- دکتر علیرضا دلیری ـ مشهد
فرهنگ از هم گسیخته و حیران جهان غرب مجبور شده برای حفظ آخرین نفسهای معانی اخلاقی و انسانی، نمادهایی چون؛ عید یا روز مادر، روز کارگر، روز معلم و روز پرستار وغیره را در جامعههای خود رواج دهد. این جامعههای ماشینی و ماده پرستی که از مادر و جایگاه و احترام او و مکانت و اهمیت کارگر و قیمت پرستا بکلی بیگانهاند در یک روز سعی میکنند این مفاهیم والا را با تکلف بخورد نسلهای نوینی که از عاطفه و درک این معانی اخلاقی نا آشنایند، بدهند.
در یک روز از سال جوانان به خانههای سالمندان میروند و پس از چند ساعت پرس و جو و اینسو و آنسو پالیدن مادر پیر و درافتادهیشان را که چون کاغذ مچاله شده در گوشهای از اتاقی افتاده را پیدا میکنند و یک شاخه گل در دستش میگذارند، و دوباره به آغوش زندگی ماشینی بدور از عاطفه و احساسات و انسانیت خویش بازگشته تا سالی دیگر و شاخه گلی دیگر.. این حکایت در روزهای پرستار و معلم و کارگر نیز بدون سر و صدا سرد و بیروح تکرار میگردد!
این عادت و رسومی که در آن جامعهها باید بسیار بدان ارج نهاد. در جامعههای پر عاطفه و احساس اسلامی که بر مبنای اخلاق و انسانیت بنا شده رمزی است از اهانت و تحقیر به جایگاه این مهرههای ساختاری خانواده و جامعه. در جامعههای اسلامی همهی سال روز مادر و روز پرستار و معلم و خدمتگذاران جامعه است. مسلمانان همیشهی سال این زحمتکشان را ارج مینهند و قدر و منزلتشان را گرامی میدارند و از اینکه آنها را در چارچوب یک روز تنگ زندانی کنند شرم میورزند.
جامعهی اسلامی در تاریخ خود ( نه در زندگی پرفروغ حضرت رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ و نه در زمان صحابه و دوستداران و اهل بیت آن مقام شرف، و نه در طول بیش از ۵۰۰ سال پس از رحلت آن پیک آسمان ) روزی بنام “روز میلاد رسول اکرم ” هرگز نمیشناخت.
رسول خدا همواره در اذهان مسلمانان، و در اذان، نماز، عبادات، معاملات، اخلاق و گفتار آنها حضور داشت. و مکانت و مقام او همواره در قلههای برافراشتهی شموخ و عز در قلبهای مسلمانان جای داشت.
در قرن ششم هجری/ در بین سالهای ۹۰۹ تا ۱۱۷۱ میلادی گروهی از شیعیان اسماعیلیه که ادعا میکردند نسبشان از اسماعیل فرزند جعفر صادق به حضرت فاطمه زهراء میرسد و خود را فاطمیان مینامیدند بر کشورهایی چون؛ تونس، مصر و سرزمینهای شام، و همچنین بصورت پراکنده بر لیبی، جزائر، مراکش و بر مناطقی از شبه جزیرهی عرب، صقلیه ـ در اسپانیا یا اندلس ـ و شمال سودان حکومت کردند.
فاطمیان چون شیعیان اثنا عشری یا جعفری و سایر فرقههای شیعه حزبی سیاسی بودند که از مذهب به عنوان روپوشی بر فعالیتهای سیاسی و رسیدن به هدفهای مادی و جاه و سلطان استفاده کردند.
وچون دریافته بودند با ایجاد تغییر و تحولاتی در سیستم عبادی اسلام پیروان خود را میتوانند از جامعهی بزرگ اسلامی جدا ساخته به آنها شخصیتی مستقل و جدا از جمهور مسلمانان تزریق کنند و بدینوسیله آنها را چون مهرههایی همیشه تابع فرمان خود داشته باشند، بدعتها و طقوس و عادات و رسوم عبادی جدیدی به جامعهی روز خود تزریق کردند.
