- ترساندن اعراب از گرما مانند آن است که اسکیموهای قطب شمال را از سرما بترسانیم!!! بله گرمای شدید حاکم بوده ولی برای ایرانیها نه برای اعراب!.
- رسم همیشگی اعراب در مسافرتها این بوده است که پس از طی مسافتی برای استراحت، میایستادهاند تا ضمن آن، کاروان پشت سر هم برسد. ولی شما با هیاهو میگویید: پیامبر گفت کاروان قبلی بیاید (نیازی به گفتن نبوده است خودش میآمده!!!) و کاروان رفته برگردد و گرمای شدید حاکم بود و…ولی بالاخره باید در جایی نماز ظهر خوانده میشد یا نه؟ باید به غائله دشمنی با علی و شایعه پراکنیهای خالد ابن ولید و باندش علیه علی خاتمه داده میشد یا نه؟ ضمن اینکه پیامبر خطبهای طولانی خوانده (که یک کلمه از آن سخن از خلافت و تعیین جانشین نیست) و در انتهای خطبه مردم را به دوستی با علی سفارش کرده پس هدف از توقف در غدیر: خواندن نماز، خواندن خطبه و آخرین سفارش به مردم و در انتها معرفی علی بوده و هدف از توقف فقط سفارش علی نبوده که بگویید چرا پیامبر در آن گرما مردم را نگهداشت.
- برکه غدیر با وجود اینکه آبش مسموم بوده ولی مسلماً خنکتر از دل کویر بوده و مسلماً برای اعراب، حالت توقفگاه و استراحت هم داشته است. و چه بسا در آن تاریخ دارای درختهای نخل و سایه هم بوده است زیرا میدانیم قبل از آن یکی از بتهای معروف اعراب به نام منات در این محل قرار داشته و به احتمال بسیار زیاد سایه بانهایی برای عبادت این بت معروف از قبل در این محل وجود داشته است.
- پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم از آنجا که همیشه طبق شرایط واقعی (رئال) عمل میکرده و بر خلاف ما از خواب و خیالهای ایده آلیستی به کلی دور بوده برای همین در هر شرایطی موارد پیش آمده را به بعد موکول نمیکرده و طبق مدیریت زمان از هر لحظه برای بیان حقیقت یا عملی کردن طرحهای خودش استفاده میکرده است. اگر بنا بوده به کاروانی حمله کنند دستور حمله میداده اگر بنا بوده آیهای در مذمت منافقان خوانده شود خوانده میشده و هیچگاه مسائلی مانند گرمای شدید یا غیره برای ایشان در بیان حقیقت هر قدر کوچک یا بزرگ تاثیری نداشته است. سئوال مهمتر اینکه: حقیقت، حقیقت است و کوچک و بزرگ و کم اهمیت و پراهمیت، ندارد و بیان آن نیز واجب است (به خصوص از سوی پیامبر) ضمن اینکه آن سال، آخرین سال حیات پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده و موقعیت دیگری برای بیان حقانیت علی وجود نداشته است. برای نمونه به قرآن کریم نگاه کنید که مثلا برای دعوای زن و شوهر آیه نازل میشود! برای اینکه اعراب صدایشان را جلوی پیامبر بلند نکنند آیه نازل میشده! برای یک اخم پیامبر به یک شخص کور،آیه نازل شده و پیامبر به شدت در آن توبیخ شدهاند[۱]. پس کم اهمیت یا پر اهمیت بودن وقایع از دید ما صحیح نیست و باید وقایع را طبق شرایط همان زمان و آن هم از دید الهی بررسی کرد.
- پیامبر صلی الله علیه وسلم در آخرین سالهای حیات خود به تبوک، سرزمینی با فاصله زیاد لشکر کشی کرده و ضمن صرف هزینهای سنگین بدون هیچگونه درگیری و نبردی باز میگردند. بله این عمل ایشان در نگاه ما (در قرن ۲۰) تعجب آور است ولی آیا باید بگوییم ایشان اهداف و نیات دیگری، مطابق با علایق و سلایق امروزی ما داشتند؟ و چرا در آن گرمای شدید هیچ جنگی صورت نگرفت؟ و اینهمه هزینه بیهوده شد! و هدف پیامبر چیز دیگری بود! آری چنین رفتارهای خارق العادهای پیش از این نیز از پیامبر دیده شده ایشان دو بار دستور هجرت به حبشه میدهد با ۳۰۰ نفر در بدر مقابل سپاه ۱۰۰۰ نفری کفار میایستد مسجد ضرار را تخریب میکند. با کفار در حدیبیه صلح میکند و… پس میتواند برای احقاق حق علی و جلوگیری از شایعه پراکنی علیه او و سفارش به دوستی با او در گرمای شدید هم مردم را نگهدارد و حتی از آنها بیعت دوستی با علی را بگیرد.
- وقتی بناست مردم در آن گرمای شدید حر کت کنند و آنرا تحمل نمایند آیا چند دقیقه کمتر و بیشتر تفاوتی میکند.
- اگر از نرم افزارهای رایانهای برای محاسبه زمان واقعه غدیر استفاده کنید[۲] متوجه میشوید ۱۸ ذالحجه یعنی واقعه غدیرخم در روز ۲۹ اسفند بوده و نمیتوانسته چندان گرمای شدیدی در محیط وجود داشته باشد. من مدت ۲ سال، سایت هواشناسی عربستان را در این خصوص، بررسی کردم و متوجه شدم از فاصله زمانی ۲۵ اسفندماه تا ۱۰ فروردین ماه این دوسال (سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ شمسی) درجه هوای منطقه رابغ (که غدیر در آن واقع است) در گرمترین ساعات روز از ۳۰ درجه بیشتر نمیشود و با توجه به اینکه هوای زمین در هزار سال گذشته دو درجه گرمتر بوده با اطمینان قریب به یقین، میتوان گفت درجه هوای غدیر خم در ۲۹ اسفند سال ۱۰ هجری: ۲۸ درجه یا چیزی نزدیک به آن، بوده است و چنین درجه حرارتی نه تنها گرمای شدید و حتی گرمای معمولی بلکه بسیار فرحانگیر و روح بخش است. (جالب است که طی این محاسبه رایانهای معلوم میشود غدیر خم روز سهشنبه یا چهارشنبه بوده و براحتی احادیثی که میگوید غدیر در روز پنجشنبه و یا جمعه بوده دروغ محض است هر چند به اشتباه در کتب اهل سنت هم آمده باشد).
