حکم جنگیدن با طایفۀ ممتنعه
به تحقیق که کتاب و سنّت و اجماع بر واجب بودن قتال با طایفهی ممتنعه دلالت دارد، الله تعالی میفرماید: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتۡنَهٞ وَیَکُونَ ٱلدِّینُ کُلُّهُۥ لِلَّهِ﴾ [الأنفال: ۳۹]
«و با آنها پیکار کنید، تا فتنۀ (شرک) ریشه کن شود، و (پرستش و) دین، همه از آن الله باشد».
پس اگر بخشی از دین برای الله و بخشی دیگر آن برای غیر الله باشد، قتال واجب میشود تا اینکه دین همه از آن الله باشد.
و در صحیحین از ابن عمر آمده که گفت رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى یَشْهَدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَیُقِیمُوا الصَّلاَهَ، وَیُؤْتُوا الزَّکَاهَ، فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ عَصَمُوا مِنِّی دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ إِلَّا بِحَقِّ الإِسْلاَمِ، وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ».
ترجمه: «به من دستور داده شده است که با مردم بجنگم تا گواهی دهند که هیچ معبودی بجز الله وجود ندارد و اینکه محمد فرستادهی الله است و نماز را بر پا دارند و زکات بدهند. پس وقتی که این کارها را انجام دادند خونها و مالهایشان را از من حفاظت کردهاند، مگر به حق اسلام، و حساب آنان با الله است».
ابوبکرگفت: «وَاللَّهِ لَوْ مَنَعُونِی عَنَاقًا کَانُوا یُؤَدُّونَهَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم لَقَاتَلْتُهُمْ عَلَى مَنْعِهَا…». انتها
ترجمه: «به خدا سوگند، اگر از دادن بزغالهای سرباز زنند، که آن را به رسول خدا صلی الله علیه وسلم میدادند، حتما با آنان بخاطر منع آن خواهم جنگید».
و شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: «و علما اجماع دارند بر اینکه جنگیدن با هر طایفهی ممتنعهای از شریعت متواترهای از شرایع اسلام، واجب است تا اینکه دین همه از آن الله باشد؛ همانند محاربین و امثال آنان». انتها. ([۱])
پس اگر این، حکمِ طایفهای باشد که از التزام به یک شریعت واحدی از شرایع اسلام امتناع کند، پس چگونه خواهد بود که اگر از بیش از آن امتناع کند؟ بلکه چگونه خواهد بود برای کسی که عدم التزامش به شرع الله را از خلال تبدیل گشتنش به قوانین دمکوراسی یا مبادی وضعی، اعلام کرده باشد؟
[۱]– الفتاوی الکبری (کتاب الحدود).