حکم نماز جماعت

نماز جماعت بر هر فرد مسلمان، مکلف، توانا، مرد، برای نمازهای پنج‌گانه در سفر یا اقامت، در حالت امنیت یا خوف و ترس واجب است.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَإِذَا کُنتَ فِیهِمۡ فَأَقَمۡتَ لَهُمُ ٱلصَّلَوٰهَ فَلۡتَقُمۡ طَآئِفَهٞ مِّنۡهُم مَّعَکَ وَلۡیَأۡخُذُوٓاْ أَسۡلِحَتَهُمۡۖ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلۡیَکُونُواْ مِن وَرَآئِکُمۡ وَلۡتَأۡتِ طَآئِفَهٌ أُخۡرَىٰ لَمۡ یُصَلُّواْ فَلۡیُصَلُّواْ مَعَکَ وَلۡیَأۡخُذُواْ حِذۡرَهُمۡ وَأَسۡلِحَتَهُمۡۗ﴾ [النساء: ۱۰۲]. «و [ای پیامبر،] چون [وقت جنگ] در میان آنان بودى و برایشان نماز برپا داشتى، باید گروهى از آنان با تو [به نماز] بایستند و [همچنین] باید جنگ‌افزارهایشان را با خود برگیرند [و یک رکعت را همراه تو بخوانند و نماز را به صورت فُرادی ادامه دهند] و چون سجده کردند [و نمازشان تمام شد]، باید پشت سرتان قرار گیرند و باید آن دسته دیگری که نماز نخوانده‌اند بیایند و [یک رکعت] با تو نماز بخوانند [و پس از اینکه نمازت به پایان رسید، ادامۀ نمازشان را کامل کنند] و [آنان نیز] باید احتیاط کنند و جنگ‌افزارهایشان را [در نماز با خود] برگیرند».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ رضی الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم قَالَ: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ آمُرَ بِحَطَبٍ، فَیُحْطَبَ، ثُمَّ آمُرَ بِالصَّلاَهِ، فَیُؤَذَّنَ لَهَا، ثُمَّ آمُرَ رَجُلًا فَیَؤُمَّ النَّاسَ، ثُمَّ أُخَالِفَ إِلَى رِجَالٍ، فَأُحَرِّقَ عَلَیْهِمْ بُیُوتَهُمْ، وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ یَعْلَمُ أَحَدُهُمْ، أَنَّهُ یَجِدُ عَرْقًا سَمِینًا، أَوْ مِرْمَاتَیْنِ حَسَنَتَیْنِ، لَشَهِدَ العِشَاءَ».[۱]

ابوهریره رضی الله عنه می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، تصمیم گرفتم دستور دهم تا هیزم آماده کنند و پس از اذان، فردی را برای امامت نماز بگمارم و خودم نزد کسانی بروم که در خانه‌ها نشسته و در نماز جماعت شرکت نمی‌کنند و آنان را با خانه‌های‌شان آتش بزنم. به الله سوگند، آنانی که به جماعت نمی‌آیند، اگر می‌دانستند که استخوان چرب یا دو تکه گوشت خوب به آنان می‌رسد، حتما در نماز عشا شرکت می‌کردند».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ رضی الله عنه قَالَ: أَتَى النَّبِیَّ صلی الله علیه وسلم رَجُلٌ أَعْمَى، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ، إِنَّهُ لَیْسَ لِی قَائِدٌ یَقُودُنِی إِلَى الْمَسْجِدِ، فَسَأَلَ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه وسلم أَنْ یُرَخِّصَ لَهُ، فَیُصَلِّیَ فِی بَیْتِهِ، فَرَخَّصَ لَهُ، فَلَمَّا وَلَّى، دَعَاهُ، فَقَالَ: «هَلْ تَسْمَعُ النِّدَاءَ بِالصَّلَاهِ؟» قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: «فَأَجِبْ».[۲]

ابوهریره رضی الله عنه می‌گوید: مردی نابینا (عبدالله بن ام مکتوم) نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: ای رسول الله، من عصاکشی ندارم تا مرا به مسجد بیاورد. او از رسول الله صلی الله علیه وسلم اجازه خواست تا در منزلش نماز بخواند. پیامبر صلی الله علیه وسلم به او اجازه داد. اما هنگامی‌که برگشت، رسول الله او را صدا زد و فرمود: «آیا اذان را می‌شنوی؟» گفت: بله. فرمود: «پس اجابت کن و به نماز بیا».

[۱]– متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره ۶۴۴ و مسلم حدیث شماره ۶۵۱ با لفظ بخاری

[۲]– مسلم حدیث شماره ۶۵۳

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …