- طایفه خزرج در ابتدا با خلافت ابوبکر موافق نبوده (همینطور ابوسفیان و تمام بنیهاشم) در انسانها چیزی به نام عقل وجود دارد. وقتی قرار است انسان به ناچار زیر سیطره دو نفر قرار بگیرد یکی اهل عدالت و تقوی و دیگری منافق و ترسو و ضعیف[۱] و… عقل حکم میکند انسان گزینه اول را انتخاب کند[۲]. چرا در آشوب سقیفه یک نفر از میان قبیله خزرج نمیگوید این کار شما بیعت شکنی است و دارید مخالف فرمان پیامبر و آیات خدا عمل میکنید؟ در حالیکه از این واقعه فقط چند ماه گذشته است! و اگر ما خزرج را که نیمه قدرتمندتر انصار را تشکیل میدادند نادان و یا ترسو فرض کنیم بسیاری از حوادث صدر اسلام و جانفشانیهای آنها و آیات قرآن در خصوص آنها را زیر سئوال بردهایم. و اگر بگوییم مورخین به قصد این مورد را ننوشتهاند پس چطور حوادث غدیر را نوشتهاند؟[۳] و چطور اینهمه مطالب وحشتناک بر علیه خلفاء در کتاب بحارالانوار مجلسی موجود است؟
- چرا ابوبکر با ذکر یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه وسلم [۴]، توانست انصار را ساکت و قانع کند (منظور حدیث پیامبر: الائمه من قریش: خلفاء فقط از قریشند[۵]) و آنها را از دور خارج نماید ولی کسی نتوانست با ذکر آیه تبلیغ[۶] و جریان غدیر(و بیعت ۱۲۰ هزار نفری) بقیه را از میدان بدر کند؟[۷] با عنایت به اینکه در جمع سقیفه، عده معدودی از انصار نیز، طرفدار انتخاب حضرت علی علیه السلام بودند.
- اگر عدم اشاره انصار به واقعه غدیر به علت عدم حضور آنها در غدیر باشد چرا پیامبر در مدینه (یعنی مرکز خلافت) از آنها بیعت نگرفت و اگر آنها در غدیر حضور داشتند چرا انصار به این راحتی سخن خدا و پیامبر را زیر پا گذاشته و زودتر از ابوبکر و عمر، بلوای سقیفه را پایه ریزی کردند. زیرا اگر آنها در سقیفه جمع نشده بودند چه بسا حضرت علی علیه السلام پس از انجام مراسم تدفین، به خلافت میرسید.
- همان ۱۱۰ نفر از اصحابی که شما میگویید به واقعه غدیر اشاره کردهاند، علت واقعه را اینگونه بیان کردهاند: «درگیری بین حضرت علی و سپاه تحت فرمان ایشان بر سر لباسهای غنایم» و علت اینکه پیامبر اکرم، در آخر خطبهای که برای مردم خواندهاند دست حضرت علی را گرفته و میگویند: «هر که من مولای اویم این علی مولای اوست خدایا دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن باش با هر که با او دشمن است» به علت دفاع از حضرت علی علیه السلام بوده است.
- برخی از نویسندگان شیعه میپرسند: اصحاب (اعم از انصار و مهاجرین) صلاحیت و توانایی انتخاب رهبر برای خود را نداشتند! چگونه است که اصحاب پس از یک عمر، تفکر جاهلی و زندگی بدوی و همنشینی با کفار[۸]، قادر به تشخیص حق و ایمان آوردن به پیامبر اکرم (مردی فقیر و امی که از اهل و دیار خود رانده شده بود و…) و پذیرفتن او به عنوان رهبر،(و نبرد و انفاق و…) بودند ولی پس از ۲۳ سال فداکاری و از خودگذشتگی و زندگی در کنار پیامبر و زندگی اسلامی و قرآنی و پختهتر شدن در سرد و گرم روزگار، ناگهان، لیاقت انتخاب رهبر را از دست میدهند!!! مگر آنکه مثل جناب سلیم ابن قیس، بگوییم همه آنها منافق بودند و پس از مرگ پیامبر مرتد شدند!!![۹].
- شیعه میگوید ابوبکر و عمر در جریان سقیفه بنی ساعده، کودتا، توطئه، دسیسهچینی و… کردند. البته این حرف آنها برای این است که نتیجه سقیفه منجر به خلافت حضرت ابوبکرt شد ولی ما در تاریخ میخوانیم که به ابوبکر و عمر خبر میرسد که انصار در سقیفه برای انتخاب امیر یا خلیفه جمع شدهاند. این چه توطئهای بوده که خود آنها از آن بی خبر بودهاند!!! سئوال جالب دیگر اینکه ما طبق تحلیل محققین شیعه، باید انصار را مسبب اصلی شهادت امام حسین علیه السلام و انحراف اسلام و جامعه اسلامی و غصب خلافت و… بدانیم برای اینکه اگر آنها در سقیفه جمع نمیشدند و به جای آن به کفن و دفن پیامبر صلی الله علیه وسلم میپرداختند. اگر از روی چشم و همچشمی اوس با خزرج، انصار با ابوبکر بیعت نمیکردند. اگر بیعت خود را با حضرت علی علیه السلام نمیشکستند [۱۰]…. حضرت ابوبکرt خلیفه نمیشد و حوادث بعدی اتفاق نمیافتاد پس علت تمام بدبختیها انصار هستند. همین کسانی که با پناه دادن به پیامبر و گذشتن از جان و مال خود، باعث اعتلای اسلام شدند در انتها پایه گذار تحریف اسلام شدند. و همچنین اگر سعد خلیفه میشد میگفتند سعد کودتا کرد!!!.
- شما معتقدید این عمر نبود که ایران را گرفت و مردم آن مسلمان شدند بلکه این روحیه شهادت طلبانه و پاک مسلمانها بود که با آن سلاحهای عقب افتاده توانستند بر سپاه قدرتمند ایران پیروز شوند. چگونه است که این مسلمانها با این خصوصیات، در همان روز فوت پیامبر صلی الله علیه وسلم در جریان غصب خلافت و زیر پا گذاشتن فرمان پیامبر صلی الله علیه وسلم و آیات الهی، اینهمه از خود بیحالی و بیغیرتی نشان میدهند؟[۱۱].
- چرا پیامبر صلی الله علیه وسلم در مکه[۱۲] حضرت علی را به عنوان جانشین معرفی نکردند؟ (اگر علت این معرفی را تایید و سفارش آن حضرت به خاطر مسائلی که در سپاه یمن رخ داده ندانیم و: دیر رسیدن حضرت علی به مراسم حج و سپس خروج از مکه و پخش شدن دامنه اعتراضات و شایعات نسبت به حضرت علی و لزوم تایید و سفارش به دوستی با ایشان از سوی پیامبر در انتهای خطبه).
- چرا پیامبر صلی الله علیه وسلم در مدینه حضرت علی را معرفی و اخذ بیعت نمیکنند؟ زیرا حسب متون تاریخی، مردم مدینه در جحفه از پیامبر جدا شده و در غدیر حاضر نبودهاند؟[۱۳] (اگر بنا به قول شما میشده مردم را سه شبانه روز وسط گرما برای بیعت نگهداشت آیا در مدینه که پایگاه اسلام بوده، در فراغ خاطر نمیشده بیعت گرفت. آن هم از اهالی پایتخت که بیعت آنها با هر ۴ خلیفه بعدی مهر تایید برای خلافت آنها بوده و حجت را بر تمام قبایل تمام میکرده).
- آیا برای تثبیت و تقویت حکومت یک نفر در آن شرایط، حضور مردم دو شهر مطرح، مهم و استراتژیک مدینه و مکه لازم نبوده؟ زیرا در جریان غدیر نه مردم مدینه حضور داشتهاند و نه مردم مکه. به همین علت اگر منظور پیامبر صلی الله علیه وسلم را سفارش به دوستی با علی و عدم آزاد و اذیت او و بنیهاشم بدانیم مساله حل میشود زیرا مردم مکه به خاطر روابط خویشاوندی با حضرت علی علیه السلام، حضورشان الزامی نبوده و مردم مدینه نیز توسط شمشیر حضرت علی علیه السلام دچار آسیبی نشدهاند پس نتیجه میگیریم که اصولاً نیازی به حضور مردم مکه و مدینه نبوده است.
- (پرسش کلیدی) در ادامه مطالب فوق باید گفت: خلافت هر ۴ خلیفه پس از پیامبر در شهر مدینه صورت گرفته و بیعت مردم این شهر برای کل جامعه اسلامی ملاک و معیار بوده است. یعنی در آن زمان، تایید و تحکیم و تثبیت خلافت، منوط به بیعت مردم مدینه بوده است[۱۴] و میدانیم که مردم مدینه در غدیر حاضر نبودهاند در اینجا سئوالات زیر مطرح میشود:
معرفی حضرت علی علیه السلام به عنوان خلیفه در جمعی غیر از اهل مدینه چه فایده عملی داشته است؟
چرا پس از بازگشت پیامبر صلی الله علیه وسلم از مردم مدینه اخذ بیعت نمیشود؟ وقتی که به زعم شما میشده وسط بیابان گرم، مردم را نگهداشت آیا در مسجد مدینه نمیشده از آنها بیعت گرفت؟
- جدلیون شیعه میگویند: مگر میشود پیامبر در آن گرمای شدید مردم را نگهدارد که بگوید علی را دوست داشته باشید؟ پاسخ:
- در غدیر، هیچگاه سرمای شدید حاکم نبوده و همه روزها گرمای شدید بوده هم قبل از آن و هم بعد از آن.
