در اینجا دیگر نه میتوان گفت: حضرت،تقیه کردهاند. نه میتوان گفت رعایت حکمت و مصلحتی را کردهاند. نه میتوان گفت از باب مماشات بوده و حتی دلایل و پاسخهای مبهم و سر در هوا و کلی همیشگی را نیز نمیتوان عنوان کرد.
-
حضرت علی علیه السلام بنا به قول برخی مورخین هر بار که بر منبر میشدهاند میفرموده اند: من برادر و وصی پیامبرم و هیچکس جز من چنین فضیلتی را نداشته و نمیتواند چنین ادعایی بکند. چرا ایشان به واقعه خلافت در غدیر که مهمتر و در حضور جمعیت بیشتری بوده و اینکه ایشان خلیفه منتخب خداوند هستند، اشاره نمیکردهاند؟ و نمیگفتهاند من خلیفه پیامبر و خدایم. براستی چرا نمیگفته به من به جای امیر المومنین (که عنوان عمر بوده) بگویید: مولی المومنین (اگر منظور پیامبر از مولی در غدیر خم، خلیفه بوده)[۱].
-
آیا اگر علی در غدیر به عنوان خلیفه و جانشین معرفی شده بود چرا حتی گزارش یکبار سوء قصد هم علیه ایشان در هیچ کجای تاریخ ثبت نشده است؟ در حالیکه در منابع تاریخی به دفعات متعدد گزارشاتی از سوء قصد به جان پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم، وجود دارد؟
-
حضرت علی علیه السلام در جای جای نهج البلاغه از پیمان شکنی کوفیان انتقاد میکنند ولی در هیچ کجای تاریخ، حتی یک کلمه هم نمیتوانید پیدا کنید که ایشان به بیعت شکنی ۱۲۰ هزار نفر حاضر در غدیر اشاره کرده باشند[۲]. و از این باب گلهای داشته باشند! این چه معنی میدهد؟ در صورتیکه پیمان شکنی غدیر (اگر موضوع غدیر خلافت بوده) مهمتر بوده و به قول شما سرمنشاء انحرافات و بدبختیهای بعدی بوده و نقض فرمان خدا و رسولش بوده و از جانب ۱۲۰ هزار نفر بوده و… براستی نقض پیمان خدا و سیصد آیه قرآن آن هم بدون دلیل از جانب مردم بیشتر جای گله گی داشته تا…
-
خطبه و همچنین سخنان ایشان در سال ۳۷ هجری در جنگ صفین که شخصی از طایفه بنیاسد از حضرت علی علیه السلام پرسید: چگونه شما را از آن مقام که سزاوارتر از همه بودید کنار زدند. آن حضرت میفرماید:
«ای برادر بنی اسدی تو مردی پریشان و مضطربی که نا به جا پرسش میکنی لیکن تو را حق خویشاوندی است و حقی که در پرسیدن داری و بیگمان طالب دانستنی. پس بدانکه آن استبدادی که نسبت به خلافت بر ما تحمیل شد در حالیکه ما را نسب برتر و پیوند خویشاوندی با پیامبر استوارتر بود…». میبینیم در اینجا نیز ایشان به نزدیکی خود با پیامبر صلی الله علیه و سلم اشاره میکنند.
هنگام هجوم مردم برای بیعت با ایشان پس از قتل حضرت عثمان رضی الله عنه نیز میفرمایند: «به هوش باشید سوگند به آفریدگاری که دانه را شکافت و به جنبندهها جان بخشید اگر حضور انبوه مردم در صحنه نبود و اگر وجود این همه یاران حجت را تمام نمیکرد. و اگر نبود آن تعهدی که خدا از دانشمندان گرفته است تا در برابر شکمبارگی ستمگر و گرسنگی مظلوم بیتفاوت نمانند، مهار شتر خلافت را بر کوهانش میافکندم و آخرین شتر این کاروان را به کاسه اولین آن سیراب میکردم[۳]. در این مورد نیز ایشان علت پذیرش خلافت را ۲ عامل: حضور انبوه مردم و تعهدی که خداوند از دانشمندان گرفته عنوان میکنند. در صورتیکه اگر امامت توام با خلافت، واجب الهی باشد حضور یا عدم حضور مردم هیچ تاثیری در اثبات یا ساقط شدن آن از عهده امام ندارد. و امام در اینجا که قدرت نیز به دستشان بوده و تقیه را نیز نمیتوان بهانه کرد باید به راحتی به اصل مهمتر یعنی وجود آیه در خلافت خود اشاره میکردند.
-
(پرسش کلیدی) میدانیم که: حضرت فاطمه(س) برای اثبات حق خود در زمینه فدک (که موضوعی مادی بوده) به آیات قرآن استناد میکنند[۴] چرا حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه (س) و سایر یاران آن حضرت، در رابطه با مساله خلافت که بسیار مهمتر از فدک،بوده به آیه تبلیغ اشارهای نمیکنند[۵]. (فرامین پیامبر که جای خود دارد)[۶].
-
طبق متون مورد تایید شیعه و سنی وقتی حضرت علی علیه السلام سئوال میکنند که دلیل انصار -در سقیفه- بر حقانیت خود چه بود؟ مردم، پاسخ میدهند که انصار خدمات و فداکاریهای خود را در راه اسلام بیان کردند. حضرت پاسخ میدهند: «چرا مهاجرین نتوانستند جواب قانع کننده به انصار بدهند و بگویند: مگر انصار فراموش کردند که پیغمبر صلی الله علیه و سلم به دفعات زیاد مهاجرین را خطاب کرده و میفرمود انصار را عزیز بدارید و از بدان آنها درگذرید. این فرمایش پیامبر صلی الله علیه و سلم دلیل این است که انصار را به مهاجرین سپرده است. و اگر آنها شایسته خلافت بودند مورد وصیت قرار نمیگرفتند بلکه پیامبر مهاجرین را به آنها توصیه میفرمود».
الف – چرا حضرت علی علیه السلام در اینجا اشارهای به بیعت روز غدیر نمیکنند؟ ضمن اینکه مفاد سخنان ایشان در انتها حاکی از این است که پیامبر صلی الله علیه و سلم برای خود جانشینی انتخاب نکرده بودند.
ب – طبق استدلال حضرت علی علیه السلام آیا متوجه نمیشویم که فردی از خاندان پیامبر در زمان حیات آن حضرت و از جانب ایشان، به عنوان خلیفه و جانشین معرفی نشده بوده، برای اینکه در روایات و احادیث بیشماری میخوانیم که پیامبر اکرم، مرتب و به دفعات مختلف، سفارش خاندان خود را به عموم مردم میکرده است، و هیچکس هم از ایشان سئوال نمیکند اگر جانشین شما از خاندان شماست (آن هم بنا به تاکید خداوند و آن هم فرد شجاع و قدرتمندی چون علی) دیگر نیازی به اینهمه نگرانی و سفارش نیست[۷]. نمونه:
مسلم بن حجاج روایتی در صحیح خود از پیامبر گرامی آورده که فرمودهاند: ای مردم من بشری هستم که نزدیک است فرستاده خدا به سراغم بیاید و من به او پاسخ دهم من در میان شما دو یادگار گرانبها به جای میگذارم یکی از آنها کتاب خداست که نور و هدایت را در بر دارد به کتاب خدا تمسک نمایید. آنگاه پیامبر مردم را به قرآن ترغیب نمود و چنین افزود: و اهل بیت، من شما را به اهل بیتم سفارش میکنم. شما را به اهل بیتم سفارش میکنم. شما را به اهل بیتم سفارش میکنم.[۸] به احتمال فراوان این سخنان هم قبل و هم بعد از واقعه غدیر بیان شده است[۹] چرا (طبق استدلال حضرت علی) یک نفر از میان جمع از پیامبر اکرم سئوال نمیکند: حضرت علی علیه السلام خلیفه و حاکم و جانشین پس از شماست و نیازی به اینهمه سفارش نیست!!! مردم که مانند پیامبر علم غیب نداشتهاند که بگویید پیامبر میدانسته پس از او نسبت به خاندانش بیاحترامی میشود تا در این مورد سئوالی نکنند. ای پیامبر شما باید سفارش ما را به علی بکنی نه سفارش علی را به ما!!!!.
-
چگونه این اسلام و قرآنی که اکثریت مردم مدینه (اعم از مهاجر و انصار) مهمترین آیات قرآن و دستورات پیامبرش را با آن سرعت و بلافاصله در زمان رحلت پیامبر، به بازیچه گرفتند اینگونه صحیح و سالم به دست ما رسیده است؟
-
وقتی حضرت علی علیه السلام را برای بیعت به مسجد میآورند ابوعبیده به آن حضرت میگوید اگر ما میدانستیم تو راغب امر خلافتی به جای ابوبکر با تو بیعت میکردیم[۱۰]. چرا ابوعبیده اینقدر گیج و بیاطلاع بوده که نمیدانسته حضرت علی جانشین پیامبر صلی الله علیه و سلم است و ۱۲۰ هزار نفر فقط ۲ ماه قبل با ایشان بیعت کردهاند و در این زمینه آیه هم نازل شده است؟ و چرا کسی با تمسخر پاسخ او را نمیدهد؟
-
طایفه خزرج در ابتدا با خلافت ابوبکر موافق نبوده (همینطور ابوسفیان و تمام بنیهاشم) در انسانها چیزی به نام عقل وجود دارد. وقتی قرار است انسان به ناچار زیر سیطره دو نفر قرار بگیرد یکی اهل عدالت و تقوی و دیگری منافق و ترسو و ضعیف[۱۱] و… عقل حکم میکند انسان گزینه اول را انتخاب کند[۱۲]. چرا در آشوب سقیفه یک نفر از میان قبیله خزرج نمیگوید این کار شما بیعت شکنی است و دارید مخالف فرمان پیامبر و آیات خدا عمل میکنید؟ در حالیکه از این واقعه فقط چند ماه گذشته است! و اگر ما خزرج را که نیمه قدرتمندتر انصار را تشکیل میدادند نادان و یا ترسو فرض کنیم بسیاری از حوادث صدر اسلام و جانفشانیهای آنها و آیات قرآن در خصوص آنها را زیر سئوال بردهایم. و اگر بگوییم مورخین به قصد این مورد را ننوشتهاند پس چطور حوادث غدیر را نوشتهاند؟[۱۳] و چطور اینهمه مطالب وحشتناک بر علیه خلفاء در کتاب بحارالانوار مجلسی موجود است؟