ای پدر:پیامبر خدا(صلی الله علیه وسلم) اوّلین کسی بودکه درحدیث معروفش به نام ” حدیث تفرقه و جدائی “ خبر از ، تخریب دین و ایجاد مذهب داد .
افترقت الیهود علی احدی و سبعین فرقه و افترقت النصاری علی اثنتین و سبعین فرقه و تفترق امتی علی ثلاث و سبعین فرقه .
یعنی : یعنی یهودیان به هفتاد و یک و مسیحیان به هفتاد و دو گروه شدند و پیروان من به هفتادو سه فرقه تقسیم شوند
(چنین به نظر می رسد که ارقام نشان دهنده کثرت تفرقه باشد نه آنکه حتماً در همان حد متوقف می شوند)
و باز فرمود :
بر پیروان من همان رود که بر بنی اسرائیل رفت ، بدان سان که ایشان به هفتاد و دو فرقه شدند و امت من یک گروه بیشتر،هفتاد و سه گروه شوند،جایگاه همه آنان در دوزخ است مگر یک گروه از آنان .*
اصحاب با تأثر پرسیدند ، یا رسول الله آنها کدام دسته اند ؟ فرمود :
ما انا علیه و اصحابی
یعنی : آنانکه پیرو من و یارانم هستند .*
به حدی این انحرافات دردستگاه آفرینش مهم بودکه خداوندآنرابه صورت یک یادآوری مستمردر نمازها قرارداد.و مسلمانان روزانه ازپروردگارشان درخواست می کنند که
] اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُستَقِیم ، غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِم وَلَا الضَّالِّین[
یعنی:(پروردگارا)مارا به راه راست هدایت کن.نه راه غضب شدگان(یهودیان ) و نه راه ضالین (مسیحیان منحرف شده )
و باز به علّت اهمیّت موضوع به عنوان آخرین وصیت(سفارش) در سوره مائده درجایی که خبر از تکمیل شدن دین می دهد می فرماید :
اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکَمْ الاِسْلامَ دیناً
( مائده / ۳ )
یعنی : امروز دینتان را برای شما کامل کردم ، نعمت خویش را بر شما تمام نمودم و اسلام را (به عنوان ) دین برای شما پسندیدم .
این همان وصایایی بودکه پیامبرخدا(صلی الله علیه وسلم) در«حجه الوداع» به اطلاع عموم مردم رساند که :
ای مومنین وفای به عهد کنید ] یا اَیُّها الَّذیِنَ امَنُوا اَوْفوُا بِالعُقوُدِ ( مائده / ۱ )[
شیطان هم قبلا سوگند یاد کرده بود که همه آدمیان را منحرف خواهم کرد :
قَالَ رَبِّ بِما اَغْوَیْتَنیِ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعینْ إِلَّا عِبادِکَ مِنْهُمْ الْمُخْلَصِینْ(حجر/۳۹ و۴۰)
یعنی:شیطان گفت خداوندا : همچنانکه مرا گمراه کردی ]گناه[ را بر بندگان تودرزمین آراسته جلوه دهم وهمه را گمراه کنم،به جزبندگانی که خودشان را برای بندگی تو خالص کرده اند .
شیطان که در ابتدای خلقت از انحراف انسان آگاه گشته بود در اعتراض به خالق هستی گفت : خداوندا من این موجود جدید را تائید نمی کنم ، او موجود لایقی نیست .
قَالَ رَبِّ فَاَنْظِرْنی اِلیَ یَوْمِ یُبْعَثُونْ
یعنی : شیطان گفت : پروردگارا به من تا روز رستاخیز مهلت بده
قالَ فَاِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینْ ـ
یعنی :خداوند فرمود : ] آری [ تو را مهلت خواهد بود
} به تو هم مانند انسانها مهلت می دهم .{
اِلَی یَوْمِ الوَقْتِ الْمَعْلُومْ (حجر / ۳۶ـ ۳۸ ) تا آن وقت مقرر
نزول شیطان از قرب خداوند باعث مجازات فوری او نمی شود ، بلکه مشمول رحمت حق گشته و مهلت می گیرد .*
و می بینیم شیطان در همان ابتدای فعالیت خود حرف خویش رااثبات می کند و آدم را فریب می دهد و خداوند آدم سرخورده و پشیمان را هم مشمول رحمت خویش کرده وبه او مهلت می دهد و در مقابل فریب شیطان ،توبه را به او عطا می کند ، و این است که همه انسانها تا به امروز مرتب در حال توبه هستند ، تا شاید بتوانند خود را کامل سازند و دستگاه آفرینش نیز در انتظار توبه بدون بازگشت آدمی است .
و سر انجام خداوند می فرماید :
قالَ هذا صِراطَ عَلَیَّ مُسْتَقیِمٌ ( حجر / ۴۱ )
یعنی : اخلاص راهی است که به من منتهی می شود .
با آنکه مسلمانان همه روزه این در خواست را در نمازهایشان از خداوند دارند اما باز هم طریق تفرقه را در پیش گرفته و فرقه فرقه شده اند ، هم راه یهودیان را انتخاب کرده اند و هم طریق مسیحیان را طی نموده اند و این پیام را نادیده گرفته اند که ای مسلمانان راه شما راهی است مستقیم .
ای پدر:جا دارد که شما باتوجه به پیش بینی رسول خدا ( صلی الله علیه وسلم) از چگونگی
زندگی کردن مردم « مدینه فاضله» مطلع شوید تا عمل کِرد آنان چراغ راهتان گردد !
مذهبی ها حقیقت را نمی بینند و هر جا که ندایی از کتاب خدا و دین باشد ، اوّلین دسته ا ی که به میدان مخالفت می آیند خودِ فرقه های مذهبی هستند که مبادا کسی از پیام خدا مطلع شود ! چرا که اقتصاد مبلغان مذهب وابسته به جیب مریدان است ، اگر مـریدان بیدار شوند و اگر « من » ها حذف شوند و اگر استخوانها از زخمها بیرون آیند * درد مخفی بیماران آشکار و بیماران از بیماریشان آگاه شوند ، همه چیز ویران خواهد شد ، فرقه ها نمی خواهند که پیروان بدانند که دستگاه آفرینش راه نجات دیگری ، در پیش روی بشر قرار داده است !
وَلا تَکوُنُوا کَالَّذیِنَ تَفَرَّقوُا وَاخْتَلَفوُا مِنْ بَعْدِ ما جآئَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ اُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیِمٌ(آل عمران/۱۰۵ )
یعنی : و شما ]دینداران مسلمان [ مانند کسانی نباشید که با وجود آیات روشن (خدا ) به اختلاف بر خاستند و پراکنده شدند ] فرقه فرقه شدند [ ،که برایشان عذابی بزرگ مهیاست .
واین علّت واضح بودکه هرفرقه ای مدافعی ، از عالمان و دانشمندان زمانه خود را داشت ، چنانکه مذهب” اشعری “ امام فخر رازی ـ معتزله ” ابوعلی جبائی“ ـ اسماعیلیه ”سجستانی“ ـ و شیعه صدها عالم چون ”مجلسی“ را در کنار داشت .
شهرها کم کم آباد شدندوصنعت چاپ به افکار و عقاید فرقه ای سرعت بخشید .
ای پدر:همه فراموش کردندکه در«مدینه فاضله»شهر رسول(صلی الله علیه وسلم )هیچ فرقه ای نبود!وخداوندنام آنان را مانند همه راه یافتگان گذشته مسلمان گذاشت ،(هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِین”حج/۷۸“= شما مسلمانید) بزرگترین علما و دانشمندان و مردم امّی آن عصردر مقابل آیات الهی زانو زده و زبان به اعتراف گشودند که , این کلمات بسیار گیرا , آسمانی باران خیزوزمینی باران گیردارد، و سوگند یاد کردند این کلمات نمی تواند کلمات بشری باشد .
ای پدر: تاریخ و قرآن کریم نشان می دهند بنیانگذار اختلافات دینی و ایجاد فرق و پیدایشِ مذاهب از طرف علمای دینی بود نه عوام الناس
إنَّ الدِّینَ عِنْدَاللهِ الإِسلَامُ وَ مَااخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ إلَّا مِن بَعدِ مَا جَائَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیَا بَیْنَهُمْ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللهِ فَإنَّ اللهَ سَرِیعُ الْحِسَاب «آل عمران/۱۹»
یعنی:بی گمان دین حقّ نزدخداونداسلام است، واهل کتاب راه مخالفت نپیمودند مگر پس از آنکه به حقّانیّت آن علم یافتند و آنهم از روی رشک وحسددرمیان خود،وهرکس به آیات خداکافرشودبدان که خداوندسریع الحساب است.(معلوم است کسانی که درعلوم دینی کارمیکردند اختلاف کردند نه مردم عادی )
وبازحتی قرآن کریم خبرازعالمانی میدهدعلم به قرآن پیدامی کنندامّا ایمان نمی آورند .