- پیامبر اکرم خطبهای طولانی خوانده و مفاد خطبه عرفه را تکرار کرده و فقط در انتهای خطبه جمله من کنت مولاه را ایراد میفرمایند یعنی هدف ایشان نه گفتن جمله «من کنت مولاه» بلکه تکرار و سفارش مجدد موارد روز عرفه بوده است. (تکرار از لوازم اصلی تبلیغ است).
- قبایل عرب، همیشه زیر آفتاب سوزان عربستان در حال مسافرت و تجارت بوده یا در جستجوی آب مرتب در حال کوچ بودهاند. بعید است برای کسانی که بتها و خدایان خود را شکسته و مسلمان شدهاند، ایستادن زیر آفتاب، خیلی ناراحت کننده بوده باشد.
- چطور شما معتقدید موضوع آنقدر مهم بوده که پیامبر اکرم مردم را در آن گرمای شدید نگه داشته ولی وقتی نوبت به بیان اصل مطلب میرسد این موضوع مهم را در پردهای از ابهام و با واژهای (مولی) اعلام میکنند که دارای ۲۷ معنی متفاوت است. و هیچکدام از آن ۲۷ معنی معنای خلافت را نمیدهد!!!.
[۱]– به خدا پناه میبرم از این اراجیفی که علامکها در کتابکهای خود برای عوامکها مینویسند.
[۲]– به خصوص اگر مانند انصار از سر صدق و اخلاص ایمان آورده و اقوام و نزدیکانشان در این راه شهید شده باشند.
[۳]– آن هم از طریق ۱۱۰ نفر از صحابه.
[۴]– که ظاهرا تعداد بسیار اندکی آنرا تایید کردهاند.
[۵]– مورخین میگویند مردم از شدت علاقه به پیامبر این حدیث را پذیرفتند.
[۶]– یعنی آیه قرآن (یا ایهالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و…) و بیعت ۱۲۰ هزار نفر، کمتر از یک حدیث است؟!!!.
[۷]– به خصوص آن عده معدود از انصار که خواهان خلافت حضرت علی بودند. و در آن جمع حضور داشتند.
[۸]– مجسم کنید نماز نمیخواندند شراب میخوردند ربا، قمار، بت پرستی و….
[۹]– عجب مرتدانی که توانستند شورش اهل رده را سرکوب و دو ابرقدرت آن زمان را به زانو درآورند!!!.
[۱۰]– البته اگر بیعت روز غدیر، بیعت خلافت و حکومت بوده باشد و نه بیعت دوستی، گو اینکه انصار در غدیر حضور نداشته و در جحفه از پیامبر جدا شده بودند.
[۱۱]– و چگونه اسلامی که فرامین قرآن و پیامبرش به این سرعت و با این آسانی زیر پا گذاشته میشده توانسته ۱۴۰۰ سال دوام بیاورد و ابرقدرتهای آنزمان را به زانو در آورد؟
[۱۲]– که قبیله مهم قریش در آنجا حضور داشته و مجبور به بیعت و عدم مخالفت میشده (چون همیشه اکثر کارشکنیها و دشمنیها توسط قریش انجام گرفته است حتی پس از به خلافت رسیدن حضرت علی) و جنبه قداستی بیشتری هم به قضیه میداده است.
[۱۳]– پاسخ این پرسش ساده است: مردم مدینه با حضرت علی خصومتی نداشتهاند. حضرت علی کسی از آنها را در جنگ نکشته که بخواهند با او دست بیعت دوستی داده و یا سفارش پیامبر مبنی بر لزوم دوستی با او را بشنوند. بلکه این سایر قبایل حاضر بودهاند که ممکن بوده از حضرت علی، کینه و نفرت داشته باشند. و حتی علت اینکه بیرون مکه این بیعت صورت گرفته شاید این است که بعدها سوء تفاهم نشود که حضرت علی فقط در حرم امنیت داشتهاند و یا سایر خرافات و ابهامات دیگر.
[۱۴]– زیرا قاریان قرآن و حافظان و انصار و مهاجر و خاندان پیامبر و… در آنجا بودهاند.