ترک نماز به دو شکل صورت میگیرد:
اول: ترک نماز با انکار فرضیت آن: هرگاه کسی نماز را بیهوده دانسته، و یا از فرض بودن آن انکار نماید، امت اسلام اجماع دارند بر اینکه آن شخص کافر میگردد.
دوم: هرگاه کسی نماز را از روی تنبلی وکسالت ترک نماید، در این صورت بعضی از فقهای اسلام گفته اند: چنین کسی مرتگب گناه کبیره شده است و حتی گناه آن از گناه کسی که مرتکب زنا و یا شرابخواری می شود نیز بزرگتر است،زیرا نماز اساس تمام عبادتهاو رأس آنهاست
و بعضی دیگر ازفقهای اسلام گفته اند: او کافر می شود، چنانکه حافظ ابن رجب صاحب کتاب “فتح الباری” میگوید: «بسیاری از علمای اهل حدیث ترک کننده نماز را کافر میدانند. وی اضافه میکند: عطاء ونافع مولی عبدالله بن عمر هنگامیکه در مورد ترک کننده نماز پرسیده شدند، گفتند: او کافر است، وهمچنان امام احمد رحمه الله نیز به این نظر است که ترک کننده نماز کافر میشود»
“فتح الباری لابن رجب”(۱/۹)
این گروه از فقها برای دلیل خود به روایت هایی از اقوال پیامبر صلی الله علیه وسلم و صحابه استناد کرده اند که بعضی از آنها را نقل میکنم:
۱- در صحیح مسلم از جابر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «بین الرجل وبین الشرک والکفر ترک الصلاه». مسلم (۸۲).
یعنی: فاصله میان انسان و بین شرک و کفر نماز است. مراد اینست که هرگاه نماز را ترک کند این فاصله از بین میرود.
۲- بریده رضی الله عنه میفرماید که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «العهد الذی بیننا وبینهم الصلاه ، فمن ترکها فقد کفر». نسائی و ترمذی وابن ماجه.
یعنی: عهد وپیمانی که میان ما (مسلمانان) و آنها (مشرکان) هست؛ نماز است، وهرکسی آنرا ترک نماید کافر میشود.
کسانی مانند صاحب کتاب “عمده القاری شرح صحیح البخاری” که ترک نماز را گناه کبیره می دانند، در پاسخ به این حدیث میگوید : «این سخن از باب توبیخ برای ترک کننده نماز گفته شده است، تا اینکه او را از کفر بر حذر نماید، زیرا این کار وی در صورتیکه در حق نماز بی تفاوت باشد، او را به کفر میکشاند، ولیکن با ترک نماز خارج شدن از دین نیامده است»
عمدهالقاری”تالیف بدر الدین العینی الحنفی؛ (۹/۲۶۳)
۳- عبد الله بن شقیق میگوید که أصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم ترک هیچ عملی را کفر نمیدانستند به غیر از ترک نماز. “فتح الباری لابن رجب” (۱/۱۰).
بعضی علمایی که قائل به کفر تارک نماز نیستند، ترک کننده نماز را کافر به معنای اصلی آن نه بلکه آنرا فقط به معنای “کفران نعمت” ترجمه نموده اند. یعنی کسیکه نماز را ترک میکند از این نعمت هاییکه الله جل جلاله برایش داده است، انکار نموده، چنین گمان میکند که تمامی نعمت های اعضای بدنش، نعمت هاییکه در اختیارش قرار داده شده است، همه را کفران نموده ونمیخواهد درمقابل این نعمت ها به الله جل جلاله شکر گذاری نموده، واین شکر را توسط ادای نماز ادا نماید.
بهرحال اختلاف بر سر کفر تارک نماز از قدیم الایام تاکنون ما بین فقهاء ادامه داشته، ولی همه بر سر یک چیز اتفاق نظر دارند و آن اینکه: هرکس نماز نخواند و حتی اگر نماز بخواند ولی نماز را واجب نداند و آنرا عملی غیر ضروری یا بیهوده تلقی نماید، او کافر است و بعنوان مسلمان قلمداد نمی شود و اگر بمیرد نباید بر جنازه او نماز خواند و همچنین نکاح با او باطل است و خوردن ذبیحه ی او حرام است.