- در جریان سقیفه با آنکه ابوبکر ۶۱ سال سن داشته، همیشه مردم او را در کنار پیامبر دیده، در ۱۳ روزی که پیامبر صلی الله علیه وسلم بیمار بودهاند امام جماعت مسجد بوده، دخترش محبوبترین همسر پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده و پیامبر صلی الله علیه وسلم در حجره او رحلت میکند، هزینه مسجد مدینه و جنگ تبوک و آزاد کردن بردههای تازه مسلمان و… را میداده. ۲ سال قبل امیرالحاج بوده و سال قبل آن در جنگ تبوک علمدار لشکر و… با اینهمه به دشواری و سختی فراوان زیر بار بیعت او میروند آیا عقل سلیم میتواند قبول کند حتی اگر حضرت علی علیه السلام در سقیفه حاضر بودند بیعت با ایشان بدون هیچگونه اعتراضی صورت میگرفت؟
- طبق عقیده شما ۱۲۰ هزار نفر در غدیر با حضرت علی علیه السلام بیعت کردند چرا ایشان برای جلب کمک به طرف سایر قبایلی که با ایشان بیعت کرده بودند نمیروند و به جای آن میگویند: اگر ۴۰ نفر یاور داشتم حقم را در سقیفه میگرفتم؟
- به فرض که حضرت علی علیه السلام به خلافت میرسید وقتی ۴۰ نفر یاور نداشته چگونه میتوانستند حکومت کنند؟ و یا شورش اهل رده را سرکوب کنند؟ (با توجه به اینکه حتی با وجود بیعت مشتاقانه و همه گیر مردم پس از قتل حضرت عثمانt، باز هم ایشان دچار مشکلات فراوان و بیعت شکنیهای همین مردم احساساتی شدند).
- آیا اعتراض حضرت علی علیه السلام به خاطر عدم حضور ایشان در هنگام انتخابات و اعتراض به شیوه انتخابات نبوده است؟ ولی ما این پندار را پیدا کرده ایم که ایشان برای عدم انتخاب خودشان ناراضی بوده اند؟ و مگر ایشان نمیفرماید حکومت نزد من از آب بینی بز کم ارزشتر است؟
- (پرسش کلیدی) در تاریخ آمده که حضرت علی علیه السلام شبها به همراه حضرت فاطمه و حسن و حسین برای جلب حمایت انصار به در خانه آنها رفته و با آنها گفتگو میکردهاند و انصار نیز پاسخ میدادند:اگر زودتر آمده بودی با تو بیعت میکردیم ولی اکنون نمیتوانیم بیعت خود را با ابوبکر بشکنیم. از این جمله دو نکته را میتوان فهمید:
چرا انصار میگویند اگر زودتر آمده بودی با تو بیعت میکردیم. آیا این حرف مسخره نیست. مگر آنها ۷۰ روز قبل با حضرت علی علیه السلام بیعت نکرده بودند؟ کدام زودتر!.
چطور انصار میگویند ما نمیتوانیم بیعت خود را با ابوبکر بشکنیم (که نه بر مبنای نص بوده و نه سفارش پیامبر) ولی بیعت خود با حضرت علی علیه السلام که بر مبنای نص قرآن و فرمان پیامبر بوده را شکستند؟ (آن هم بدون دلیل!)
پیامبر اکرم فرمودهاند آدم عاقل و یا مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود چطور حضرت علی میخواستهاند با این افراد پیمان شکن، مجددا بیعت کنند؟ یعنی این افرادی که بیعت۷۰ روز قبل در غدیر و در حضور پیامبر را شکستهاند! چه اعتمادی به بیعت مجدد آنها بوده؟
- طبق این پاسخ انصار میفهمیم که در آن زمان[۱] و در آن فرهنگ، نمیشده بیعت را براحتی شکست[۲]، حالا چگونه ۱۲۰ هزار نفر بدون دلیل و بدون هماهنگی قبلی بیعت خود را میشکنند؟[۳]
- چرا حضرت امیر در جریان سقیفه و پس از آن در نهج البلاغه یا مواقف دیگر که از مردم گله میکنند اشارهای به این اتفاق بسیار مهم یعنی بیعت شکنی دسته جمعی مهاجر و انصار و ۱۲۰ هزار نفر از قبایل دیگر نمیکنند؟ و به جای آن به تعریف و تمجید از اصحاب پیامبر میپردازند؟
- چرا وقتی مردم پس از قتل حضرت عثمانt برای بیعت با حضرت علی علیه السلام هجوم میآورند حضرت علی علیه السلام در رد درخواست خود به این بیعت شکنی اشارهای نمیکنند؟ و مگر در حدیث نیست که آدم مومن (یا عاقل) از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود حضرت علی علیه السلام با چه اعتمادی مجددا در مدینه با این مردم سست عهد بیعت کردند؟ میتوانستند براحتی بگویند من برای بار دوم، فریب شما را نمیخورم!.
- هنگامیکه پس از پایان جنگ جمل، مروان پسر حکم را نزد حضرت علی میآورند -او حسن و حسین علیه السلام را میانجی خود کرده بود- آنان به علی گفتند: مروان میخواهد با تو بیعت کند. علی علیه السلام گفت: « مگر پس از کشته شدن حضرت عثمانt با من بیعت نکرد، مرا به بیعت او نیازی نیست. چه او بیعت شکن است و غدار با دستی چون دست جهود مکار اگر آشکارا با دست خود بیعت کند روگرداند و در نهان آنرا بشکند»[۴]. پس چرا در این مورد خاص، شیعه معتقد است که حضرت علی برای بیعت و جلب حمایت مجدد از انصار شبها به در خانه آنها میرفته؟ (البته اگر بفهمیم که در غدیر خم، بیعت خلافتی صورت نگرفته باشد – که نگرفته – تمامی این تعارضات حل میشود).
- ممکن است در پاسخ به این ابهامات اینگونه پاسخ داده شود که عمر و ابوبکر با جعل این حدیث از پیامبر اکرم، حضرت علی را از خلافت برکنار کردند: (نبوت و خلافت در یکجا جمع نمیشود [۵]) ولی باز هم ابهامات زیر بوجود میآید:
آیا این امکان وجود داشته که آیات قرآن را با یک حدیث نسخ کرد؟ (منظور آیه تبلیغ است) و اگر میشده چنین عمل کرد چگونه قرآن پس از مدتی متروک نشده و توسط احادیث بیشمار کنار گذاشته نشده است؟ (با عنایت به اینکه اگر چنین امکانی بود بنی امیه و بنی عباس حتماً در انجام آن کوتاهی نمیکردند).
چرا کسی در میان جمع سئوال نمیکند که آیات قرآن در زمان پیامبر با آیات دیگر نسخ میشده و هیچگاه آیه قرآن با سخن پیامبر -آن هم از زبان یک نفر دیگر- نسخ نمیشده است؟
زمان نقل این حدیث پس از بیعت با ابوبکر است و نه در مجمع سقیفه، برای برکناری حضرت علی علیه السلام. زیرا اصولاً حضرت علی در آن مکان حاضر نبوده که نیازی به جعل حدیث و اقناع بنیهاشم یا ایشان بوده باشد.
چرا قبل از اینکه این حدیث گفته شود انصار در سقیفه مشغول انتخاب خلیفه بودهاند؟ برای این چه پاسخی دارید؟
پس از انتخاب ابوبکر[۶] که دیگر نیازی به جعل حدیث نبوده برای این چه پاسخی وجود دارد؟
به طور کلی توجه به زمان انتشار این حدیث جالب است. موضوع از دو حال خارج نیست: یا در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وسلم این حدیث جعل و برای سایرین عنوان شده. که این غیر ممکن است زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلم تا آخرین لحظات هوشیار بوده و در صورت شنیدن این حدیث، دروغ بودن آن را اعلام میکردند. یا این حدیث پس از وفات رسول خدا جعل شده. اکنون این سئوال پیش میآید که هنوز پیامبر دفن نشده ابوبکر به خلافت انتخاب میشود. خوب، این حدیث چگونه اعلام شده؟ ما در تاریخ میخوانیم که در هنگام وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم به حضرت ابوبکر و حضرت عمر خبر میرسد که انصار در سقیفه جمع شدهاند تا یک نفر را به عنوان خلیفه انتخاب کنند. و چون انتخاب خلیفه و وفات پیامبر مقارن و همزمان بوده نتیجه میگیریم باید در آن زمان وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو و تلویزیون وجود داشته و همزمان با انتشار خبر وفات پیامبر، گوینده اعلام کرده که هم اینک خبری به دستش رسیده که طبق آن: خلافت و نبوت در یکجا جمع نمیشود پس به ناچار حضرت علی علیه السلام از حکومت خلع میشوند و با شنیدن این خبر دو قبیله اوس و خزرج و پس از آن مهاجرین به همراه ابوبکر و عمر به سرعت در سقیفه تشکیل جلسه داده و یک نفر دیگر را جایگزین میکنند!!![۷] میبینید دروغگویی و یاوه بافی دامنه بحث را به چه هذیانگوییهای خنده آوری میکشد!.
[۱]– برخی میگویند مردم کوفه هم بیعت شکستند و مردم کوفه را (که ثلث آنها ایرانی و بقیه از طوایف ناهمگون عرب بودند) با مردم مدینه و ۵۰ سال بعد را با ۵۰ سال قبل و عراق را با حجاز و یزید را با ابوبکر و… مقایسه میکنند.
[۲]– منظور بیعت با ابوبکر است که بدون نص قرآن و خدا و فرمان پیامبر هم بوده است. چه برسد بیعتی که طبق فرمان خدا و سفارش پیامبر بوده و تمام قبایل هم در آن حضور داشتهاند.
[۳]– در مورد اینکه جرا مردم بیعت خود را با عثمان شکستند یا چرا کوفیان، پیمان شکن شدند در صفحات بعدی به تفصیل سخن میگوییم.
[۴]– نهج البلاغه خطبه ۷۳
[۵]– به بیان دیگر: در بنیهاشم فقط نبوت است و نمیتواند خلافت هم باشد.
[۶]– با عنایت به این موضوع که حضرت علی در سقیفه حضور نداشتهاند.که نیازی به جعل حدیث در آن لحظه باشد.
[۷]– میبینید ایده آلیست چگونه سر از توهمات مالیخولیایی رومانتیسیسم در میآورد.