حکم تکفیر

تکفیر کردن حق خداوند است؛ کسی کافر دانسته نمی شود، مگر آنکه الله و رسولش او را تکفیر کرده باشند و یا اینکه تمامی مسلمانان بر آن تکفیر اجماع داشته باشند.
و اگر کسی شخص دیگری را بدون برهان آشکاری، که بر نص کتاب عزیز و سنت صحیح، یا اجماع مسلمین بنا شده باشد، تکفیر کند، مستحق شدت عمل و تعزیر می باشد؛ چرا که پیامبر فرمود:

«کسی که شخصی از ما را متهم به کفر کند مانند این است که او را کشته است»
کفر با سخن و یا اعتقاد و یا عمل کفر آمیزی که در آن اختلاف معتبری وجود ندارد جاری می شود. و نیازی به حلال دانستن [آن مسئله کفرآمیز] وجود ندارد.

مسئله ی خیلی مهمی که وجود دارد این است که باید دانست: بین تکفیر عام و تکفیر شخص خاصی، فرق وجود دارد؛ تکفیر عام مانند وعده ی عام می باشد و بطور عمومی بیان می شود و [شخص خاصی توسط آن متهم نمی شود] مثل سخن ائمه که گفته اند: هر کس بگوید قرآن مخلوق است، کافر است و یا قول ابن خزیمه رحمه الله: هرکس اقرار به این نداشته باشد که خداوند در ماورای هفت آسمان بر عرشش واقع است، او کافر است و …

ولی تکفیر شخص خاص امکان پذیر نمی باشد و لازم است تا شروط [تکفیر] بطور کامل وجود داشته باشد و موانع [برای فهم مسئله با بیان حقیقت] برداشته شود و هرگز جایز نمی باشد با حکم تکفیر عام، شخص خاصی را تکفیر کرد، [چون ممکن است عذر داشته باشد که اگر اینگونه باشد، یعنی شخص عذر داشته باشد، طبق حدیثی که در مطالب بعدی بیان شده است، کلمه «کافر» به گوینده ی آن بر می گردد.

سنن الترمذی ۲۶۲۲ و شیخ آلبانی آن را صحیح دانسته است.

«نص» به مطلبی گفته می شود که قابل تأویل نباشد و یا به عبارتی دیگر، برداشتی به غیر از ظاهر آن، از آن، نتوان کرد.
صحیح بخاری (۲۲۶۴/۵، ۵۷۵۴) و (۲۴۵۱/۶، ۶۲۷۶).

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …