۱- اهل سنت اقوال مردم را برای سنت و حدیث ترک میکنند ، اما اهل بدعت احادیث را برای اقوال مردم ترک میکنند.
۲- اهل سنت اقوال مردم را بر سنت عرضه میکنند ، به آنچه از این اقوال که موافق سنت بود ،دست میگیرند ، و آنچه که مخالف سنت بود را رها میکنند ، ولی اهل بدعت احادیث را بر اقوال دیگران عرضه میکنند و آنچه را که موافق آراء آنها بود را قبول میکنند و آنچه را که مخالف نظراتشان بود را رها میکنند.
۳-اهل سنت در هنگام تنازع و اختلاف ، مخالف خود را به تحاکم با سنت فرا میخوانند نه عقل مردم ، ولی اهل بدعت در هنگام اختلاف ، مخالف خود را بسوی تحاکم به عقل مردم فرا میخوانند .
۴- اهل سنت اگر حدیثی از پیامبر
ﷺ برایشان ثابت شد ، از عمل کردن به آن و اعتقاد به موجبات آن حدیث خودداری نمیکنند و هرچند که آن حدیث موافق یا مخالفینی هم داشته باشد ، بلکه به آن عمل میکنند علیرغم وجود موافقین و مخالفین.
امام شافعی میفرمایند : اجماع علماء برآن است که اگر حدیثی برای شخصی آشکار شد،به هیچ عنوان نباید آن را برای اقوال مردم و دیگران ترک کند.
واین از بارزترین نشانه های اهل سنت است که اگر حدیثی برایشان ثابت شد آن را برای قول هیچ کسی “هر کس که باشد” ترک نمیکنند.
۵- اهل سنت به قول خاصی یا به شخص خاصی غیر از رسول الله ﷺ منتسب نیستند .
همانگونه که امامان اهل سنت گفته اند :به این دلیل به اهل سنت ،اهل سنت میگویند ،چون خود را به حدیث و سنت رسول الله ﷺ منتسب میکنند.
۶- اهل سنت حدیث و آثار سلف صالح را نصرت میدهند و برای آن میکوشند ، ولی اهل بدعت در سدد پخش و نصرت عقائد و مقالات و مذاهب خود هستند .
۷- اهل سنت وقتی که از سنت ذکر و یاد کردند و دعوت خود را فقط بر آن بنا کردند ، دل اهل بدعت از آن متنفر میشود ، و در مقابل ؛ اهل بدعت هرگاه از شیوخ و اقوال مذاهبشان ذکر و یاد شد ،بسیار خوشحال میشوند ؛ در واقع شامل بخشی از این آیه قرار میگیرند :
{وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ} (زمر ۴۵).
کسانی که به قیامت باور ندارند وقتی که خدا به تنهایی یاد میشود دلهایشان تنگ میشود ،و وقتی که از غیر خدا یاد شود آن هنگام خوشحال میگردند.
۸-اهل سنت حق را میشناسند و به مردم رحم و عطوفت می ورزند ، اما اهل بدعت حق را انکار و مردم را تکفیر و ناسپاسی میکنند ، پس نه علم دارند و نه رحمت ، و وقتی که حجت و دلایل اهل سنت بر آنها برپا شد از آن کنار زده و به تعذیب و حبس کردن اهل سنت اقدام میکنند،اگر قدرت در دست داشته باشند.
۹- دوستی و دشمنی اهل سنت بر سنت رسول خدا ﷺ است ، ولی دوستی و دشمنی اهل بدعت بر اقوالی است که خودشان آنها را درست کرده اند.
۱۰- اهل سنت خودشان اصول و قواعدی درست نکرده اند که طبق آن حکم دهند تا بوسیله آنها در بین مخالفین محاکمه و تکفیر و تفسیق کنند ، بلکه در نزد آنها اصولی وجود دارد از کتاب و سنت و آنچه صحابه بر آن بوده اند .
۱۱- اهل سنت هنگامی که به آنها گفته شد ؛قال الله ،و یا قال رسول الله
ﷺ ،قلبهایشان بر این اصول متوقف میشود ، و بسوی قول کس دیگری نمیرود ، و اهمیت نمیدهند که فلانی و فلانی چی گفته اند ، اما اهل بدعت بر خلاف آن هستند.
۱۲-اهل سنت بغیر از سنت مقصدی دیگر ندارند ، اما اهل بدعت، از سنت آنچه که موافق هوا و آرزویشان باشد را میگیرند،چه این حدیث صحیح باشد یا ضعیف ،و از احادیث صحیح آنچه را که مخالف هوا و آرزویشان است دست میکشند ، و وقتی هم که نتوانستند که آن حدیث صحیح را انکار کنند ، با پناه بردن بر تاویلات فاسد و ناپسند و غیر قابل قبول از آن دست کشیده و آن را رد میدهند ، که این نیز خود نوعی از تحریف و کنار زدن کلمه از جای خودش است.
رحمت الله تعالی بر ابن القیم باد و الله تعالی ما و شما را از اهل سنت و حدیث قرار بدهد تا هنگامی که روح از جسدمان خارج میشود. آمین