عید میلاد رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) از جمله بدعتهایی است که فاطمیان شیعه در جامعهی اسلامی به یادگار گذاشتهاند.
گر چه برگذاری این مراسم و تصویر عبادی دادن به آنها اتهامی است ننگین به فرمودهی خداوند متعال در آیه۳ سوره مبارکه/ مائده «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِیناً» {امروز ( احکام ) دین شما را برایتان کامل کردم و ( با عزّت بخشیدن به شما و استوار داشتن گامهایتان ) نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین خداپسند برای شما برگزیدم.}
که در آن خداوند متعال دین اسلام را کامل شمرده، هر گونه اضافه سازی بر آن را مردود شمرده است. و پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) صراحتا اعلام داشته که « من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهو رد» ـ هر کسی چیزی نوین در این دین ما بیاورد مردود است ـ و « کل محدثه بدعه و کل بدعه ضلاله، و کل ضلاله فی النار» ـ هر نوین سازی و نوآوری بدعت است، و هر بدعتی گمراهی، و هر گمراهی در آتش سوزان جهنم ـ.
فاطمیان با این نوآوریها اهدافی بسیار عمیق در نظر داشتند.
اولا: آنها با ایجاد این روز خواستند پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) و احترام و جایگاه او را در یک روز زندانی کنند و جامعه را بتدریج از رسول اکرم و هدایات و فرامین و دستورات آن مقام هدایت دور سازند.
ثانیا: با اجرای طقوس و مراسم خاص در این روز نوعی روح چاپلوسی در بین مسلمانان رواج دهند تا رابطهیشان با رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) از اطاعت و فرمانبرداری او به نوعی عواطف و احساسات چاپلوسانه خلاصه شود. بنام او حلوا تقسیم کرده، نذریه دهند و درحق او شعرها و مدحهای چاپلوسانه سروده مقام و منزلت او را به گمان خود بالا ببرند، و به او صفات الهی داده در ردیف خداوند قرارش دهند. و با غروب آفتاب آنروز دفترش را بسته در طاقچهی اتاقشان بگذارند، و تا سالی دیگر و مراسمی دیگر، نه رسولی در زندگیشان باشد و نه اطاعت و فرمانبرداری از او…
البته همانگونه که امام حافظ ابن کثیر فاطمیان را وصف نموده، آنها از بدجنسترین انسانهای روی زمین بودند!
این انسانهای مکار و حیلهگر و بدطینت و پست، روز عید و شادمانی و جشن برای مولد رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) را دوازدهم ربیع الأول که روز وفات آن حضرت است قرار دادند!!
تاریخ از آنجا که علم غیب ندارد، و بزرگی بزرگان را پس از رشد و کمال آنها درمییابد، نه همراه با میلادشان، غالبا روز ولادت بزرگان را بدرستی نمیداند. رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) نیز از این قاعده مستثنی نبود. به همین دلیل کسی به درستی نمیتواند تعیین کند که روز ولادت آن حضرت دقیقا چه روزی بوده است. برخی دوم و برخی هشتم و برخی دهم و بعضی دوازدهم ربیع الأول عام الفیل ـ سال حملهی ابرهه با فیلهایش به کعبه ـ را روز ولادت آن حضرت شمردهاند. آنچه از خود آن حضرت ثابت است ایشان در روز دوشنبهای به دنیا آمدهاند. و برخی از دانشمندان اسلامی چون محمد سلیمان المنصور فوری در کتابش «رحمه للعالمین»، و پژوهشگر و فلک شناس نامدار محمود پاشا پس از تحقیق و بررسی به این نتیجه رسیدهاند که آن حضرت در ۹/ربیع الأول موافق با ۲۰ یا ۲۲/ آپریل/۵۷۱ میلادی به دنیا آمده است.
