خفقان و دیکتاتوری (۳)

چرا ابن عباس، همه بنی‌هاشم را مشمول آیه تطهیر دانسته. در صورتیکه ابولهب، عموی پیامبر نیز از بنی‌هاشم است. یا عقیل برادر حضرت علی که از زمین تا آسمان با آن حضرت تفاوت دارد و… از اینها گذشته چرا شیعه فقط ۵ نفر را مشمول آیه تطهیر می‌داند؟

این چه خفقان و یا دیکتاتوری بوده که جوانی مانند ابن عباس (در حالیکه سنش زیر ۲۰ سال است) می‌تواند به خلیفه‌ای مانند حضرت عمر، چنین جملاتی را بگوید!!!.

چرا در این موقعیت که اثری از تقیه و مماشات و مصلحت و… وجود ندارد ابن عباس به غدیر و آیات الهی(آیه ابلاغ) و سایر احادیث به قول شیعه منصوص، اشاره‌ای نمی‌کند؟

بنا به فرض محال برای عدم اشاره حضرت علی علیه السلام  به واقعه غدیر توجیهاتی بتراشیم. چرا آن تعداد معدود از انصار که در سقیفه علی علی می‌کردند و می‌گفتند: «لا نبایع الا علیا». «بیعت نمی‌کنیم مگر با علی». اشاره‌ای به غدیر و آیات الهی نکردند؟ (حضرت ابوبکر رضی الله عنه که هنوز روی کار نیامده بود تا خفقان براه بیندازد!!!) ولی ابوبکر فقط با ذکر یک حدیث، حرفش را به کرسی نشاند؟ چرا ۲۵۰ نفری که شیخ شرف الدین در «الفصول الـمهمه» نوشته از طرفداران علی بودند اشاره‌ای به غدیر نمی‌کنند؟ آیا همه آنها اهل تقیه و مماشات بودند و رعایت مصلحت را می‌کردند؟ پس متوجه می‌شویم کلی گویی، بازی با کلمات و قیاس‌های نا به جا بلای جان نویسندگان ماست! متاسفانه در رابطه با این سئوال بسیار مهم، حتی یک پاسخ قاطع و سر راست و مشخص وجود ندارد. زیرا اصولا برای چیزی که وجود خارجی نداشته و نبوده نمی‌توان پاسخ درست پیدا کرد! من تمام کتاب‌های تاریخی را در این زمینه زیر و رو کردم و فقط به یک روایت جعلی در این زمینه برخورد کردم که آن را به موقع مورد بررسی قرار می‌دهم.

البته ممکن است در پاسخ به تمام این پرسش‌ها این ایراد بچه‌گانه وارد شود که تاریخ نویسان از ترس خلفاء یا به عللی دیگر از ذکر این واقعه (یعنی اشاره به واقعه غدیر در جریان سقیفه) امتناع کرده‌اند. ولی آیا طنزی جالب‌تر از این وجود دارد. واقعه غدیر که تمام دعواها پیرامون آن است، در وسط بیابانهای عربستان اتفاق می‌افتد و توسط ۱۱۰ نفر از اصحاب نقل شده و توسط مورخین در تاریخ ثبت می‌شود و پس از ۱۴ قرن به دست علامه امینی می‌افتد تا از آن ۱۱ جلد کتاب بنویسد ولی در جریان سقیفه (در مدینه) و ۷۰ روز بعد همه به آن اشاره کرده‌اند ولی مورخین ثبت نکرده‌اند!!! اصولاً موارد دیگری بر ضد خلفاء در تاریخ ثبت شده پس چرا کسی از آنها نمی‌ترسیده ولی در این یک مورد خاص همه با هم تبانی کرده‌اند تا چیزی را ثبت نکنند! (‌جالب است که بدانید عدم اشاره به واقعه غدیر در سقیفه بنی ساعده در هیچ یک از کتب مورخین شیعه نیز وجود ندارد) به طور خلاصه: چطور اصل واقعه توسط ۱۱۰ نفر در تاریخ ثبت شده ولی مورخین، اشاره به آن واقعه را از روی ترس، ذکر نکرده‌اند؟

ممکن است افرادی مانند روحانی مسجد محل بگوید که در سقیفه به واقعه غدیر اشاره شده و به کتب احتجاج طبرسی و یا کتاب سلیم ابن قیس استناد کنند ولی اهل فن به خوبی می‌دانند این دو کتاب جعلی متعلق به شیعه بوده و ۳ یا ۴ قرن پس از این وقایع سروکله این کتاب‌ها پیدا شده به عنوان مثال دکتر محمد جواد مشکور (شیعه و استاد دانشگاه تهران) در کتاب تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلامی تا قرن چهارم (انتشارات اشراقی تهران جمهوری اسلامی چاپ سوم ۱۳۶۲ ص۱۳) می‌نویسد: مطلبی که بر ما مجهول است آن است که چرا در اجتماع سقیفه کسی از مهاجر و انصار سخنی از حدیث غدیر با وجود مسلمیت آن به میان نیاورده است. اگر طرفداران علی به آن حدیث ذکری می‌کردند سرنوشت اسلام طور دیگری می‌شد!! آیا ممکن است ایشان که دکتر شیعه و استاد دانشگاه بوده‌اند از وجود این دو کتاب بی خبر باشند مسلماً خیر. ولی این دو کتاب ارزشی نزد اهل فن و تحقیق ندارد و مسلماً در واقعه سقیفه هیچ کس به حدیث غدیر اشاره‌ای نکرده است.

به قول یکی از مورخین بی طرف:‌ در کل تاریخ بشری چنین اتفاق بی سابقه‌ای نیفتاده که ۱۲۰ هزار نفر(یا ۷۷ هزار نفر) از روی میل و اختیار با کسی بیعت کنند و ۲ ماه بعد همگی بدون دلیل، و باز هم از روی میل! بیعت را بشکنند و یک نفر هم به این موضوع اشاره‌ای نکند!!!.

چنانچه همه می‌دانسته‌اند که حضرت علی علیه السلام  جانشین پیامبر  صلی الله علیه و سلم است چطور در همان لحظات اولیه وفات پیامبر اکرم تمام انصار، بدون هماهنگی قبلی در سقیفه جمع می‌شوند؟ زیرا اگر از قبل، هماهنگی (و یا توطئه ای) در این زمینه وجود داشته بود، مسلماً پیامبر و یا مهاجرین از آن مطلع می‌شدند و جلوی آنرا می‌گرفتند. ولی ما می‌دانیم که به ابوبکر و عمر خبر می‌رسد که انصار در سقیفه جمع شده‌اند. یعنی انصار از قبل می‌دانسته‌اند که خلیفه‌ای وجود ندارد و می‌توانند به محض وفات پیامبر  صلی الله علیه و سلم در سقیفه برای انتخاب جانشین تجمع کنند. زیرا در صورت وجود جانشین باید از قبل، توطئه و هماهنگی در این زمینه صورت گرفته و لااقل یک اشاره کوچک در تاریخ به این توطئه قبلی وجود داشته باشد. و اگر بگویید چنین توطئه‌ای بوده چطور پیامبر  صلی الله علیه و سلم و حضرت علی علیه السلام  و حتی حضرت عمر رضی الله عنه و حضرت ابوبکر رضی الله عنه از آن بی خبر بوده اند‌؟ و شما اکنون پس از ۱۴۰۰ سال متوجه آن شده اید!!![۱] و اگر هم پیامبر  صلی الله علیه و سلم از طریق سایر مسلمین و یا از طریق وحی از این توطئه‌ها مطلع بوده چرا با ذکر نام توطئه‌گران آنها را در نظر مردم رسوا نکرده تا به قول شما مهم‌ترین موضوع و اصل دین، یعنی خلافت و امامت بازیچه دست آنها نشود و مسیر اسلام و حتی تاریخی بشری به عقیده شما رو به انحطاط و انحراف نرود؟ آن هم فقط به خار آبرو‌داری از یک یا دو یا نهایتاً ۵ نفر‌! که بنا به اتفاق تمامی مورخین و نویسندگان از کم اهمیت‌ترین قبایل قریش بوده‌اند‌![۲] و افشای نام آنها نمی‌توانست هیچ خطری برای اسلام داشته باشد با عنایت به اینکه به قول شما آنها در نهایت، کار خودشان را کردند و خلافت را غصب کردند و مسیر اسلام را منحرف کردند و… پس این سکوت پیامبر اکرم یا وحی چه فایده و سودی داشته است؟

[۱]– مجددا متذکر می‌شویم استناد به کتب جعلی مانند کتاب سلیم ابن قیس که حتی علمای شیعه نیز آنرا رد کرده‌اند در اینجا بی فایده است.

[۲]– حضرت عمرt و ابوبکر از کم اهیت‌ترین تیره‌های قریش بوده که قبایل آنها هیچگاه در منازعات سیاسی نقشی نداشته‌اند.

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw