مستنداتی که از منابع متاخری مانند بحار الانوار و سلیم ابن قیس گرفته شده است چنانچه در قسمت منابع به آن اشاره کردیم نمیتواند مدارک مطمئنی برای ارزیابی حوادث باشد ولی متاسفانه بیشتر استنادات شیعه، از این دو منبع گرفته میشود.
تحلیلهای عوام پسند خود را بر وقایع بار میکنند. مانند این تحلیل مشهور که اگر عمر به گوش زهرا سیلی نمیزد امام حسین در کربلا شهید نمیشد [۱](البته به زودی ثابت میکنیم که اینگونه افسانهها با شاخ و برگهای مربوطه، قطعاً و به طور صددرصد، دروغ محض است و تحلیلهای این چنینی بچه گانهتر از آن افسانهها!!!).
اشتباه بزرگ دیگر عموم مردم و نویسندگان ما در بررسی و موضع گیری در برابر این دو نفر آن است که آنها را (خواسته یا ناخواسته) در کنار حضرت علی علیه السلام یا پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم میبینند و تجزیه و تحلیل میکنند در حالیکه شیعه پیامبر صلی الله علیه وسلم یا حضرت علی علیه السلام را معصوم میداند ولی حتی برادران اهل سنت، حضرت عمر و حضرت ابوبکر را معصوم و عاری از خطا و اشتباه نمیدانند. یا اینکه به این حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم استناد میکنند که علی با حق است و حق با علی است. ولی ما میدانیم خود حضرت علی علیه السلام در جایی فرموده اند: افراد، ملاک و معیار شناخت حق نیستند بلکه حق و باطل را معیاری است که باید افراد طبق آن شناخته شوند. ولی ما بر خلاف سخن حضرتعلی علیه السلام و فقط به صرف نام افراد، حق و باطل را میشناسیم. و حتی محققین ما اسناد و مدارک تاریخی و آیات قرآن و… را با این مبنا (یعنی نام افراد) و با این پیش ذهن، بررسی و تجزیه و تحلیل میکنند[۲].
اکثر قریب به اتفاق عوام و علماء و محققین شیعه بنا به ۶ دلیل اصلی، با حضرت عمر و حضرت ابوبکر دشمن بوده و آنها را تکفیر کرده و جهنمی میدانند. این دلایل عبارتند از:
- غصب خلافت.
- علت اصلی شهادت حضرت فاطمه (س) و محسن، جنین او.
- غصب فدک.
- بنیانگذاری ظلم به اهل بیت که منجر به شهادت امام حسین علیه السلام شد.
- تحریف دین و مسیر جامعه اسلامی.
- سوزاندن احادیث.
- اتهامات متفرقه دیگر
اکنون این موارد را با مراجعه به متون معتبر تاریخی و حوادث و سخنانی که مورد تایید علمای شیعه است و همچنین با دید عقل محض و آیات قرآن و نهج البلاغه و به دور از تعصبات مذهبی، مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم. با عنایت به این نکته که: عمل و سخن، پرده از نیات درونی بر میدارد و چهره واقعی افراد را نشان میدهد.
در اینجا ذکر این نکته خالی از لطف نیست که یک نفر محقق باید مانند یک قاضی یا بازپرس، بیطرف باشد و اگر شخصی را به عنوان متهم (و نه مجرم) دستگیر کرد و یا به او ظنین شد باید تمامی شواهد و مدارکی که به نفع یا به ضرر اوست را با بی طرفی کامل جمع آوری کند و تحویل محضر دادگاه دهد. ولی متاسفانه محقق شیعه از آنجا که پیش از شروع تحقیق، این دو نفر را محکوم کرده است فقط مدارکی را جمع آوری میکند که به ضرر این دو نفر است آن هم بدون بررسی صحت و سقم راویان و اسناد و متن این مدارک و یا اعتبار نویسنده و کتابی که این مدارک در آنها بوده و از سوی دیگر سعی میکند تمام مدارکی که به نفع این دو نفر است را به هر طریق ممکن زیر سئوال ببرد. ما در این روش، شیوه علمی و بی طرفانه را انتخاب کرده ایم. و هر چند نویسنده این سطور، شیعه است ولی خود را حین نوشتن این مطالب، کاملاً از پوسته مذهبی خارج میکند.
[۱]– جج
گنه کرد در بلخ آهنگری | به شوشتر زدند گردن مسگری |
ج
[۲]– در یک سریال جنایی، مامور به رییس گفت: «پرونده تحقیقات در مسیر خودش است» رییس پاسخ داد: نه بلکه پرونده و مسیر تحقیقات به سمتی میرود که تو میخواهی! تحقیقات محققین گرانقدر و فاضل شیعه نیز بر همین منوال است یعنی مسیر تحقیق به سمتی میرود که آنها میخواهند برود و نه به سمتی که باید برود!!!.