در مورد شکایت از روزگار، آیا این مسئله جائز است؟
الحمدلله
در مورد شکایت از روزگار، این مسئله جائز نیست زیرا پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:
“قال الله عز وجل : یؤذینی ابن آدم یسب الدهر ، وأنا الدهر بیدی الأمر ، أقلب اللیل والنهار”.
(متفق علیه)
«خداوند (در حدیث قدسی) فرمود: “بنی آدم مرا اذیت میکند، روزگار را دشنام میدهد در حالیکه من روزگار هستم و فرمان در دست من است، شب و روز را زیر و رو میکنم».
زیرا روز وشب نیست که برای یک شخص مشکل آفرین باشد، بلکه مشکلات روزگار همه اش تقدیر خداوند است،
لذا اگر به روزگار دشنام و فحش داده شود مانند اینست که به پروردگار دشنام داده شود.
مانند قاضیی که بر اساس دستورات خداوند و پیامبرش حکم کند و سپس کسی بگوید: “لعنت بر کسی که این حکم را صادر کرده است”، و این در واقع هر چند لعنت به قاضی کرده است،
ولی از آنجاییکه خود این قاضی بر اساس دستورات خداوند حکم را صادر کرده است، پس لعنت کردن بر این قاضی یعنی لعنت کردن بر خدا و پیامبرش، زیرا در حقیقت خداوند است که دستور آن حکم را صادر فرموده است و قاضی فقط آن حکم را نقل و بیان کرده است.
ولی در مورد این حدیث ذکر شده لازم است که این دو مسئله جانبی را نیز بدانیم:
هر چند خداوند در این حدیث فرموده که :
“انا الدهر (من روزگارم)”
ولی معنایش آن نیست که “دهر” از اسماء و یا صفات خداوند باشد، زیرا خداوند اسماء حسنی و صفات علیا دارد که همه اش با معنی هستند و در آنها اسم جامد و بی معنی وجود ندارد، ولی کلمه “دهر” اسم جامد است که معنای وقت و زمان را دارد.
کلمه “یؤذینی ابن ادم (بنی آدم مرا اذیت میکند)”، باید فهمید که اذیت غیر از ضرر است، و اذیت کردن خداوند معنایش این نیست که به خداوند ضرر میرسد،
زیرا در حدیث قدسی که در صحیح مسلم وارد شده است خداوند متعال فرموده است که:
“یا عبادی إنکم لن تبلغوا ضری فتضرونی
(ای بندگان من، شما نمیتوانید به من ضرر برسانید)”،
و در قرآن خداوند میفرماید:
“انهم لن یضرو الله شیئا
(آنها نمیتوانید اندکی به خداوند ضرر برسانند)”.
و اذیت کردن مانند این است که مثلا کسی سخن بدی را بشنود، و یا بوی کثیفی از کسی به مشامش برسد، و یا منظره زشتی را ببیند، که در ین صورت اذیت میشود ولی ضرری به او نمیرسد.
و در مورد عیب گرفتن از عدالت خداوند و یا شک کردن در آن، این مسئله کفر است،
زیرا خداوند عادل و حکیم است، و کسی که در آن شک کند و آنرا قبول نکند کافر میشود،
و کسی که آنرا بشنود و اقرار کند او نیز همان حکم گوینده را میگیرد، و کسی که آنرا بشنود ولی انکار نکند نیز گناهکار میشود زیرا باید نهی از منکر کند، و اگر نتواند باید از آن مجلس برخیزد، خداوند در قرآن میفرماید:
{وَقَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آَیَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِهَا وَیُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ …}. (نساء : ۱۴۰)
«و البته خدا در کتاب» (خویش قرآن و دقیقا در آیه (۶۸) از سوره «انعام») «بر شما نازل کرده که: هرگاه شنیدید آیات خدا مورد انکار و ریشخند قرار میگیرد، باآنان ننشینید تا به سخنی غیراز آن درآیند».
(یعنی: در هنگام شنیدن کفر و استهزا بهآیات خدا، با کفار همنشین مشوید تا به سخنی دیگر غیراز آن بپردازند) «چرا که در این صورت شما هم مثل آنان خواهید بود».
(یعنی: اگر در مجالس تمسخر و استهزای آنان بنشینید و از این کار دست برندارید، در آن صورت، شما هم در کفرمانند آنان هستید، پس اجتناب از مجالس کسانی که به آیات الهی کفر ورزیده وآن را مورد استهزا قرار میدهند، از تقوی است).
و آیه (۶۸) سوره «انعام» این است:
{وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آَیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ …}. (انعام : ۶۸)
(و چون دیدی کسانی به قصد تخطئه در آیات ما فرو میروند، از آنان روی برتاب تا در سخنی غیر از آن درآیند). این حکم آنگاه نازل شد که گروهی از مسلمانان با مشرکان ویهودیان همنشینی میکردند، درحالی که آنها در مجالس خویش قرآن را به ریشخند و استهزا میگرفتند، پس مؤمنان از این همنشینیها منع شدند.
برخی از علما با استدلال به همین آیه، همنشینی با فاسقان و اهل بدعت را از هر جنسی که باشند، حرام دانستهاند.
و نشست و برخواست و معاشرت با این اشخاصی که کفر میگویند جائز نیست مگر بغرض دعوت دادن ایشان بسوی سنت صحیح و ترک منکرشان،
زیرا معاشرت با آنها سبب سنگدلی میشود و اعمال منکرشان نیز در نظر یک شخص ممکن است نادیده و یا کم ارزش شناخته شود و در نتیجه از نهی کردن آنها دست بکَشَد و در صورت معاشرت با آنها ممکن است که او نیز موجب لعن و غضب خداوند قرار بگیرد،
همانطور کع علماء بنی اسرائیل دچار آن شدند، خداوند متعال در قرآن میفرماید:
{لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَیٰ لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ ذٰلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُوا یَعْتَدُونَ * کَانُوا لَا یَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَفْعَلُونَ} ﴿المائده: ۷۹-۷۸﴾.
“کسانی از بنی اسرائیل که کافر شده بودند بر زبان داوود و عیسی پسر مریم موجب لعنت قرار گرفتند، آن به این علت بود که عصیان و از حق تجاوز میکردند. همدیگر را از کارهای زشتی که انجام میدادند نهی نمیکردند، پس جه کار بدی بود که انجام میدادند”.
علماء در تفسیر این آیه چنین میگویند که علماء بنی اسرائیل ابتدا معصیتکاران را از گناهانشان نهی میکردند ولی کم کم خود آنها با ایشان نشست و برخاست میکردند و با انها اکل و شرب میکردند(پس گناهان آنها در نظرشان کوچک شمرده شد) و خود نیز موجب لعنت قرار گرفتند.
و پیامبر صلی الله علیه و سلم در حدیث صحیحی که وارد شده است فرموده است که:
“المرء مع من احب، فلینظر احدکم من یخالل”.
یعنی: “یک شخص (در روز قیامت) همراه کسی خواهد بود که او را دوست بدارد، پس هر یک از شما بایست بنگرد که چه دوستی را انتخاب کند”.
پس وظیفه هر مسلمان است که اگر نتواند آنها را به راه درست قرآن و سنت راهنمایی کند از آنها دوری بجوید تا ضرری به دینش نرسد.