تا مردم ایران از سیاستمدار و مدیر و کارمند و کارگر و استاد دانشگاه و روحانی و… یاد نگیرند که در برابر حرف حق، تسلیم شوند، این کشور روز به روز مراحل بدبختی را یکی پس از دیگری طی میکند.
مشت مداحان دروغگو باز میشود، دکان شیادان حیلهگر، بسته.
پایان تحلیلهای کودکانه از افسانههای تاریخی.
اگر مطالب این کتاب را نخوانید و ندانید در جهل مرکب، ابدالدهر بمانید.
قبل از تولد، چشمانمان بسته است. پس از مرگ هم. لااقل سعی کنیم در این میانه چشمانمان باز باشد.
تعصب، چشم عقل را کور و افسار احساس را باز میکند و اینگونه راهی جز سقوط در درههای جهنمی جهالت، پیش پای انسان، باقی نمیماند.
حضرت عمر و ابوبکر[۱]: شبه لهم یا قلب لک الأمور؟
– ﴿وَقَوۡلِهِمۡ إِنَّا قَتَلۡنَا ٱلۡمَسِیحَ عِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ رَسُولَ ٱللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰکِن شُبِّهَ لَهُمۡۚ وَإِنَّ ٱلَّذِینَ ٱخۡتَلَفُواْ فِیهِ لَفِی شَکّٖ مِّنۡهُۚ مَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍ إِلَّا ٱتِّبَاعَ ٱلظَّنِّۚ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینَۢا ١۵٧﴾ [النساء: ۱۵۷].
و گفتار آنها که عیسی فرزند مریم فرستاده خدا را کشتیم در حالیکه نه او را کشتند و نه به دار آویختند لکن امر بر آنها مشتبه شد و کسانی که در مورد قتل او اختلاف کردند از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند و قطعاً او را نکشتند.
– ﴿لَقَدِ ٱبۡتَغَوُاْ ٱلۡفِتۡنَهَ مِن قَبۡلُ وَقَلَّبُواْ لَکَ ٱلۡأُمُورَ حَتَّىٰ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَظَهَرَ أَمۡرُ ٱللَّهِ وَهُمۡ کَٰرِهُونَ ۴٨﴾ [التوبه: ۴۸].
«آنها پیش از این نیز اقدام به فتنه انگیزی کردند و کارها را برای تو دگرگون ساختند (و به هم ریختند) تا زمانی که حق فرا رسید و فرمان خدا آشکار گشت در حالیکه آنها کراهت داشتند».
شبه لهم: به خطا و اشتباه رفتن در مورد واقعه ای، قضاوت اشتباه و بدون علم از اتفاق یا اتفاقاتی.
قلب لک الأمور: سیاه نمایی (بزرگ نمایی، کوچک نمایی) -قلب واقعیات- افراد خوب را بد و بد را خوب جلوه دادنـ درهم آمیختن حق و باطل برای فریفتن دیگران و…
«مردم را از همنشین آنها بشناسید». [پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم].
«انسان در روش و شیوه زندگی، از دوست خود تاثیر میپذیرد پس لازم است که هر یک از شما درباره انتخاب دوست دقت کنید». [رسول اکرم صلی الله علیه وسلم].
«همواره مومن میترسد از اینکه آیندهاش بد شود و عاقبتش شر گردد». [پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم].
پیامبر صلی الله علیه وسلم به محض اسلام آوردن حضرت عمر فرمودند: خدایا ایمان را در قلب عمر پایدار کن. در جایی دیگر نیز فرمودهاند عمر اولین کسی است که از صراط رد شده وارد بهشت میشود. ولی حضرت عمر میگفته ایکاش به دنیا نیامده بودم و یا اگر یک پایم داخل بهشت باشد هنوز مطمئن از آینده خودم مطمئن نیستم که این سخنان با روایت فوق از حضرت نبی اکرم صلی الله علیه وسلم قابل توضیح و فهم خواهد بود یعنی مومن کسی است که همواره بین بیم و امید باشد.
«همنشین بد، اخلاق تو را فاسد میکند». [حضرت علی علیه السلام].
الناس أعداء ما جهلوا: «مردم دشمن آن چیزی هستند که نسبت به آن آگاهی ندارند». [حضرت علی علیه السلام].
هر گاه حکومتی عدالت را اجرا نکند از چشم مردم میافتد(؟)
انسان بر روش و اخلاق دوست خود پرورش مییابد و شناخته میشود پس متوجه باشید با چه کسی دوست و همنشین میباشید. (پیامبر اکرم) [امالی طوسی: ج ۲ ص ۱۳۲ و بحار: ج ۷۱].
در قرن ۲۰ یک اصل قاطع در بین متفکران جهان شایع شد و به اثبات رسید که: مردان بزرگ را نه به آنچه در نیت آنهاست و نه به کاری که شروع میکنند بلکه در آنچه به سرانجام میرسانند، میشناسند. شیعه مرتب به حضرت عمر و حضرت ابوبکر و شیوه انتخاب شدن آنها گیر میدهد ولی اگر بدون تعصب به شیوه حکومت آنها نگاه کنی و آنچه هنگام مرگ به جا گذاشتند، و همنشینی همیشگی آنها با پیامبر صلی الله علیه وسلم و علی و اصحاب بزرگوار بیشک به آنها نمره ۲۰ میدهی.
در عرف نویسندگان و مداحان شیعه نکاتی پیرامون این دو نفر به قرار زیر وجود دارد:
مطالبی از لابه لای کتب تاریخی (سنی و یا شیعه) به صورت گزینشی و بر ضد این دو نفر انتخاب شده و مواردی که به نفع آنها بوده یا نادیده گرفته شده و یا به هر طریق ممکن، زیر سئوال رفته و تخطئه شده است.
چنانچه در سلسله روات یک حدیث یا واقعه به نام الف برخورد کنند که فردی کذاب یا منفی بوده و آن موضوع به نفع حضرت عمر و حضرت ابوبکر باشد، جریان را مورد خدشه قرار میدهند ولی اگر به حدیث یا واقعهای برخورد کنند که به ضرر حضرت عمر و حضرت ابوبکر باشد و نام همان الف یا فرد کذاب دیگری در سلسله روات وجود داشته باشد آن موضوع را بر ضد خلفاء قبول کرده و استدلالشان این است که این واقعه و یا حدیث، در کتب اهل سنت وجود دارد پس صحیح است. به طور کلی چارچوب یکسانی برای تجزیه و تحلیل حدیث وجود ندارد. و انتخاب مستندات، بر پایه جدل است و نه عقل محض.
[۱]– در کتب شیعه از این دو نفر به تعابیر: فلان و فلان، آن دو نفر، شیخین، غاصبین خلافت، و در کتب اخیر با عنوان: عناصر نفوذی یاد میکنند! (خدا همه ما را ببخشد).