حضرت ابو ایوب قریشی رحمه الله میفرماید: یکی از بانوان خانودهشان، بسیار عبادتگزار و بر نماز و روزه بسیار مواظبت و مداومت داشت. روزی شیطان خواست از این طریق وی را بفریبد: ای بانوی بزرگوار، اگر همینطور به نماز و روزهات ادامه دهید احتمال دارد بهطول کلی جسمت نحیف و سایر اعضای بدنت ضعیف گردد. لذا بهتر همین است که تا حدودی این عبادتها را کمتر کن تا سرحالی و تندرستی جسمت باقی بماند، و هم اینکه بعداً پروردگارت را به نحو احسن بتوانی عبادت کنی. آن بانوی محترم میفرماید: این حقیقت را دریافتم و تصمیم گرفتم تا بر همین مشوره عمل نمایم، چنانچه در وقت بین مغرب و عشاء جهت عرض سلام به بارگاه ملکوتی ختمی مرتبت در مدینۀ منوره حاضر شدم، هنگام عرض سلام فوراً به یاد وسوسۀ شیطان افتادم، فوراً توبه نموده گفتم: پروردگارا، مرا از وسوسهها و نیرنگهای شیطان در حفاظت خودت نگه دار، در همین ضمن احساس نمودم که از آستانۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم این آواز ﴿إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمۡ عَدُوّٞ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّاۚ إِنَّمَا یَدۡعُواْ حِزۡبَهُۥ لِیَکُونُواْ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ ۶﴾ [فاطر: ۶].
«شیطان دشمنی است برای شما، بنابراین او را به عنوان دشمن خویش بپندارید، همانا شیطان حزبش را فرا میخواند تا که از جهنمیان بشوند».
به محض اینکه این آیه به ذهنم آمد، از شدت ترس برخاسته و از چشمهایم اشک جاری گشت. لیکن خدا را شکر و سپاس که از آن روز به بعد شیطان نتوانست مرا بار دیگر فریب بدهد[۱].
[۱]– صفه الصفوه ج ۲ ص ۱۱۶٫