- در انتهای این بحث، علت سفارش به دوستی با علی و نگهداشتن مردم در آن منطقه، کاملاً مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
- بنا به تاکید شما، نوع و شیوه حکومت مهمترین اصل در جامعه است. فرد خواهد مرد ولی اصول اساسی باقی میماند. حضرت علی و حتی ۱۱ فرزند ایشان پس از ۲ قرن رحلت میکردند. چرا پیامبر صلی الله علیه وسلم درباره این اصل (و در آن لحظه) مهم، روش و شیوه حکومت در جامعه اسلامی را بیان نمیفرمایند یعنی بطور دقیق و واضح، مشخص نمیکنند که: ولی امر به صورت موروثی از خاندان من است. یا علی علیه السلام باید نفر بعد از خودش را انتخاب و معرفی کند و نفرات بعدی همینگونه. یا انتخاب به شوری است و یا انتخاب با رای اکثریت است (منظور پس از غیبت امام زمان است زیرا در سایر منابع معتبر میخوانیم که پیامبر صلی الله علیه وسلم، امامان را یک به یک تا امام زمان معرفی کرده و سپس میفرمایند ایشان برای زمانی طولانی غیبت میکنند و… اکنون چرا با وجود این علم و دانشی که داشتهاند -یعنی غیبت امام زمان- فقط تکلیف رهبری و نوع حکومت و روش انتخاب خلیفه را تا ۲ قرن معین کرده و پس از آن را به سکوت برگزار کردهاند) میدانیم حضرت علی علیه السلام جز به آیات الهی و یا فرمان پیامبر صلی الله علیه وسلم عمل نمیکرده ا ند در قرآن، آیه مشخصی در این زمینه نیست در سخن پیامبر هم، براستی علت چیست؟
- در رابطه با برهان لطف که برخی از نویسندگان شیعه مطرح میکنند و میگویند که لطف خداوند، ایجاب میکند که مردم را هیچگاه به حال خود رها نکند و…
- پس چرا ۱۴۰۰ سال است مردم به حال خود رها شدهاند و چرا برهان لطف فقط مخصوص زمان خاصی باید باشد؟ آری لطف واقعی آن است که زیر دست خود (بچه، دانش آموز، کارآموز و…) را مستقل و متکی به خود بار بیاوری برای اینکه تا ابد متکی و ضعیف بار نیاید و برای تصدی عنوان خلیفه اللهی آماده شود، درست مانند کودکی که مهر و محبت بیجای پدر و مادر، او را سربار و متکی به دیگران بار میآورد…
- آیا استدلال شما مخالف برهان حکمت نیست. زیرا مخالف حکمت خداوند است که پس از آنهمه: سختی و هجرت و نبردها و شهادت و معجزات و امدادهای غیبی و... ناگهان هنگام نتیجه دادن کار، ادامه وظایف پیامبر، ابتر و ناقص شود؟
- در ادامه بحث فوق، آیا نعوذبالله پیامبراکرم، بالاتر و بهتر از خداوند میتواند فرمانی صادر کند؟ اکنون ۱۴۰۰ سال است مردم روی کره زمین (لااقل از لحاظ داشتن رهبر) به حال خود رها شدهاند و این خود جواب بسیاری از شبهات و ایرادات جدلیون شیعه با این مضمون تقریبا واحد است که: مگر میشده پیامبر، امت اسلام را به حال خود و بدون سرپرست رها کند؟ آری وقتی ۶۰۰ سال قبل از آن (از زمان عیسی تا رسول اکرم که هیچ پیامبری مبعوث نشد) و ۱۴۰۰ سال پس از آن از ناحیه خداوند، سرپرستی تعیین نشده، به طریق اولی پس از دریافت آخرین مراحل وحی و قوانین الهی توسط حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و ابلاغ آن به مردم، نباید هم سرپرستی تعیین شود[۳]. اکنون نیز فقط (و آن هم شاید) سردمداران واتیکان چنین ادعایی داشته باشند و لا غیر…
[۱]– البته شیعه این اعتقاد را ندارد برای درک بهتر قضیه به تفسیر نوین جزء ۳۰ نوشته محمد تقی شریعتی مراجعه کنید.
[۲]– نمونهای از نرم افزار تبدیل تاریخ در سایت www.andishe.net موجود است. سایت هواشناسی عربستان: www.pme.qov.sa البته اگر مشاهده کردید این دو سایت، فیلتر شده است بدانید که ریگی به کفش آخوندهاست زیرا این دو سایت نه مطالب اخلاقی دارد و نه مطالب دینی. البته کلک جدید آن است که اینگونه سایتها را به سمت سایتی دیگر، منحرف میکنند که بعضا سایتهای خلاف اخلاق و عفت عمومی است. عجیب است که حاضرند مردم اخلاقشان فاسد بشود ولی اعتقاداتشان اصلاح نشود!.
[۳]– با عنیات به این سخن حضرت علیu که میفرمایند: حوادث جهان مشابه همند و از روی حوادث گذشته میتوان حوادث آینده را پیش بینی کرد.