دعوی هر سوره به مطلب اصلی و اشاره توحیدی آن سوره میپردازد که در این بخش ایرادات مشرکین مکه را گفته و پاسخ قرآنی آن را میآوریم، لذا هر ایراد ابتدا وارد و جواب خداوند با آیه قرآنی ارائه میگردد، ترتیب سورهها برای پاسخ دهی نشان از اعجاز قرآن است که توجه شما خواننده محترم را میطلبد.
دعوی سوره زمر ﴿فَٱعۡبُدِ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ ٢ أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّینُ ٱلۡخَالِصُ﴾ [الزمر: ۲-۳]. «عبادت کنید صرفاً الله تعالی را خالصانه (دین در اینجا یعنی عبادت) همانا برای الله تعالی است عبادت خالصانه» یعنی الله تعالی عبادت خالصانه را میپذیرد و دعوی این سوره توحید در عبادت است.
دعوی سوره بعد یعنی، غافر دعای خالص برای الله تعالی است ﴿فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ ١۴﴾ [غافر: ۱۴]. «خداوند را در دعا خالصانه بخوانید (غیر او را نخوانید) (دین در اینجا یعنی دعا) اگرچه کافران کراهت داشته باشند». و در حدیث آمده که: «الدَّعاءُ مُخُّ العِباده» «الدُّعاءُ هُو الْعِباده» و اگر کسی مجبور شود که غیر خدا را بخواند بطوری که خوف و ترس قتل یا قطع شدن اعضاء خود یا خانواده اش باشد میتواند همان جا غیر خدا را بخواند در حالیکه قلباً به خدای واحد اعتقاد دارد. دلیل این موضوع آیه ۱۰۶ سوره نحل میباشد ﴿إِلَّا مَنۡ أُکۡرِهَ وَقَلۡبُهُۥ مُطۡمَئِنُّۢ بِٱلۡإِیمَٰنِ﴾ [النحل: ۱۰۶]. است (بدون شک) و باید از این اجازه خداوند استفاده نمود تا بتوان نشر دین کرد و خداوند به نیات نگاه میکند نه ظاهر «إنما الأعمال بالنیات». در آیه ۶۰ همین سوره (غافر) نیز به دعا به عنوان عبادت اشاره مینماید آنجا که میفرماید: ﴿ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ﴾ [غافر: ۶۰]. «بخوانید مرا (در دعا) تا اجابت کنم شما را، همانا کسانی که از عبادت (دعای به نزد) من روی گردانی میکنند به عذاب جهنم داخل میشوند».
تقریر مشرکین بعد این پیام الهی این بود که در هر حالت باید الله تعالی صدا زده شود اما وقتی ما غیر خدا را از مقربان یا بتها صدا میزنیم ترس از ما دور شده و آرامش میآید پس آنها دارای قدرت تصرفند و بعضی اوقات در خواب ما میآیند و میگویند علت بیماری یا منشاء فلان مشکل شما کوتاهی و قصور در دعا و نذر و نیاز به درگاه و بارگاه ما بوده، آیه ۲۵ سوره فصلت (یعنی سوره بعد غافر) در جواب این مشرکان است که میفرماید: ﴿وَقَیَّضۡنَا لَهُمۡ قُرَنَآءَ فَزَیَّنُواْ لَهُم مَّا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ﴾ [فصلت: ۲۵]. «همراه کردیم با آنها قوای جن و انس از گمراهان پس مزین میکنیم از برای آنها اعمال آنها را از جلو و پشت سر». (اعمال شرکیه) (درحال و در آینده) (قول باطل وعده بهشت بوسیله خوانده شدگان غیر خدا) که بعد از این گمراهی مهر جباریت بر دل آنها میخورد و گمراهان جن و انس را یارشان میکند. همچنین آیه ۸۳ سوره مریم اشاره به وهم و باطل بودن عقیده مشرکان و سنت استتدراج مینماید. استدراج یعنی اگر ما به یک عقیده باطل اصرار بورزیم و از حق روی گردان شویم بعد از مدتی آن عقیده در نظرمان زیبا جلوه مینماید و شیاطین جن و انس در خواب ما به ظاهر یکی از بزرگان آمده و آن عقیده را در نظر ما زیبا جلوه میدهند و میگویند که: راه درست همین راه است. این سنت استدراج بسیار مهم است چراکه ریشه تمام گمراهیها در طول تاریخ بوده برای همین، اولاً باید دائماً به خداوند سمیع و علیم از شرک و مظاهر آن پناه ببریم همچنین از همه گمراهیهای دیگر و در ثانی دارای تعصب در یک عقیده نباشیم، چراکه شیطان گفت: من تعصب را در دل بنی آدم میاندازم و با آن آنها را از شنیدن کلام حق کَر میکنم و بدین شکل گمراه مینمایم پس همیشه تحمل شنیدن کلام مخالف را در خود تقویت کنیم شاید آن کلام به حق نزدیکتر باشد و این علامت عباد الله است. ﴿فَبَشِّرۡ عِبَادِ ١٧ ٱلَّذِینَ یَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓ﴾ [الزمر: ۱۷-۱۸]. «بشارت (جنت) باد بر بندگانی که همه کلام را شنیده و خوب آن را تبعیت میکنند».
در مرحله بعد میگفتند: اسنادی یافته ایم که سلیمان علیه السلام و عیسی علیه السلام گفتهاند: میتوان غیر خدا را در دعا خواند که آیه ۳ سوره شوری میفرماید، اینچنین وحی میکردیم بر تو و بر کسانی که قبل تو بودند (توحید الهی) که الله تعالی عزیز و حکیم است و …
پس آن یافتهها تنها تحریفات بعضی راهبان یهود و مسیحیت است و ریشه صحیحی ندارد، ولی قرآن را الله تعالی حفظ نمود و تحریف نگردید و مؤمنان واقعی سایر ادیان، موحد و یکتاپرست بودهاند و هستند و هرگز چنین حرف مشرکانهای نمیزنند.
در مرحله بعد مشرکان میگویند: ما قبول داریم عبادت صرفاً برای الله تعالی است اما این بزرگان نزد الله تعالی از ما شفاعت میکنند لذا خداوند در آیه ۸۶ سوره زخرف میفرماید: ﴿وَلَا یَمۡلِکُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَهَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ﴾ [الزخرف: ۸۶]. «مالک نیستند کسانی را که از غیر او میخوانند شفاعت را مگر کسانی که شهادت به حق دهند (موحد باشند)» یعنی یقین توحیدی داشته باشند و حق شفاعت قهری ندارد و اذن الهی نیز لازم است.