالت کسی که حیوان بیارزشی همچون یک مگس را برای غیرخدا و با نام یک بت قربانی کند چنین باشد، پس باید کسی که گوسفند و شتر و گاو فربه را برای تقرب جستن به معبودهای باطلی از قبیل: چوب و سنگ و درخت و امثال اینها قربانی میکند چگونه باشد؟!.
امام شوکانی در کتاب «شرحالصدور» گفته است: «یکی از مفاسد بسیار بزرگ و خطرناکی که صاحبش را به پشت دیوار اسلام پرت میکند و او را از بالاترین قله دین با سر بر زمین میکوبد این است که بسیاری از کافران و مشرکان، بهترین چهارپایان حلال گوشت خود را در کنار پارهای از اماکن و بتها و چیزهای دیگر به عنوان تقرّب سر میبرند و به هنگام ذبح نام غیرخدا را بر آنها بر زبان میآورند به امید آنکه خواستهها و آرزوهایشان از جانب آنها حاصل و برآورده گردد، در حالی که بجز خدای یکتا هیچ کدام از آنها قادر به چنین کاری نخواهد بود، بنابراین قربانی با هر نامی غیر از نام خدای متعال انجام گیرد امری حرام و نامشروع میباشد، چون این عمل صورت آن را دارد که فردی شراب بنوشد امّا آن را با نام دیگر بنوشد! در حالی که به اتفاق همه مسلمانان کسی که شراب مینوشد به هر شکل و نامی که باشد مرتکب امری حرام شده است و خواه آن را به اسم همان شراب بنوشد و یا نام دیگری (از قبیل: آبجو، کونیاک و شامپاین و غیره) بر آن بگذارد، حکمش یکی است.
آری شکی در این نیست که قربانی کردن نوعی عبادت است که خداوند مسلمانان را به انجام آن مکلّف کرده است مانند: هدی، فدیه و قربانی و غیره، بنابراین کسی که این قربانی را برای غیرخدا و در جوار چیزی ذبح میکند قطعاً قصد و نیّت چنین شخصی تعظیم و تکریم آن چیز است به این امید که برایش جلب منفعت و یا دفع مضرتی بکند و تردیدی نیست چنین قصد و نیّتی صورت عبادت برای آن چیز پیدا میکند، لذا برای فهم این گناه و خطر بد آن کافی است بدانیم و بشنویم که این عمل با چنین قصد و نیّتی، برای غیرخدا انجام میگیرد و کاملاً با مصداق این عبارت منافات دارد که میفرماید: «ولا حول ولا قوّه إلاّ بالله العلیّ العظیم» و «إنّا لله وإنّا إلیه راجعون»: هیچ تغییر و تحوّلی روی نمیدهد، و هیچ قدرت و توانائی بر انجام کاری یا برگزاری طاعت و عبادتی و یا پرهیز از کاری یا معصیّتی صورت نمیپذیرد مگر با مشیّت خدای بزرگ و باعظمت، (چون) «ما از آن خدائیم و به سوی او باز میگردیم».
پیامبراکرم صلی الله علیه و سلم فرموده است: «لاَ عَقْرَ فِى الإِسْلاَمِ»: «در اسلام پیکردن و کشتن نیست». عبدالرزاق صنعانی میگوید: مفهوم این حدیث این است که: مردم در کنار قبر، گاو و گوسفند پی میزدند، ابوداود این حدیث را با سند صحیح از أنس بن مالک روایت کرده است[۴]. پایان گفته امام شوکانی، براستی او در این گفتار خود به صورت خیرخواهانه و دلسوزانه اقدام به نصیحت و راهنمائی کرده و درباره برحذر نمودن مردم از این عمل خطرناک و شرکآمیز بسیار درست و بجا عمل و اظهارنظر کرده است.
در خاتمه این مبحث، از خدای بخشنده و مهربان میخواهیم که همه ما را از وقوع در آن عمل پرخطر محفوظ بدارد و کلیه اعمال ما را مطابق سنت و گفتار و کردار پیامبراکرم صلی الله علیه و سلم گرداند و آن را خالص برای رضا و خشنودی خود قرار دهد. ـ آمین بمنّه و کرمه ـ
[۱]– تفسیر ابن کثیر ج ۳ ص ۳۷۷٫
[۲]– صحیح مسلم ح شماره (۱۹۷۸).
[۳]– نقل از کتاب «الزهد» تألیف امام احمدبن حنبل ص ۳۲ و ۳۳ ـ و «حلیه الأولیاء» تألیف ابو نعیم اصفهانی ج ۱ ص ۲۰۳٫
[۴]– این بود گفته امام شوکانی در کتاب «شرحالصدور» او، همچنین در الجامع الفرید، ص ۵۲۹-۵۳۰٫