داستان یکی از یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم عقبه بن عامر جهنی (۲)

عقبه مانند سایه ملازمت خدمت پیامبر صلی الله و آله و سلم را اختیار کرد و هر جا که ‌رفت افسار شترش را می‌گرفت، به هر جا رو می نهاد پشت سرش حرکت می‌نمود، و چه بسا پیامبر صلی الله علیه و سلم او را ردیف خود می‌کرد و او را در ترک خود سوار می‌کرد، تا جایی که، به نام ردیف (ترک) پیامبر صلی الله علیه و سلم مشهور شد. و چه بسا پیامبر صلی الله علیه و سلم از استرش پیاده می‌شود تا او سوار شود و پیامبر صلی الله علیه و سلم پیاده راه برود.
عقبه ( می‌گوید: در جنگلهای اطراف مدینه افسار استر پیامبر صلی الله علیه و سلم را می‌کشیدم، فرمود: عقبه سوار نمی‌شوی؟ خواستم بگویم: خیر قربان، اما ترسیدم نافرمانی باشد، لذا گفتم: بله, یارسول الله سوار می‌شوم! ایشان پیاده شدند و من به عنوان امتثال امرش سوار شدم. پیامبر صلی الله علیه و سلم پیاده به راه افتاد، اما من طولش ندادم و زود پیاده شدم و پیامبر صلی الله علیه و سلم سوار شد. همان‌طور که می‌رفتیم، فرمود: آیا می‌خواهی دو سوره را یادت دهم که نظیرشان دیده نشده است؟ عرض کردم بله یا رسول‌الله آنگاه فرمود: سوره فلق و سوره ناس را بخوان. بعد از مدتی وقت نماز فرا رسید و نماز اقامه شد پیامبر صلی الله علیه و سلم پیشنماز شد و هر دو سوره را در نماز خواند و فرمود: هروقت به بستر خواب می‌روی و هرگاه بر می‌خیزی، آن دو سوره را بخوان.عقبه ( گفته است: تا زنده باشم آنها را خواهم خواند.

عقبه بن عامر جهنی( توجه وفکر خود را به دو چیز معطوف داشت و آن دو را نصب‌العین خود قرار داد: یکی کسب و توجه به علم، و دیگری جهاد بود. و با جان و دل به آنها پرداخت، و سخاوتمندانه روح و بدن خود را در راه آن دو بذل کرد.
کسب دانش را از سرچشمه اصیل و پاک و زلال؛ یعنی، از فیض زبان و اندیشه پیامبر صلی الله علیه و سلم شروع کرد، که در نتیجه قاری قرآن و راوی حدیث و دانا بر فقه و دانش فرایض (تقسیم ارث) و ادیب و فصیح و شاعر و … شد.
خوش صداترین قاریان قرآن بود. و چنان عادت داشت، هنگامی که شب پرده تاریک خود را می‌گستراند و دنیا ساکت و آرام می‌شد، عقبه ( به کتاب خدا رو می‌آورد، و خواندن آیات و قرآن را ذکر شب می‌کرد. روح و ضمیر اصحاب کرام به صدای تلاوتش گوش فرا داده قلبشان را خشوع، لبریز می‌کرد و از بیم و خوف و خشیت خدا چشمانشان اشکبار می‌شد.
روزی حضرت عمربن الخطاب ( او را خواند و گفت: مقداری از آیات قرآن را برایم بخوان. گفت: یا امیرالمؤمنین! اطاعت می‌شود و مقدار مقدور از آیات حق را تلاوت می‌کرد و حضرت عمر( می‌گریست, تا دانه‌های باران اشکش ریشش را تر کرد.
عقبه ( یک جلد قرآن را به خط خود نوشت و در آخرش نوشته بود عقبه بن عامر جهنی آن را نوشته. این قرآن نفیس تا این اواخر در مصر

در مسجد عقبه بن عامر جهنی موجود بود.
این مصحف جزو قدیمی‌ترین مصحفانی بود که روی کره خاکی موجود بود؛ ولی زمانی که ما در خواب غفلت خرگوشی فرو رفته بودیم این مصحف با دیگر آثار فرهنگی نفیس ما به یغما رفت.

و در زمینه جهاد، همین بس است که بدانیم عقبه بن عامر جهنی(، با پیامبرص در غزوه احد شرکت داشت و در تمام غزوه‌های بعد از آن شرکت فعالانه داشته است. و بدانیم یکی از دلیر قهرمانان بی نظیری بود که در روز فتح دمشق شایسته‌ترین و عظیم‌ترین فداکاری و جانبازی کردند. به همین سبب ابوعبیده بن جراح ( به عنوان پاداش جانبازیهایش، او را نزد حضرت عمربن الخطاب ( به مدینه فرستاد، تا بشارت پیروزی را به او بدهد. در این سفر عقبه هشت شبانه روز بدون توقف راند، تا مژده پیروزی بزرگ را به حضرت عمر فاروق ( داد.
پس از آن یکی از فرماندهان سپاهیان اسلام بود که مصر را فتح کردند. امیرالمؤمنین، معاویه بن ابی‌سفیان (، به عنوان پادشاه, سه سال ولایت مصر را به او داد. سپس او را به فتح جزیره «رودس» در دریای مدیترانه، مأمور نمود. علاقه و اشتیاق عقبه بن عامر( به جهاد به حدی بود که تمام احادیث مربوط به جهاد را در سینه جا داده و روایت آنها به او اختصاص یافت. علاقه‌اش به جهاد به حدی بود که تیراندازی را، عادت کرده بود، و حتی شوخی و مزاح را با تیراندازی انجام می‌داد.
وقتی در بستر بیماری مرگ ـ در مصر ـ افتاد. فرزندانش را دور خود جمع کرد و به آنها چنین وصیت کرد: فرزندان! شما را از سه چیز بر حذر می‌دارم آنها را به خاطر بسپارید و عملی کنید: حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم را جز از فرد یا افراد مطمئن نپذیرید.قرض نکنید، و خود را به نوشتن شعر مشغول نکنید، که از قرآن غافل شوید.وقتی دار دنیا را وداع گفت، او را در بالای «المقطم» دفن کردند. سپس به ترکه و میراثش برگشتند، و آن را جستجو می‌کردند. دیدند فقط هفتاد و چند تیر از خود به جا گذاشته است، و در کنار هر تیر, شاخ و نیزه قرار دارد. وصیت کرده بود آنها را در راه خدا بدهد.خداوند سیمای قاری، عالم، جهادگر، عقبه بن عامر جهنی را پر فروغ و منور گرداند و از جانب اسلام پاداش نیکو دهد.

مقاله پیشنهادی

فضیلت مهاجران و انصار

الله متعال می‌فرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …