واقعه افک که در آن منافقین به حضرت عایشه ل تهمت زدند، در اثنای جنگ بنیمصطلق و هنگام بازگشت از آن پیش آمده بود. در کتب احادیث و سیره این داستان به طور مفصل بیان شده است، ولی واقعهای که نسبت به آن در قرآن مجید صریحاً چنین هشدار داده شده: وقتی مردم این خبر را شنیدند، چرا نگفتند: «این یک بهتان است» نیازی به تفصیل چندانی ندارد، البته از این داستان میتوان فهمید که یک خبر دروغ و خلاف واقع چگونه شایع شده و بر سر زبانها قرار میگیرد([۱]).
این خبر را در اصل منافقان شایع کرده بودند، ولی بعضی از مسلمانان سادهلوح فریب منافقان را خورده و با آنان همنوا شدند که بعداً حد تهمت در مورد آنها اجرا شد، چنانکه در صحیح مسلم و غیره مذکور است. مورخین مسیحی عصر حاضر هم مانند منافقین صدر اسلام، این داستان را با آب و تاب فوق العادهای ذکر کردهاند از آنها انتظار دیگری وجود ندارد؛ زیرا آنان در هر فرصتی به بهانههای مختلف، با قلمهای زهرآگین خود علیه اسلام و مقدسات آن قلمفرسایی کردهاند. تمام این جنگها مقدمهای بود برای آن جنگی که دو ملت عرب و یهود بر علیه مسلمانان به راه انداختند و به جنگ «احزاب» معروف است.
[۱]– در باره داستان افک و تهمتزدن منافقان و جمعی از مسلمانان سادهلوح به ام المؤمنین حضرت عایشهل و اعلام برائت وی از جانب پروردگار در هجده آیه از سوره نور، میان مورخان، سیرهنویسان و مفسران اتفاق نظر وجود دارد و امت اسلامی با تواتر این امر را نقل نموده است، ولی بعضی از نویسندگان مغرض و متعصب حاضر نیستند این واقعیت را بپذیرند و در مصداق آیات و اینکه آن زن عفیفه که برائت او در قرآن کریم نازل شده است، چه کسی بوده؟ تردید دارند، چنانکه در فروغ ابدیت جلد دوم ص – ۱۷۸ مذکور است که آن زمان ماریه قبطیه و یا زنی دیگر غیر از حضرت عایشه بوده است. ولی با توجه به آشکاربودن مسأله و اجماع مورخان، مفسران و سیرهنگاران در این خصوص، این نظریه مردود است و نیازی به بحث و استدلال ندارد. (مترجم)