اما تاریخ ثابت و دقیق وفات آن حضرت ۱۲/ ربیع الأول/ سال یازدهم هجری است.
و فاطمیان بدجنس و کینهتوز و حقود روز وفات آن حضرت را روز جشن و شادی قرار دادهاند، و آن را روز میلاد آن حضرت برشمردهاند!!!…
و صد افسوس که بسیاری از مسلمانان جاهل هنوز این حقیقت تلخ را درک نکرده، به ساز آن بدعت فروشان و مذهب سازان بد طینت میرقصند!..
آری! جای دارد نه تنها مسلمانان بلکه تمامی بشریت در طول تاریخ خود همهی سال را به پاس حضرت محمد آخرین پیک آسمان ( سلام و درود خداوند و فرشتگان و انسانها بر او بادا) گرامی دارند، و با زنده نگه داشتن فرخنده میلاد باشکوه او، او را والاترین اسوه و نمونهی حیات در زندگیشان قرار دهند.
او در حقیقت نمونهای عملی و اجرائی از احکام اسلام بود، قرآنی که با دو پا در بین انسانها قدم میزد.
او رحمتی بود برای جهان و جهانیان. و باید با زنده نگه داشتن یاد او خود را به اخلاق و رفتار او زینت و زیبائی بخشیم.
شایسته است در این روزگاری که بشریت از کالبد انسانیت خود بیرون خزیده، با تازه کردن یاد رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) عقلها را زنده، وجدانها را بیدار و قلبها را تکان داد تا دریابند پیام محمد؛ بزرگمرد تاریخ بشریت را.
و با زنده نمودن نام او، رسالت و پیام او را به مسلمانان تذکر داد، و به آنها آموخت که باید چون رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) باشند.
« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً »
{ سرمشق و الگوی زیبائی در ( شیوه پندار و گفتار و کردار ) پیغمبر خدا برای شما است . برای کسانی که ( دارای سه ویژگی باشند : ) امید به خدا داشته ، و جویای قیامت باشند ، و خدای را بسیار یاد کنند}. (سوره مبارکه احزاب/۲۱)
و با یادآوری آنها به مقام و منزلت انسانی رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) مسلمانان را بسوی وحدت اسلامی و همپیمانی و برادری در برابر موجهای هولناک و وحشی صهیونیستها و انسانهای حیوان صفت و خونخوار غرب سوق داد.
و چه شرم آور است که در بسیاری از کشورهایی که خود را با کمال بیشرمی به ( نماد انسانیت و اخلاق و رحمت و شفقت و مهر پدری بشریت؛ حضرت رسول اکرم محمد نسبت میدهند، جلادان ددمنش و درنده حیوان صفت از ریختن خون مظلوم و به دار آویختن بیگناه و به زندان انداختن ستمدیده و در زیر شلاقهای شکنجه و عذاب انداختن مردم بیچاره هیچ ابائی نمیورزند.
آیا این اهانت به رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) نیست؟!
و چه شرم آور و ننگین است که در بسیاری از کشورهایی که خود را به آن مقام والای عصمت و طهارت (صلی الله علیه وسلم)، و یا اهل بیت او نسبت میدهند از آزادی و عدالت اجتماعی و برابری و برادری هیچ خبر و اثری نیست!
آیا این اهانت به مقام والای آن حضرت و تعالیم دین مبین اسلام نیست؟!
و چه شرم آور و ننگین است که در بسیاری از کشورهایی که خود را مسلمان مینامند، کسانی که خود را پارسا و زاهد و پرهیزگار، و نمایندگان بر حق دین میخوانند برای رسیدن به جاه و مقام و کرسی و ریاستی چند روزه، خونهای گلگون فرزندان ملت را به زمین میریزند، در حالیکه نزد خداوند ارزش خون و جان یک مسلمان از خانهی کعبه با ارزشتر است!
می بخور منبر بسوزان آتش اندر کعبه زن ساکن میخانه باش و مردم آزاری نکن