خداوند، کارساز مؤمنان است

بنده، بشدت به معبود و مولایی نیاز دارد که توانا، یاریگر، حکمران و ماندگار باشد.

تنها کسی که دارای چنین صفاتی است، خداوند یگانه و یکتا می‌باشد که بر همه چیز فرمانروایی می‌کند. در جهان هستی جز خداوند متعال، کسی دیگر وجود ندارد که بنده، در پناه او آرام بگیرد و با روی آوردن به سوی او لذت ببرد. پس خداوند، پناهگاه کسانی است که در ترس و هراسند و فریادرس کسانی است که از او کمک می‌جویند: ﴿إِذۡ تَسۡتَغِیثُونَ رَبَّکُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَکُمۡ﴾ [الأنفال: ۹] «آنگاه که از پروردگارتان یاری می‌جستید، پس او دعای شما را اجابت نمود». ﴿وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیۡهِ﴾ [المؤمنون: ۸۸] «و خداوند پناه می‌دهد و کسی را نمی‌توان از عذاب او پناه داد». ﴿لَیۡسَ لَهُم مِّن دُونِهِۦ وَلِیّٞ وَلَا شَفِیعٞ﴾ [الأنعام: ۵۱] «آنها، کارساز و شفاعت کننده‌ای جز خداوند ندارند».

هرچند ممکن است کسی که غیر خدا را می‌پرستد، معبودش را دوست بدارد و در دنیا به نوعی دوستی، مودت و لذت، دست یابد، اما این پرستش و محبت، برای او از غذای مسمومی که لذیذ است، زیانبارترخواهد بود. ﴿لَوۡ کَانَ فِیهِمَآ ءَالِهَهٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ ٢٢﴾ [الأنبیاء: ۲۲] «اگر در زمین و آسمان خدایانی غیر از الله می‌بودند، زمین و‌آسمان تباه می‌شد؛ پس پاک است خداوند که پروردگار عرش است از آنچه در مورد خداوند بر زبان می‌رانند».

پایداری آسمان و زمین، بدین خاطر است که معبود راستین، فرمانروای آنها می‌باشد. خدایان دیگری که غیر از الله پرستش می‌شوند، خدای واقعی نیستند؛ چون خداوند، ‌همتا و همانندی ندارد و اگر معبودان دیگری غیر از الله یکتا و یگانه وجود داشتند، آسمان و زمین، نابود می‌شد.

بدون تردید بنده، به خدا، معبود، مولا و یاورش نیازمند است و این، یعنی ارتباط فانی با باقی؛ یعنی رابطه ضعیف با قوی؛ یعنی پیوند نیازمند با بی‌نیاز. کسی که الله را به یگانگی نپرستد، چیزهای دیگری از قبیل تندیس‌ها را به خدایی می‌گیرد و بنده و خادم آن می‌گردد: ﴿أَرَءَیۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ﴾ [الفرقان: ۴۳] «آیا دیده‌ای کسی را که هوای نفس خود را معبود خویش قرار داده است؟»

﴿وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَهٗ﴾ [مریم: ۸۱] «و بجز از خدا، معبودانی را به خدایی گرفته‌اند».

در حدیث آمده است: «ای حصین! چند خدا را می‌پرستی»؟ گفت: هفت خدا؛ شش تا در زمین هستند و یکی در آسمان است. فرمود: «برای هراس و امیدت کدام یک را انتخاب کرده‌ای»؟ گفت همان خدایی را که در آسمان است. فرمود: «پس خدایانی را که در زمین هستند، رها کن و کسی را بپرست که در آسمان است».

بدان که نیازمندی بنده به خدا، این است که خدا را بپرستد بی‌آنکه با او چیزی را شریک کند. این نیاز، همانندی ندارد که با آن مقایسه شود، ولی از جهت‌هایی به نیازمندی به برق، آب و غذا می‌ماند؛ هرچند تفاوت‌های زیادی دارند.

حقیقت بنده، قلب و روح اوست و قلب و روح، فقط با معبود خود یعنی الله که هیچ معبود بحقی جز او نیست، سامان می‌یابند. پس قلب و روح، جز با ذکرخداوند آرام نمی‌گیرند و با تلاش طاقت فرسا به سوی خدا در حرکتند و با او دیدار خواهند کرد و فقط زمانی سامان می‌یابند که با خدا دیدار کنند.

ومـن لقـاء اللّـه قـد أحـبـا   کان لـه اللّه أشــد حباً

«هرکس ملاقات با خدا را دوست داشته باشد، خداوند او را بیشتر دوست دارد».

وعکسه الکاره فالله اسأل   رحمــته فضـلاً ولا تتکل

«و کسی که ملاقات خدا را نمی‌پسندد، بر عکس این است؛ پس فضل خدا را از او بجوی و سستی مکن».

شادی و لذتی که بنده از غیرخدا به دست می‌آورد، تداوم ندارد؛ بلکه چنین لذتی، دگرگون می‌شود و از شخصی به شخص دیگر انتقال می‌یابد؛ گاهی لذت بخش است و گاهی نیز لذتی ندارد. شاید در پاره ای موارد ارتباط با غیرخدا، لذتی داشته باشد، اما چه بسا در اوقات دیگری، ارتباط با غیرخدا، نه تنها لذت بخش نباشد، بلکه آزاردهنده و زیانبار نیز باشد.

قطعاً خدای یگانه با علم خود در هر حال و در هر وقت و در هرکجا با بنده است.

عساک ترضی وکل الناس غاضبه   إذا رضیت فهذا منتهـی أمـلی

«کاش تو راضی بودی و همه مردم خشمگین بودند؛ رضایت تو، نهایت آرزوی من است».

در حدیث آمده است: «هرکس، مردم را ناخشنود و خدا را خشنود کند، خداوند از او راضی می‌شود و مردم را نیز از او راضی می‌گرداند و هرکس با راضی کردن مردم، خدا را ناراضی کند، خداوند از او ناراضی می‌گردد ومردم را نیز از او ناراضی می‌نماید».

همواره داستان عَکوّک شاعر را به یاد می‌آورم که امیر ابادلف را ستود:

ولا مددت یداً بالخـیر واهیه   إلا قضـیت بـأرزاق وآجال

«و هیچ دست سخاوت و خیری نگشودی مگر آنکه به خاطر مردم و به نفع آنان حکم نمودی».

پس ازمدتی خداوند، مأمون را بر او مسلط گرداند و مأمون، او را به خاطر این شعر به قتل رساند. ﴿وَکَذَٰلِکَ نُوَلِّی بَعۡضَ ٱلظَّٰلِمِینَ بَعۡضَۢا بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ١٢٩﴾ [الأنعام: ۱۲۹] «و اینگونه ستمگرانی را بر ستمگران دیگری به خاطر آنچه می‌کرده‌اند، مسلط می‌کنیم».

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …