دائماً تاریخ عظیم اسلامی مان به ما می آموزد

 سنَّهَ اللَّهِ … وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا.

لن یصلح آخر هذه الأمه إلا بما صلح به أولها». یعنی: « هرگز آخر این أمت (أمت اسلام ) إصلاح نخواهد شد ، مگر آنگونه که ، ابتداء آن (جامعه ی أصحاب رسول الله ) إصلاح شد.

دائماً تاریخ عظیم اسلامی مان به ما می آموزد که :

جنبش و حماسه و تحرکات و فعالیتهای نا مناسب و بیگانه با روح تطور و سنت تغییر ، سرانجام و مصیری جز مرگ سریع نخواهند داشت.

دائماً تاریخ جهان به ما می آموزد که :

مسیر حرکه تاریخ با خشونت های بیجا و حماسه و تحرکات و فعالیتهای نابجا ، تغییر نخواهد یافت.

دائماً تاریخ عظیم اسلامی مان به ما می آموزد که :

آن کسانی که موفق نشده اند که در درون خود ، قوت و نیرویی قادر بر حیات و ادامه ی مسیر پدید آورند ، واردات و خرید ( نصرت و یاری ) از جانب دیگران ، به داد آنها نخواهد رسید.

دائماً تاریخ عظیم اسلامی مان به ما می آموزد که :
هرگاه از دشمن تاریخی ات ، استعانت و یاری گرفتی ، و فاقد توانایی درک و رؤیت صحیح از واقعیت و حقیقت بودی … پس عجیب نخواهد بود که بزودی خبر مرگت منتشر گردد… زیرا  با این وضعیت تو در همان ابتدای مسیر ، انسانی هستی که اقدام به خودکشی نموده ای

دائماً تاریخ عظیم به ما می آموزد که :

حجم و اندازه ی علاج و درمان ، بایستی مساوی با حجم و اندازه ی بیماری و مرض باشد ، همچنانکه ضروری است که نوع دارو و درمان ، مناسب با نوع درد و مرض باشد.

دائماً تاریخ عظیم اسلامی مان به ما می آموزد که :

هرگاه که عوامل و اسباب حقیقی نصر و پیروزی ، موجود نباشد ، در این حال ، هرگونه پیروزی و نصرت مقطعی ، خود ، أمری تضلیلی و اشتباه أفکن ، و سبب استمرار بر ادامه ی حرکت بر مسیر خطأ ، و پیشروی بسوی شکست حقیقی خواهد بود.

دائماً تاریخ عظیم اسلامی مان به ما می آموزد که :

وقتی که انسان یا گروهی به حاکمیت و حکومت برسد ، بدون اینکه شایستگی و آمادگی واقعی برای آن را کسب نموده باشد ، و بدون اینکه به رتبه و مستوای أمت زیر دستش رسیده باشد ..، این به حکومت رسیدن و این به سلطه رسیدن ، بمانند تیر خلاصی است که بر جنازه ی حیاتش و حیات أمثالش ، کوبیده میشود!

تاریخ در دوره ها و زمانهایش ، عجیب است! به ما نشان میدهد که :

هیچ قاعده و سکوی ثابتی برای ایجاد تغییر و تحول وجود ندارد ، مگر قاعده و زیربنای تغییر از داخل !! تغییری که متمرکز بر عقیده ای باشد که ریشه های آن در أعماق نفس و روح ، وجود داشته و منسجم و هماهنگ با سنت الله در حرکت کون و خلقتش بوده ، و صلاحیت و فاکتورهای لازم برای بقاء و انتشار را داشته باشد.

{إنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ} الرعد : ۱۱٫

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …