- خداوند در قرآن کریم آیات این کتاب را اینگونه معرفی میکند:
- ﴿ذَٰلِکَ ٱلۡکِتَٰبُ لَا رَیۡبَۛ فِیهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِینَ ٢﴾ [البقره: ۲]. «این کتاب که هیچ شکی در آن نیست راهنمایی برای پرهیزکاران است».
- ﴿وَمَا کَانَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ أَن یُفۡتَرَىٰ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن تَصۡدِیقَ ٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَتَفۡصِیلَ ٱلۡکِتَٰبِ لَا رَیۡبَ فِیهِ مِن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٣٧﴾ «شایسته نیست که این قرآن بدون وحی الهی به خدا نسبت داده شود ولی تصدیقی است برای کتب آسمانی قبلی و تفصیلی است برای آنها و شکی در آن نیست که از پروردگار جهانیان است». [یونس: ۳۷].
- ﴿… وَهُدٗى وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ﴾… «قرآن کتاب هدایت و بشارت برای مومنان است». [البقره: ۹۷].
- ﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ فِیهِ ٱلۡقُرۡءَانُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَٰتٖ مِّنَ ٱلۡهُدَىٰ وَٱلۡفُرۡقَانِ﴾ «و ما این قرآن را در ماه رمضان فروفرستادیم برای راهنمایی مردم و نشانههای هدایت و فرق میان حق و باطل در آن نازل شده است». [البقره: ۱۸۵].
- ﴿هَٰذَا بَیَانٞ لِّلنَّاسِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَهٞ لِّلۡمُتَّقِینَ ١٣٨﴾ «این بیانی است برای عموم مردم و هدایت و اندرزی است برای پرهیزکاران». [آلعمران: ۱۳۸].
- ﴿… فَقَدۡ جَآءَکُم بَیِّنَهٞ مِّن رَّبِّکُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَهٞ﴾ «اینک آیات و دلایل روشن از جانب پروردگارتان برای شما آمد». [الأنعام: ۱۵۷].
- ﴿وَلَقَدۡ جِئۡنَٰهُم بِکِتَٰبٖ فَصَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ عِلۡمٍ هُدٗى وَرَحۡمَهٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ۵٢﴾ «ما کتابی برای آنها آوردیم که با آگاهی (اسرار و رموز) آنرا شرح دادیم (کتابی) که مایه هدایت و رحمت برای جمعیتی است که ایمان میآورند». [الأعراف: ۵۲].
- ﴿وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ ٱلَّذِی ٱخۡتَلَفُواْ فِیهِ وَهُدٗى وَرَحۡمَهٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ۶۴﴾. «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند برای آنها تبیین کنی[۱] و مایه هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان دارند». [النحل: ۶۴].
- ﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ تِبۡیَٰنٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَهٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِینَ﴾. «و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است». [النحل: ۸۹].
- ﴿… قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَفۡقَهُونَ ٩٨﴾ «… ما آیات خود را برای کسانی که میفهمند[۲] به تفصیل بیان داشتیم». [الأنعام: ۹۸] ﴿…قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَذَّکَّرُونَ١٢۶﴾ [الأنعام: ۱۲۶].
- ﴿… وَکُلَّ شَیۡءٖ فَصَّلۡنَٰهُ تَفۡصِیلٗا ١﴾ «و ما هر چیزی را به طور مفصل و مشخص (و آشکار) بیان کردیم». [الإسراء: ۱۲].
- با توجه به این آیات و آیات و احادیث بیشمار دیگر، انسان متوجه میشود که خداوند هیچگاه -نعوذ بالله- قصد به شک انداختن و گمراهی نوع بشر را نداشته آن هم توسط کتابی که از آن به عنوان نور و فرقان(وسیله تشخیص حق از باطل) و تذکر و هدایت یاد کرده است. کتابی که بر طرف کننده اختلاف است و مایه هدایت و… یعنی آیات آن به قدری ساده و روشن و واضح است که از کودکی که هنوز به سن بلوغ نرسیده تا دانشمند و پیرمرد ۱۰۰ ساله آنرا میفهمد تا نتواند در آن جهان بهانه بیاورد که آیات قرآن، گنگ و مبهم و سربسته و نامعلوم بود و من ای خدا منظور تو را نفهمیدم! در مورد تمامی اصول دین در قرآن آیات و مثالهای واضح و روش فراوانی آمده ولی چرا خداوند در این یک مورد خاص، یعنی معرفی شخصی به عنوان جانشین با ذکر نام او سخن را به ایهام و ایجاز برگزار کرده است؟
- پس چرا با تمام این توصیفات شیعه فکر میکند امامت اصل دین است و طبق نص در قرآن پیرامون آن آیهای وجود دارد؟ چرا آیهای مشخص و واضح در این زمینه وجود ندارد؟
- در رابطه با آیه: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ یَعۡصِمُکَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ۶٧﴾ [المائده: ۶۷].
- خدا میفرماید: «ما تو را از شر مردم نگاه میداریم». ما میدانیم که در اوایل بعثت، اسلام ضعیف بود ولی چند سال بعد، هنگامی که سفیر کفار از حدیبیه به مکه بر میگردد میگوید محمد صلی الله علیه وسلم یارانی داشت که برای او حاضر به هرگونه فداکاری بودند و آب وضوی او را جهت تبرک از هم میربودند و… حالا پس از فتح مکه و اسلام آوردن تمام شبه جزیره، پیامبر در ابلاغ یک آیه باید از چه قدرتی واهمه داشته باشد؟ (با این همه نیروی فداکار و جانباز) ضمن اینکه:
- پیامبر صلی الله علیه وسلم در تخریب مسجد ضرار از چه کسی واهمه کردند. با اینکه منافقان حاضر از اهل مدینه بوده و مورد تخریب نیز، مسجد بوده است.
- پیامبر صلی الله علیه وسلم در مکه و در محیطی که حتی یک یاور هم نداشتند از چه کسی واهمه کردند؟
- پیامبر صلی الله علیه وسلم در جنگ بدر که تعداد نیروها ۳ به ۱ بود آیا ترسیدند؟
- پیامبر صلی الله علیه وسلم در ابلاغ سوره برائت (که توسط حضرت علی انجام شد) از چه کسی واهمه کردند؟ (زیرا در این سوره سخن از وجوب کشتن مشرکان است در هر جا که یافت شوند و عدم ورود آنها به مکه و… است).
آیا با مجموع این شواهد، به این نتیجه نمیرسیم که این آیه، مربوط به الزام پیامبر از ناحیه خداوند به دعوت آشکار اسلام بوده است (پس از ۳ سال دعوت مخفیانه در مکه) که مشاهده میکنیم نگرانی پیامبر صلی الله علیه وسلم به جا بوده و آزار و اذیت قریش دقیقاً از همین زمان شدت میگیرد.
- در انتهای آیه آمده: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ۶٧﴾ [المائده: ۶۷]. آیا در روز غدیر، کافری در شبه جزیره عربستان و یا در اجتماع ۱۲۰ هزار نفری مسلمانان آنروز وجود داشته است؟ زیرا ابلاغ، باید به همان افراد حاضر در همان زمان صورت میگرفته است. و اگر بگویید هر که مخالف ولایت علی علیه السلام باشد کافر است این مصادره به مطلب است زیرا تمام دعواها بر سر همین قضیه است که منظور پیامبر چه بوده؟ و آیا شان نزول این آیه در ارتباط با خلافت حضرت علی علیه السلام است یا نه؟[۳].
- پادشاهان ایران و انگلیس و پاپها در قرون وسطی و بسیاری دیگر از حکام در طول تاریخ، خودشان را سایه خدا و یا دست خدا و یا جانشین و نماینده خدا بر روی زمین دانسته و یا حکومت را ودیعهای الهی (و از همین قبیل کلمات) دانسته و با همین دستاویز، مرتکب جنایات بیشمار شده و مخالفان را براحتی از دم تیغ گذراندهاند. حال اگر به واقعه غدیر جنبه الهی بدهیم (یا پیامبر اینکار را میکرد) آیا پایه گذار چنین طرز تفکر خطرناکی در جامعه اسلامی نمیشدیم؟ (نه در رابطه با حکومت حضرت علی علیه السلام بلکه در رابطه با حکامی که پس از امام زمان و فقط ۲ قرن بعد تا قیام قیامت خواهند آمد… گرچه به احتمال قریب به یقین، منظور پیامبر چیز دیگری بوده که افراد حاضر نیز متوجه منظور ایشان شدهاند و فقط با همین نظر میتوان به تمام شبهات فوق پاسخ داد).
- پیامبر صلی الله علیه وسلم اگر درسخوانده بود میگفتند: قرآن را از پیش خود گفته. اگر در مراکز علمی و شهرهای مطرح دنیا متولد شده بود میگفتند: تحت تاثیر سایر ادیان و مکاتب فلسفی قرار گرفته. اگر پس از قدرت در مدینه برای خود کاخ و حرمسرا میساخت، میگفتند: هدفش دنیا و مطامع مادی بوده. اگر پس از فتح مکه، دشمنان را قتل عام میکرد میگفتند: هدفش انتقام بوده. و اگر کسی از نزدیکان خود را جهت جانشینی معرفی میکرد آیا نمیگفتند: تمام هدفش موروثی کردن پادشاهی در خاندان بنیهاشم بوده است؟ آری به همین دلیل، پیامبر اکرم در طول دوران نبوت خود هیچگاه سخن یا عملی را انجام نداد که هدف و نیت پاکش را زیر سئوال ببرد. و دقیقا به همین علت، وقتی پس از فتح مکه حضرت علی به ایشان میفرمایند: «پرده داری کعبه و سقایت حجاج را به دست ما بسپار» پیامبر صلی الله علیه وسلم از انجام این کار خودداری میکنند و کلیدها را به صاحب قبلی که تازه مسلمان شده بود پس میدهند[۴]. و شاید به همین دلیل وقتی ابنعباس چند روز پیش از رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم به حضرت علی علیه السلام میگوید برویم و از پیامبر درباره جانشین او سئوال کنیم حضرت علی علیه السلام میفرماید: نه اگر ما را منع کنند برای ما در این امر حقی نخواهد بود.
[۱]– و نه اینکه تازه خودش مایه اختلاف شود آنگونه که شیعه با تفسیری که روی آیات میگذارد در پی آن است.
[۲]– البته برای کسانی که میفهمند و نه کسانی که خود را به خواب زدهاند…
[۳]– از این سئوال میگذریم که حضرت علی چگونه پشت سر غاصب و کافر و ظالم و… نماز میخواندهاند!!!!.
[۴]– نقد و بررسی از دو کتاب تمدن اسلام و عرب نوشته جرجی زیدان و گوستاو لوبون -هادی خاتمی- انتشارات کتابخانه صدر ص ۳۰۹٫