خطابه ابوبکر صدیق رضی الله عنه
ابوبکر صدیق رضی الله عنه پس از حمد و ستایش شایسته خداوند، گفت:
«ای مردم! شما مرا پیشوای خود نمودهاید، در حالی که بهتر از شما نیستم! اگر خوب عمل کردم مرا یاری دهید! واگر بد عمل نمودم، مرا بر سر راه بیاورید! صداقت امانت است و دروغ خیانت!
ضعیف شما نزد من قوی است تا به امید خدا حق او را به وى برگردانم و قوی شما نزد من ضعیف است تا به امید خدا حق دیگران را او بگیرم.
هر ملّتی که جهاد را به دست فراموشی بسپارد، خداوند آن قوم را خوار و درمانده میگرداند! و هر گاه فساد و فحشا، در میان اجتماعی رواج پیدا کند، خداوند آن اجتماع را به بلا و مصیبتی فراگیر گرفتار میگرداند!
تا وقتی از خداوند و پیامبر او اطاعت میکنم از من اطاعت کنید، اما هر گاه خداوند و پیامبرش را نافرمانی کردم، به هیچوجه اطاعت از من لازم نیست![۱]»
ابوسعید خدری رضی الله عنه در مورد بیعت حضرت علی بن ابیطالب رضی الله عنه با ابوبکر صدیق میگوید:
«وقتی ابوبکر بر روی منبر رفت، به چهرههای مردم حاضر در مسجد نگاه کرد و زبیربن عوام را ندید!
او را فراخواند و زبیر آمد!
ابوبکر به او گفت: ای عموزاده رسول خدا و یار و همراه دلسوز او، میخواهی، ستون وحدت مسلمانان فرو بریزد؟
زبیر گفت: ای خلیفه رسول خدا به هیچوجه نباید نگران باشی!
سپس برخاست و با ابوبکر بیعت کرد!
پس از آن ابوبکر به میان جمع حاضر در مسجد نگاه کرد، وقتی حضرت علی بن ابیطالب را ندید، او را هم صدا زد!
حضرت علی برخاست و نزد ابوبکر آمد!
ابوبکر گفت: ای پسر عم و داماد رسول خدا، آیا میخواهی صف وحدت مسلمانان به هم بریزد؟
حضرت علی فرمود: ای خلیفه رسول خدا به هیچوجه نباید نگران باشی!
سپس حضرت علی رضی الله عنه با ابوبکر صدیق رضی الله عنه بیعت نمود.
روایت صحیح ابوسعید خدری بیانگر این است که علی بن ابیطالب و زبیربن عوام رضی الله عنهما در روز سهشنبه یعنی یک روز پس از وفات رسول خدا با ابوبکر صدیق بیعت نمودند»[۲].
[۱]- البدایه والنهایه: ج ص ۲۴۸٫[۲]- البدایه والنهایه: ج ۵ ص ۲۴۹٫