وَ إِذَا عَلِمَ مِنْ آیَاتِنَا شَیئاً اتَّخَذَهَا هُزُوا(جاثیه/۹)
یعنی:وقتی علم به آیات ما پیدا می کنند ولی آن را به استهزاء می گیرند .
بعبارت دیگرعلم پیدا کردن حتماً دلیل بر هدایت نمی شود ، هدایت دل خاشع ، خاضع ، و مخلص می خواهد .
ای پدر:آن دورانی که مردم باشنیدن یک آیه ازآیات الهی منقلب می شدند به سرآمده، امروز که فرقه ها پیام خدا را نادیده گرفته هزاران افسانه و خرافات به مغزپیروان می ریزندطبعاًدیگرکسی به سادگی تن به حقیقت نمی دهد ، هر درویشِ ریش درازی در پناه بنگ و حشیش حقّ دارد به قطر مذهب بیفزاید و به پیروان بگوید :
آری پیامبر خدا به معراج رفت ، او بر بُراق سوار شد ، بُراق حیوانی بود که سرش سر اسب بود و تنه اش تنه شتر، به آسمان رفت تا به کنار پرده غیب رسید یک دست گوشتی پشم آلود از پس آن پرده بیرون آمد ، چون به زمین آمد معلوم شد آن دست علی بود! به عبارت دیگر پیروان ما بدانند که علی همان خداست , این ندای رسول خدا(صلی الله علیه وسلم ) را نشنیدند که فرمود :
برامت من روزگاری خواهدآمدکه از قرآن جز خط آن]یعنی در آن زمان کسی به قرآن عمل نکند[ و از اسلام چیزی جز نام آن نماند،اسم مردان آن دوران مسلمان است درحالیکه دورترین افراد به اسلام هستند ، فقهای آن زمان بدترین فقهادرزیرآسمان هستند، فتنه از آنان بیرون می آید که به خودشان باز می گردد*
و باز این پیامبر عظیم الشان به اصحاب خبر داد که : مسلمانانِ(فرقه ای)وجب به وجب به دنبال امتهای گذشته خواهند رفت .
محمّد رسول الله با دردست داشتن کتاب خدا بنیانگذار دین بود ، او با ۲۳ سال حکومت و پس از او ابوبکر ، عمر ، عثمان و علی رضی الله ، هر کدام به ترتیب ، ۲/۱۰/۱۳و ۵ سال حکومت کردند، پس از این دوران کم کم دوران شکوفائی مسلمانان به سر آمد .اکثریت مسلمانان اهل اجماع یا سنت شدند که خود به ۴ فرقه حنفی ، شافعی ، مالکی و حنبلی تقسیم شدند.(گام اول تفرقه برداشته شد)
ای پدر :پیروان آن روز علی ، گروه سیاسی جامعه و از نوع عرب بودند و به عبارت دیگر طرفداران دیروز علی« سنّی» و از جنس عرب و طرفداران امروزاوازجنس عجم وبیشتر ایرانی شدند ، طرفداران دیروز علی،یا شیعیان او یا پیروان او از نظر سیاسی بودند و طرفداران امروز او ” شیعیان او ” گروه مذهبی شدند .
پس از علی فرزندش حسن با ۵/۵ ماه حکومت زمام امور را بدست گرفت و با شهادت امام حسین گروه های سیاسی جدیدی پدید آمدند ، مثل :
” توّابین “ که گروهی بودند که پس از شهادت امام حسین پشیمان شدند و توبه کرده و به مبارزه با دستگاه یزید پرداختند و ۶۰۰۰ کشته دادند و فرقه هائی چون هاشمیه ، حارثیه ، حربانیه ، بیانیه ، حیانیه ، ظاهر شدند .
دراین میان یکی ازمهمترین تشکل های سیاسی ومبارزاتی ، تشکل شیعه زیدیه بود( باز تکرار می کنم تشکل سیاسی داشتند و عقاید اصحاب رسول خدا«صلی الله علیه وسلم» یا قرآن را دنبال می کردند)که بعد ها خود به ۵ فرقه تقسیم شدند ، گروهی که در مقابل علی صف آرائی کردند ، خوارج را تشکیل دادند با گذشت زمان تشکل های دیگری هم پدید آمد و تشکل های سیاسی به تفکّر عقیدتی هم ملبس شدند ، که عبارت بودند از :
” کلامیون “ طرفداران دلایل عقلی ـ ”محدثین“طرفداران عقاید سمعیه ـ ”صوفیه“ طرفداران ریاضت کشیدن و تزکیه نفس .
بنی امیه طرفداران خود راسفیانی نامید ( شیعه سفیانی ).
شیعه عباسی خود به ۱۵ گروه تقسیم رسیدند .
و در طول تاریخ کم کم گروه های سیاسی ، مذهبی شدند ، شیعه امامیه هم ظهور کرد« باظهور این فرقه غوغایی در تفرقه پدید آمد» ، فرقی را موجب گردید چون ، اثنی عشریه ، اصحاب الانتظار ـ شیطانیه ـ رافضیه ـ جعفریه ـ اهل ایمان ـ اهل فطرت ـ حسینیه ـ امامیه .
ازغلاه شیعه هم دسته های دیگری شکل گرفتند :
از دریه ـ ( گفتند : علی همان خداست )
انازله (گفتند : علی کشته نشد بلکه به آسمان رفت و مجدداً باز می گردد )
اصحاب الکساء ( گفتند : آل عبا پنج تن هستند )
اهل حقّ ( علی را مظهر خدا دانستند و قائل به تناسخ شدند )
بابکیه ( گفتند : امام به زبان خدا سخن می گوید )
بدعیه ( گفتند : نماز دو رکعت صبح و دو رکعت شب است )
حلولیه ( معتقد به حلول روح خدا در پیامبران شدند )
حاصریه ( گفتند : پس از حضرت باقر فرزندش زکریاء امام است و در ”کوه حاصر “ مخفی است تا ظهور کند )
زمیه ( علی را خدا دانستند و به رسول خدا دشنام می دادند )
ورجعیه ( علی را امام زمان دانستند )
فرقه اسماعیلیه ازدیگر گروههای شیعه بود* که خود به ۲۳ فرقه تقسیم شدند .
اعوجاجیه( کارشان حدیث سازی با جعل سند بود ) این دسته از پیروان”ابی العوجا ” بودند که “محمّد بن سلیمان ” عامل کوفه فرمان کشتن او را صادر کرد ، در موقع کشتن گفت:مرا بکشیدکه من ۴ هزار حدیث در بین شما گذاشتم،حلالهای شماراحرام وحرامهایتان را حلال کردم .
”حلولیها”ظاهراباشنیدن این احادیث گفته اند،علی درابرهای آسمان می آید ، رعد بانگ اوست و برق لبخند اوست و بزودی به زمین می آید و دنیا را که از ستم پر شده ، از عدل سیر می سازد . (رجوع شود به جزء اول کتاب الملل و النحل شهرستانی) *
غرابیه(معتقد شدندکه جبرئیل بجای و حی به حضرت علی به حضرت محمّدوحی کرده )
غیریه ( عقیده داشتند که محمّد رسول نبود بلکه حکیم بود )
غزلباشیه ( با عمامه سرخ و از طرفداران شاه اسماعیل صفوی بودند )
میمیه ( پیامبر را خدا می دانستند ) .
نکته بسیاربسیارمهم درایجاد فرق ، آنست که همه آنان در ابتدا گروه سیاسی بودند و به مرور زمان شکل مذهبی به خود گرفته اند ، اگر چه برخی ازآن فرق و مذاهب ازبین رفته اند امّا افکار و عقایدشان در سایر فرق نفوذ کرده است .
ای پدر:آغازایجاد فرق ومذاهب را باید در غیبـت و فوت پیامبران یافت،تا پیامبران در میانشان بودند محور فقط پیام خدا بود و چون می رفتندکم کم عقاید شخصی و اختلافات سیاسی جلو می آمد.
فرقه های مذهبیِ امروزِ وابسته به اسلام دنبالهِ همان فرق دیروزی هستند و برخی از آنان چنان قالب خرافات و انحرافات را پذیرفته اندکه بنظرمی رسد کار برای همیشه تمام شده و هیچ امیدی نمانده ، همه بی خبر از کتاب خدا و متعصّب به عقاید نیاکان مانده اند !
ای پدر:آن روزکه انبیاءخدا احکام و قوانین خدا را دست نخورده در اختیار همگان قرارمی دادند به سر آمده و همگان چون پیام خدا را نگشودند ، نه به پیام حقیقی رسیدند و نه به سنت رسولش، به همیـن جهت آنچه فرق اسلامی امروز می بلعند معجونی است به نام دین نه دین و اگر قرار باشد تحوّلی در جوامع اسلامی صورت بگیرد و چراغهای خاموشِ(مدینه فاضله)یکایک روشن گردد باید چشم امید به نسل جوان دوخت،آنان هستندکه بااشتیاق فطری وعقل خدا داد بدون درگیر بودن در مسائل مادی و تشکیل خانواده می توانند میدان دار باشند .
فَمَآءَ امَنَ لِمُوسَی إِلَّا ذُرِّیَّهٌ مِّنْ قَوْمِهِ عَلی خَوْفٍ مِّنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَإِیْهِمْ اَنْ یَّفْتِنَهُمْ ( یونس / ۸۳ )
یعنی : به حضرت موسی ایمان نیاوردند مگر فرزندانی ] جوانانی [ از قومش ، در حالی که ترس از فرعون و گروهش را داشتند که مبادا آنان را به بلا افکنند .
ای پدر:اگر در میان مسلمانان اولیه فرقه ای نبود ، به این علت بود که آنان ، نجاتشان را در چنگ انداختن بـه ریسمان الهی ، یافته بودند . امّا مذاهب امروز ( به خصوص شیعه) این عقیده را دنبال می کند ،که قرآن و پیام خدا فقیرند ، و نیاز به حدیث و روایت دارد ، آن هم روایت هایی کـه بـه دست بشرها سـاخـته شده و قـرآن کـریم در پاسخ به آنان می گوید :
أَوَلَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا اَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ یُتْلَی عَلَیْهِمْ ( عنکبوت/۵۱)
یعنی :آیا آنان را کفایت نکرده است آنکه ما بر تو کتاب ( آسمانی ) نازل کردیم که بر آنان خوانده می شود ؟
(یعنی کافی و تکمیل است)
و باز می فرماید :
فَبِاَیِّ حَدیِثٍ بَعْدَ اللهِ وَ ایاتِهِ یُوْمِنوُنَ ( جاثیه / ۶ )
یعنی : پس بعد از حدیث خداوند و آیات او به چه سخنی ایمان می آورند؟
یعنی دینداران دیروز فهمیدند که کتاب خدا دلیل است نه قول بزرگان .
امروز هدایت پیام ،که اصل اعجاز قرآن است نادیده گرفته شده است ، در حالی که هدایت این کتاب به هر زبانی که باشد ، هدایت کننده است ، ندانستن عربی ملاک نیست ، اینست که خداوند در یک بیان سمبلیک می فرماید :
اگراین قرآن رابرکوه نازل می کردیم ، حقیقت آن ، کوه را خاشع می ساخت
] لَوْأَنزلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلیَ جَبَلٍ لَرَ آیتَهُ خَاشِعاً مُّتَصَدِّعاً مِّنْ خَشِیَهِ الله(حشر/ ۲۱ )[
یعنی خبر می دهد که پیام مرا نادیده می گیرند و کمتر کسی به دنبال این پیام می آید پیامبر خدا با همین پیام به میان مردم آمد و آغاز کننده سخنی بود که با آن نظام زندگی وحشی ترین اقوام را از بنیان متحوّل ساخت ، مذاهب را تغییر داد و دین حقّ را به آنان هدیه کرد ، دینی که زندگی خانوادگی ، کسب و تجارت ، برخوردهای اجتماعی و فرهنگ زیستن را تغییر داد.
محمّد(صلی الله علیه وسلم) برای ساختن آن اجتماع ، همّتی عظیم را بکار گرفت و این همّت را خداوند در دستان توانای او قرار داد .
ای پدر:امروز ۱۴۰۰سال است که قرآن دست بدست ، در میان مسلمانان و مذاهب اسلامی می گردد و تنها کتابی است که هرگز به طور صحیح خوانده نشده ونمی شود ، چرا که اگر واقعاً خوانده می شد ، فـرقه های مختلفی به نـام اسلام بـوجود نمی آمد ، چرا مسلمانان تن به عقاید خرافی و سنت های قومی داده اند ! چون همه فرق اسلامی برای اثبات عقایدشان به سراغ قرآن می روند ، وهیچ فرقه ای به سراغ قرآن نرفته که بدانند قرآن چـه می خواهد ، همه می روندتا ببینندخودشان چه خواسته ای ازقرآن دارند ! در چنین شرایطی هدفِ پیروان خود را مشخص می کنند!
وَ مَنْ اَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّنْ دَعا اِلَی اللهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ اِنَّنی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ( فصلت / ۳۳ )
یعنی :چه کسی خوش پیام ترین است از کسی که به سوی خدا دعوت کند(یعنی به سوی کتاب و دین)وکار شایسته انجام دهد( یعنی حرف و عمل را هماهنگ کند ) و مـی گوید من مسلمانم .
امروز در میان صدها فرقه منشعب شده به نام اسلام دیگر کسی شاهد دین علمی و عقلی نیست بلکه همه مذهب یقینی را می بینند .
مِنْ بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ اِنَّکَ اِذًا لَّمِنَ الظَّالِمیِنَ(بقره/۱۴۵)
یعنی : اگر بعد از آنکه علم پیدا کردی از خواهش های نفسانی آنان پیروی کنی از ظالمین هستی .
یقین را همه فرقه ها پیدا کرده اند ، مسیحیان ، یهودیان ، شیعیان و … همه به راهشان یقین دارند امّا از کدام راه به یقین رسیده اند ، یقین علمی و عقلی کجاست ؟ همان یقینی که انسان را به دین علمی می کشاند ، کدام دسته با در دست داشتن فقط نامه خدا به یقین علمی رسیده اند ؟!
دولت قدرتمند عثمانی شکل گرفته بود و اروپائیان جهت دفع خطر آنان به سوی ایران آمدند و در زمان شاه عباس رابطه صفویه با اروپا به اوج رسید و هر دو دولت عثمانی و ایران دستور قرآن را زیر پا نهادند که
یَااَیُّهَا الَّذیِنَ امَنُوالَاتَتَّخِذوُاالْیَهُودَ وَ النَّصَارَی اَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ اَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِّنْکُمْ فَاِنَّهُ مِنْهُمْ اِنَّ اللهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الضَّالِمِین( مائده / ۵۱ )
یعنی: ای مؤمنان یهود و نصاری را دوستان خویش مگیرید ، آنان دوستان یکدیگرند و هرکس از شما آنان را به دوستی گیرد در حقیقت خود ، از آنهاست . و خداوند قوم ظالم را هدایت نمی کند
آن دورانی که حکومت اسلامی بر نیمی از کره زمین تسلط داشت به سر آمد و اروپائیان با یورش به اسپانیا آنجا را تصرّف کردند . جـنگ شیعه و سنی باعث شد که در زمان ”سلطان سلیم“ مذهب شیعه عملاً در عثمانی از بین برود و آنان سرگرم اختلافات بودند که درسال۹۴۰ هجری عراق ازدست ایران خارج شد .
از طرفی درقرن ۸ هجری ، سپاه نیرومند عثمانی با هدف وحدت روی کار آمد و بزرگترین قدرت اسلامی در برابر اروپائیان و صلیبی ها شد ، امیدی در دل مسلمانان راه یافت و آنان فتوحات بسیاری کردند و” سلطان محمّد“ لقب منجی اسلام گرفت . اروپائیان و مسیحیان سخت به وحشت افتادند و در صدد تفرقه بین مسلمین بر آمدند و به این ترتیب به مطالعه مذاهب و فرق اسلامی و کتاب های تفرقه انگیزپرداختندوبسیاری ازآنان به صورت محقق ، مستشرقِ اسلام شناس به کشورهای اسلامی آمدند ، هدف اصلی آنان بررسی راههای تفرقه بود ، گاهی ادعا می کردند ما مسلمان شده ایم تا درمیان مسلمانان جا باز کنند،آیت الله بلژیکی ، شیخ حسن آلمانی و شیخ یوسف فرانسوی که لباس روحانی پوشیدند و به تبلیغ و تفرقه موذیانه پرداختند .
اروپائیان چون قدرت مقابله نظامی با دولت عظیم ، پر قدرت و متحد عثمانی را نداشتند دولت قدرتمند صفوی را مقابل آنان قرار دادند ، روابط بازرگانی با ایران بر قرار کردند و تعصّبات فرقه ای افزایش یافت.سفارت انگلیس بطورغیر مستقیم روزوشب بانی بودتا روضه پهلوی شکسته فـاطمه زهراوسب شیخین خوانده شودودرترکیه هم متّقیان درباری را تحریک می کردند تا شیعه را تکفیر کنند.
ومی بینیم دراوائل قرن نهم شاه اسماعیل صفوی باآنکه نیاکانش ازجمله شیخ صفی الدین اردبیلی سنی بودندبه مذهب شیعه روی آوردندوآن رامذهب رسمی اعلام کردندواعلام کردندکه مخالفین را از بین خواهند برد و عبارت اشهد ان علیا ولی الله را در اذان واقامه وارد و دستور لعن خلفا را صادر کرد .
(شاه اسماعیل ابتدا ادعا کرد فرمان تشکیل حکومت را از امام زمان گرفته ام و سپس گفت حضرت علی را هم در خواب دیدم که گفت شما از سادات هستید چون دختر«یزدگرد» ایرانی با «امام حسین بن علی» ازدواج کرده او در تبریز به نام اهل بیت خطبه خواند و اعلان حکومت اثنی عشریه را کرد . شاه اسماعیل خود را نائب خدا ، خلیفه رسول الله و دوازده امام و نمایند مهدی موعود در زمان غیبت می خواند « راجر سیوری ، ایران در عصر صفویه ، ص ۲۶»)
و ”سلطان سلیم“ که به قصد ایجاد وحدت حـکومت می کرد ”شاه اسماعیل“ را دعوت به توبه و تـرک لعن خلفا کرد ، او هم نپذیرفت و سر انجام جنگها در گرفت . [
ای پدر:اگرامروزمی بینی دین ومعنویت قرآنی را در جامعه ایران سر بریده اند ، ذبحی یک شبه نبوده بلکه سالها کار کرده اند تا مذهب را به جای دین جا زده اند .
ای پدر:اگر روزگاری علی ها و امــام حسین ها سـد راه ایجاد مذاهب و مانع اختلافات سیاسی بودند اما امروز دشمنان ،اختلافات سیاسی را بصورت اختلافات عقیدتی در آوردند تا شیعه و سنی پدید آمد و فرقه های جدید را به درخت اسلام پیوند زدند و بغض و کینه هر فرقه ای نسبت به دیگری قوت گرفته ، به طوری که امروز همه مذاهب ، در باطل خود به یقین رسیدند .
اینست که دین الهی برای همیشه قربانی وذبح شد و مذهب حکومتی جای آن را گرفت و دین وحدت و مسلمانی در پرده ابهام باقی ماند .
اگر روزگاری مغولها با زور و شمشیر به جامعه ما آمدند به این علّت بودکه آن جامعه به جای دین مذهب داشت یعنی همان مذهب خلوت نشینی ، گوشه گیری و درویش بازی را به جای مجاهدت انتخاب کرده بودند . امروز که صنعت و علم غرب به شرق رسیده و همه را مجذوب خود ساخته و کمونیستها هم مقداری اصل اقتصاد و ماده را آورده اند ، فرید اطریشی ( نابغه یهودی) مسئله میل جنسی را بصورت علمی ارائه کرده و داروین ادله تکامل انواع را آورده ، می دانی وسیع بدون حضور کتاب خدا باز شده و باورهای مذهبی فرق ، از آنجا که ادله الهی ندارند زیر سؤال کشیده شد و حقیقت پیام خدا در پشت باورهای مذهبی ها مخفی مانده است. بنابراین مبلغان هم مجبور شدند به گوشه و کنار خزیده ، تا همفکران محدود را از دست ندهند .
و امروز که بشریت باتجدید حیات علمی دین مواجه نیست وحتی از طریق علما و مراجع آسیب پذیری دین رو به افزایش است،درچنین شرایطی اگر شهر یا قریه ای در گوشه ای از جهان ایجاد گردد که مردم از لحاظ عمل عالی باشند ، همه جوامع حتی جوامعی که به تکنیکهای پیچیده دست یافته اند به آنجا به دیده حسرت نگاه خواهند کرد ، آنجا سرزمین رویاها خواهد شد ، چرا که تکنیک امروز به اندازه کافی زندگی بشرها را اشباع کرده است .
امّا بشریت چشم امید به یک مدینه فاضله دارد . همه در جستجوی انسانیت ها هستند طبعاً در چنین شهری کسانی زندگی می کنندکه یاوری چون خدا دارند .
وَکانَ حَقًّا عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُوْمِنیِنَ ( روم / ۴۷ )
یعنی : این حقّی است که ما بر عهده گرفته ایم که مؤمنان را یاری کنیم .
و این ساکنان کسانی هستند که
اِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ ـ
یعنی : مؤمنان کسانی هستند که ] انما کلمه حصر است یعنی جز این نیست [
الَّذِینَ ءَامَنوُاْ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتا بُواْ ـ
یعنی : آن کسانی که به خدا و رسول ایمان دارند و شک و تردید هم ندارند
وَجاهَدوُاْ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ فِی سَبیِلِ اللهِ اُوْلئِکَ هُمُ الصَّادِقوُن( حجرات /۱۵ )
یعنی : با اموال و جانهایشان در راه خدا مبارزه کرده اند اینان راستگویانند .
وصف حال مردمانی که در این شهر زندگی می کنند این است که
اِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ الَّذِیِنَ اِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلوبُهُمْ ( انفال / ۲ )
یعنی:مؤمنان تنهاآنانندکه چون یادخداشوددلهایشان لرزان شود. و سرانجام می فرماید :
اگر ایمان و عمل را مقدمه راه سازید :
أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُّوْمِنیِنَ ( آل عمران / ۱۳۹ )
یعنی : اگر ایمان داشته باشید آقای دنیا خواهید شد *
ای پدر:امروز همه آنان که انصاف بخرج داده و پیام انبیاء را بشنوند و عمل کنند ، ساکن مدینه فاضله اند . چنین شهری ، چه باشد یا نباشد ، اینان در پناه وحی الهی در راه مستقیم هستند .
فَاْسْتَمْسِکْ بِالَّذِی اُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلَی صِراطٍ مُّسْتَقیِمٍ (زخرف/۴۳ )
یعنی: محکم بگیر این وحی را که به سوی تو آمده که در این صورت تو در راه راست قرار گرفته ای .
ای پدر:به زبان ساده خداوند می فرماید: هر کس فقط به پیام من عمل کند در راهی است که به مقصد می رسد.
اگرمدینه فاضله ای استوارگشت و وفاداری درمیانشان حاکم شد، در عمل به پیام خدا بود و اگر تخریب شد درنادیده گرفتن پیام و برداشتهای مختلف بزرگان ، ازمتن دین بود که آشفتگی همه جا را گرفت و عدم اعتماد نسبت به هم وسعت یافت .
ای پدر:سوء ظن و ترس همه جا نمایان است ، مال وثروت برای مردم هدف شده ، قلبها را پول تسخیر کرده ، حرکات ، رفت و آمد ، دید و بازدید ، مرگ و حیات به ثروت پیوند خورده است ، امروز که عنان هوی و هوس را رها کرده اند و اقتصاد آغاز و انجام زندگی گشته و همه انسانها همه چیز را برای خودشان می خواهند و اقتصادِ آخوری در همه جای جامعه مشهود است آیا این نتیجه یک راه دینی است یا مذهبی ؟!
یک پزشک خوب باشم تا مردم را خوب معالجه کنم تا پول بیشتری بدست آورم .
یک مهندس خوب باشم , خوب نقشه بکشم تا پول بیشتری بدست بیاورم .
اگر یک آخوند خوبی باشم، دکان خوبی باز کنم پول بیشتری می گیرم و زن و بچه ام در رفاه بیشتری قرار می گیرند .
ای پدر:در کدام قسمت شما الگو شده اید !حاصل فرهنگ تربیتی شما جمعیتی است که همه سردرآخوردنیا و بی خبر از عمر معنوی هستید! پس ثمره هدایتی شما چه وقت به بار می نشیند؟!
اینست کـه اگریک عالم مذهبی جامعه شمادرصدسالگی هم بمیرد باز جوان مرگ رفته زیــرا با صدسال زندگی کردن عمرحقیقی خـــودرا نمی شناسد و از استعدادهای واقعی اش بهره نـمی گیرد و هـــمه عمرش را صرف آخورش می کند قدرت ، ثروت ، زندگی قشنگ ، زن خوب ، همه دراختیار اوست .
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّسآءِ وَ الْبَنیِنَ وَ القَنَاطیِرِ المُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْاَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الحَیَواهِ الدُّنْیا وَ اللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ(آل عمران / ۱۴ )
یعنی : برای مردمان عشقِ خواسته ها ] ی نفس [ از] قبیل [ زنان و فرزندان و مالهای انبوه از] جنس[ زرو سیم و اسبهای نشاندار و چهار پایان و زراعت آراسته شده است ، این ] همه ، مایه[ بهره زندگانی دنیاست ، و خدا ] ست که [ نیک فرجامی به نزد اوست .
ای پدر: تنها یک راه باقی است ، آنهم راه محمّد(صلی الله علیه وسلم)واصحاب اوست .
محمّدبن عبدالله(صلی الله علیه وسلم)شخصیتی بودکه،چهارده قرن بیش درسرزمین عربستان پا بعرصه هستی گذاشت . او دین اسلام را بر جهانیان عرضه کردوندا سر داد که دین شما اسلام شد و کتابتان قرآن و عملکردِ من سنت برای شما باشد .
محمّد(صلی الله علیه وسلم)درراس« مدینه فاضله» با در دست داشتن پیام خدا در پیشاپیش اصحاب حرکت می کرد آنان بودندکه اخلاق و فضائل انسان کامل را نشان دادند . به قول سعدی تنها راه ، راه اوست و تنها زندگی ، در حکومت او و شهر اوست .
کسانی کزیـن راه برگشته اند بـرفتند بـسیارو سـرکـشته انــد
خـلاف پیـمبر کسی ره گزید که هرگز به منزل نخواهد رسید
مــپندار سـعدی که راه صفا توان رفت جـز بر پـی مـصطفی