حدیث مضطرب جزو احادیث ضعیف بشمار میرود و بنابراین، به آن احتجاج نخواهد شد، زیرا وجود اضطراب در حدیث دلالت بر عدم ضبط راویان آن دارد، مگر آنکه اضطراب متوجه اصل حدیث نباشد که در آنصورت ضرری به آن نمیرساند.
مثلا اختلاف روایات در حدیث فضاله بن عبیدس؛ او در روز خیبر گردن بندی را به دوازده دینار خرید که در آن گردن بند هم طلا بود و هم مهره، میگوید: آنها از هم جدا کردم دیدم که ارزش آن بیشتر از دوازده دینار است، آن را با پیامبر ج در میان گذاشتم، ایشان فرمود: «لا تباع حتى تفصل». تا آنکه (طلا و مهره) از هم جدا نشوند نباید فروخته شود.
حال در بعضی از روایتها آمده که فضاله آن گردنبند را فروخت و در بعضی دیگر آمده که غیر او در مورد خرید آن از پیامبر ج سوال پرسید، و در بعضی روایات ذکر شده که آن گردنبند از طلا و مهره بود و در بعضی دیگر از طلا و نگین است، و در بعضی مهرههایی بودند که به طلا آویزان بودند، در بعضی روایات به دوازده دینار و در بعضی به نه دینار و در بعضی به هفت دینار خریداری شده است.[۱]
حافظ ابن حجر/ میگوید: «این امر (اختلافات بین روایات) موجب ضعف حدیث نمیشود، زیرا هدف از استدلال (حدیث) محفوظ است و (در هیچیک از روایات) اختلافی در آن وجود ندارد؛ و آن هم نهی از فروختن قبل از جدا کردن است، و اما (اختلاف در) جنس گردنبند یا قیمت آن در این حالت باعث ایجاد اضطراب نمیشود».
و همچنین اختلاف روایات در اسم راوی یا کنیهی وی و مانند آنها – با وجود اتفاق در عین حدیث – موجب اضطراب نخواهد بود، همچنان که در بسیاری از احادیث صحیح این امر یافت میشود.
[۱]– روایت مسلم (۱۵۹۱) کتاب المساقاه، ۱۷- باب فروش گردنبندی که در آن طلا و مهره باشد. و دیگر روایات را حافظ ابن حجر در «التلخیص الحبیر» (۳/۹) ذکر کرده است و آن را به «المعجم الکبیر» طبرانی محول گردانیده، که در جلد ۱۸ از آن کتاب است و نقل قول مؤلف در «التلخیص» موجود است.