آری خواهرم،
آری ثابت کردم بی غیرتم و بلوچ نیستم
آری آمنه جان امروز تو را از خانه ات به پشت میله های زندان بردند.
و من فقط اشک ریختم و این متن را با قلبی پر از درد و غم نوشتم.همین!
آری امروز ثابت کردم من بلوچ نیستم،
ثابت کردم غیرت ندارم و ثابت کردم هیچی نیستم.
خواهر گلم آمنه جان شرمنده مرا ببخش، من انقدر خوار هستم که تو ناموسمی تو را امروز بازداشت کردند و منه خفه خون گرفتم.همین!
وای وای وای
خواهر گلم آمنه جان،
مادرت امشب را چطور صبح خواهد کرد درحالیکه تو در میان ده ها نامحرم بازداشتی و خدا بداند چه حالی داری.!
خواهر گلم آمنه جان شرمنده ام مرا ببخش، من یک بلوچ بی غیرتم.
لحظه ای یاد آوردم غیرت دیروز را که بلوچ جانش را میداد اما ناموسش را نه!
اما امروز ناموسم را بردند به بازداشتگاه و من نفس نکشیدم مبادا من را بازداشت کنند.
خواهر گلم آمنه جان شرمنده ام.همین!
مرا ببخش.همین!
اما خواهر گلم،
ب الله عادل قسم یادم میکنم صدبار قسم یاد میکنم، تاوانش را خواهند داد و انتقامت گرفته میشود.
آری خواهر گلم،
میدانم که من بی غیرتم و بلوچ نیستم و نمیتوانم انتقامت را بگیرم اما نگران نباش خواهر گلم تو خدای داری همان خدای که مریم مادر عیسی را پاک داشت.همان خدایی که مادرمان عائشه را از تهمت ها پاک داشت.
آری آمنه جان خواهر گلم میدانم جرمت چیست؟!
جرمت اینست اسلام ناب محمدی را تبلیغ کردی و گفتی عزا داری در اسلام نیست. فقط همین!
آمنه جان خواهر گلم،
مرا ببخش شرمنده ام.
امشب را در میان ده ها نامحرم صبح خواهی کرد و من تنها کاری توانستم انجام بدهم نگارش این متن بود.
خواهر گلم،
خدا بداند تو چه حالی داری الان!
و من در خانه خود و در میان خانواده خود نشستم بیخیال.پس مرا ببخش
در حالیکه تو ناموسم هستی.
آمنه جان خواهر گلم،
من خود بی غیرتم اما
سپردمت ب خدایی حافظ همان خدایی ابراهیم را در آتش، اسماعیل را در زیر چاقو، یونس را در شکم ماهی و پیامبرمان را در غار حفاظت کرد.
سپردمت ب الله حافظ.
فقط همین!!!!