حلال دانستن حرام خداوند

ســـــؤال: السلام علیکم ، حکم اینکه حلال خدا را حرام دانستن، و حرام خدا را حلال دانستن چیست؟ و اگر کسی بدعت کند و نیت او خیر باشد، حکم آن چیست؟

وعلیکم السلام و رحمه الله

الحمدلله؛

 اگر مسلمان با حکم صریح که در قرآن وحدیث ثابت است ونه تأویل می پذیرد ونه مجال اجتهاد در آن هست مخالفت کند، یا با اجماع قطعی وثابت مخالفت کند، ـ وحقیقت برایش بیان گردد، اگر پذیرفت، الحمدلله، واگر بعد از بیان حقیقت واقامه دلیل از آن ابا ورزید وبه تغیر حکم خداوند اصرار کرد ـ کافر است وبا آن معامله مرتد از دین اسلام صورت میگیرد، مثلا: انکار نمودن یک شخص از نمازهای پنجگانه یا یک وقت آن، یا از فرایض دیگر مثل: روزه، زکات وحج بیت الله وتأویل آیات واحادیث که دلالت بر فرضیت اینها میکند بر خلاف اجماع مسلمین. واگر شخصی یک حکما ثابت را با دلیل دیگری بر ثبوتش انکار کند، یا با یک حکم قابل تأویل، یا هم با احکام متناقض مخالفت کند مخالفتش در مسائل اجتهادی است، در این صورت کافر نمی شود، اگر در این اجتهاد به خطا بود معذور پنداشته میشود واجر اجتهادش را کسب میکند، واگر هم اجتهادش صحیح ودرست بود دو اجر یا ثواب کسب میکند، یک اجر برای نفس اجتهاد، ویک اجر هم برای صحت اجتهادش کسب میکند، مثلا: شخصی وجوب قراءت فاتحه را بر نماز گذاران در عقب امام انکار کند، وشخصی دیگری آن را واجب بداند، یا شخصی با آماده ساختن طعام بر اهل مرده (خانواده عزا دار) که همه مردم به آن اجماع دارند مخالفت ورزد، یا بگوید: که آن مستحب است یا بگوید: که آن مباح است یا: مکروه است در این موارد تکفیر این شخص جایز نیست، ونه نماز از عقبش ممنوع است، وهمچنین میشود با آن شخص پیوند ازدواج بست، وجایز است که گوشت ذبیحه اش خورده شود، روی هم رفته نصیحت کردن چنین شخص وتذکر دادن آن با دلایل شرعی واجب است؛ زیرا که آن مسلمان است وبر برادران مسلمان خود حق دارد، مثلی که گفتیم خلاف در این مسائل خلاف در مسائل فرعی واجتهادی است، ومثل این خلافات در زمان صحابه وامامان گذشته (سلف صالحین) رخ داده است چنانکه هیچ یکی آن دیگری را تکفیر نکردند ونه یک دیگر را جلا وطن کردند.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …