- اقرار کردن به آنچه برای او از صفات عالیه، ویژگیهای منحصر به فرد، درجات عالی و رفیع ثابت است که تعدادی از آنها را در اول این مبحث بیان کردیم و صفات دیگر از آنچه نصوص بر آن دلالت دارند. و تصدیق نمودن تمام آنها و ثنا و ستایش نمودن بر او به وسیله آن و منتشر کردن آن در بین مردم، یاد دادن آن به کودکان و رشد و نما کردن آنها بر محبت و بزرگداشت او و شناخت بزرگی و جلال او نزد پروردگار عزوجل (از وظایف هر مسلمان است).
- دوری نمودن از افراط و زیاده روی در حق او و حذر کردن از آن زیرا در آن بزرگترین اذیت و ناراحتی برای پیامبر صلی الله علیه و سلم وجود دارد. الله تعالی به پیامبرش صلی الله علیه و سلم امر میکند که امت را با این سخن مورد خطاب قرار دهد: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُوحَىٰٓ إِلَیَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَمَن کَانَ یَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡیَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا یُشۡرِکۡ بِعِبَادَهِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا ١١٠﴾ [الکهف: ۱۱۰]. «بگو که من انسانی چون شما هستم، جز اینکه به من وحی میشود و همانا معبود به حق شما، معبود یگانه است هرکس امید به لقای پروردگارش داشته باشد، بایستی عمل صالح انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نگرداند» و میفرماید: ﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَکُمۡ عِندِی خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَکُمۡ إِنِّی مَلَکٌۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّۚ﴾ [الأنعام: ۵۰]. «بگو نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و من علم غیب نمیدانم و نمیگویم که ملائکه هستم جز آنچه به سوی من وحی میشود پیروی نمیکنم».
خداوند به پیامبرش صلی الله علیه و سلم امر میکند که برای امتش بیان دارد که او فرستاده ای از جانب اوست و چیزی از مقام ربوبیت به او تعلق ندارد و او ملائکه نیست جز اینکه او از دستور و وحی پروردگارش تبعیت مینماید.
همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و سلم امتش را از افراط در مورد او و تجاوز نمودن در مدح و ثنای او برحذر میدارد. در صحیح بخاری از عمر بن خطابس روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «لَا تُطْرُونِی کَمَا أَطْرَتْ النَّصَارَى ابْنَ مَرْیَمَ فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ فَقُولُوا عَبْدُ اللَّهِ وَرَسُولُهُ»[۱] «در مدح و ثنای من به مانند نصاری در باره عیسی بن مریم از حد تجاوز نکنید بلکه من بنده او هستم بگویید: عبدالله و رسول او». از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که: (جاء رجل إلى النبی صلی الله علیه وسلم فراجعه فی بعض الکلام فقال: ما شاء الله وشئت! فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: «أجعلتنی لله ندًّا بل ما شاء الله وحده»[۲]) «مردی پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد و بعضی از سخنانش را برای او بازگو نمود. پس گفت: هرچه خدا و شما بخواهید! رسول الله صلی الله علیه و سلم به او فرمود: آیا مرا با خداوند شریک قرار میدهی بلکه بگو آنچه خداوند به تنهایی بخواهد». پیامبر صلی الله علیه و سلم از افراط کردن در حق او و بالاتر بردن از مقامی که لایق به خودش نیست از آنچه خاص پروردگار عزوجل میباشد، برحذر داشته است. و در این نوعی اخطار و آگاهی نسبت به سایر انواع غلو و افراط است. غلو و افراط در حق پیامبر صلی الله علیه و سلم در تمام صورتها و اشکالش حرام است. و از صورتهای غلو در حق پیامبر صلی الله علیه و سلم که منجر به شرک میشود این است که شخص در دعایش به او توجه نماید و بگوید: (یا رسول الله افعل لی کذا وکذا) «ای رسول خدا این و آن را برای من انجام بده».
این نوع دعا و دعای عبادت صحیح نیست که آنها را برای غیر خداوند بکار برد. و از صورتهای غلو و افراط در حق پیامبر صلی الله علیه و سلم قربانی کردن، نذر نمودن، طواف بدور قبرش نمودن، وقبله قرار دادن قبرش در نماز میباشد که همه اینها حرام است زیرا عبادت هستند و خداوند نهی نموده که چیزی از انواع عبادت را برای احدی از مخلوقاتش قرار دهند. الله عزوجل میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١۶٢ لَا شَرِیکَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِکَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ١۶٣﴾ [الأنعام: ۱۶۲-۱۶۳]. «بگو نماز، قربانی، زندگی و مرگم برای الله پرورگار عالمیان است برای او شریکی نیست و به آن امر شده ام و من نخستین مسلمانم».
- و از جمله حقوق پیامبر صلی الله علیه و سلم محبت داشتن نسبت به اصحاب، اهل بیت و همسران او و دوست داشتن همه آنهاست و ما را از بد گفتن نسبت به آنها، دشنام دادن یا طعنه زدن به آنها به وسیله چیزی برحذر داشته است. خداوند بر این امت دوستی اصحاب پیامبرش را واجب کرده و کسانی که بعد از آنها میآیند برای آنها طلب استغفار میکنند و از خداوند میخواهند که در دلهایشان نسبت به آنها کینه و بغض قرار ندهد. خداوند بعد از ذکر مهاجرین و انصار میفرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٞ رَّحِیمٌ ١٠﴾ [الشحر: ۱۰]. «و کسانی که بعد از آنها آمدند و میگویند: پروردگارا بر ما و بر برادران ما که در ایمان بر ما پیشی گرفتند ببخش و درگذر و در دلهایمان نسبت به کسانی که ایمان آوردهاند کینه ای مگذار پروردگارا همانا تو رئوفی مهربانی» و الله تعالی در حق خویشاوندان رسول و اهل بیتش صلی الله علیه و سلم میفرماید: ﴿قُل لَّآ أَسَۡٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّهَ فِی ٱلۡقُرۡبَىٰۗ﴾ [الشوری: ۲۳]. «بگو من بخاطر آن بر شما اجر و پاداشی نمیخواهم مگر دوستی در باره خویشاوندانم». در تفسیر آیه آمده: «قل لمن اتبعک من المؤمنین لا أسألکم على ما جئتکم به أجرًا إلا أن تودوا قرابتی» «به کسانی از مؤمنان که از تو تبعیت میکنند بگو که من بر آنچه برای شما آورده ام اجر و پاداشی نمیخواهم جز اینکه حق خویشاوندان مرا ادا کنید». مسلم در صحیحش از زید بن ارقمس روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه و سلم بلند شد و برای مردم خطبه خواند و فرمود: «أَمَّا بَعْدُ أَلَا أَیُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ یُوشِکُ أَنْ یَأْتِیَ رَسُولُ رَبِّی فَأُجِیبَ وَأَنَا تَارِکٌ فِیکُمْ ثَقَلَیْنِ أَوَّلُهُمَا کِتَابُ اللَّهِ فِیهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِکِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِکُوا بِهِ فَحَثَّ عَلَى کِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فِیهِ ثُمَّ قَالَ وَأَهْلُ بَیْتِی أُذَکِّرُکُمْ اللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی أُذَکِّرُکُمْ اللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی أُذَکِّرُکُمْ اللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی»[۳] «ای مردم آگاه باشید که همانا من بشری هستم نزدیک است که فرستاده خداوند به سراغم آید و او را اجابت کنم و من دو چیز گرانبها را در میان شما به یادگار میگذارم: اولین آنها کتاب خدا که در آن هدایت و نور است پس به کتاب خدا عمل نموده و به آن چنگ زنید بعد از تشویق و ترغیب به کتاب خداوند فرمود: در باره اهل بیتم خدا را به یاد داشته باشید، در باره اهل بیتم خدا را به یاد داشته باشید، در باره اهل بیتم خدا را به یاد داشته باشید». پیامبر صلی الله علیه و سلم به نیکی کردن در حق اهل بیتش امر فرموده و اینکه شأن و منزلت آنها را به خاطر خویشاوندی و بزرگی آنها با او، رعایت کنیم. همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و سلم در مورد نیکی کردن به اصحابش امر فرموده است. او از دشنام دادن و از عیبجویی کردن از آنها نهی کرده است. از ابوسعید خدریس روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «لَا تَسُبُّوا أَصْحَابِی فَلَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ أَنْفَقَ مِثْلَ أُحُدٍ ذَهَبًا مَا بَلَغَ مُدَّ أَحَدِهِمْ وَلَا نَصِیفَهُ»[۴] «اصحاب مرا دشنام ندهید. زیرا اگر یکی از شما به اندازه کوه احد، طلا انفاق کند، به اندازه یک یا نصف مشت صدقه آنها نمیرسد». از بزرگترین اصول اهل سنت که بر آن اتفاق دارند محبت اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم، خویشاوندان و همسران او میباشد و هیچ کس بر آنها طعن و ایراد وارد نمیکند مگر اینکه آن نشانه میل به باطل و گمراهی است.
ابوزرعه میگوید: «إذا رأیت الرجل ینتقص أحدًا من أصحاب رسول الله فاعلم أنه زندیق» «اگر دیدی که مردی بر یکی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم عیبجویی میکند بدان که او زندیق است» و امام احمد میگوید: «إذا رأیت رجلًا یذکر أحدًا من أصحاب رسول الله صلى الله علیه وسلم (أی بسوء) فاتهمه على الإسلام» «اگر مردی را دیدی که از یکی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم به بدی یاد میکند بر اسلام او شک کنید».
این بعضی از حقوق پیامبر صلی الله علیه و سلم بر امتش بصورت خلاصه بود و الله تعالی هدایت کننده ما و برادران ما بر ادا کردن آن و عمل نمودن به آن است.
سوم: بیان نمودن اینکه دیدن پیامبر صلی الله علیه و سلم در خواب، حق است
سنت بر ممکن بودن دیدن پیامبر صلی الله علیه و سلم در خواب دلالت دارد و اینکه هرکس او را در خواب ببیند به تحقیق دیده است.
از ابوهریرهس روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «مَنْ رَآنِی فِی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فَإِنَّ الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ بِی»[۵] «هرکس مرا در خواب ببیند به تحقیق دیده است زیرا شیطان نمیتواند خود را به شکل من درآورد». و در لفظ دیگر که شیخین از ابوهریرهس روایت میکنند که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «مَنْ رَآنِی فِی الْمَنَامِ فَسَیَرَانِی فِی الْیَقَظَهِ وَلَا یَتَمَثَّلُ الشَّیْطَانُ بِی»[۶] «هرکس، مرا در خواب ببیند، در بیداری هم خواهد دید. شیطان نمیتواند خود را به شکل و صورت من درآورد». بخاری از ابن سیرین روایت میکند که گفت: «إِذَا رَآهُ فِی صُورَتِهِ» «هنگامی که او را در شکل و شمایل خود پیامبر صلی الله علیه و سلم ببیند (رؤیایش صحیح است)». از جابر بن عبدالله روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «مَنْ رَآنِی فِی النَّوْمِ فَقَدْ رَآنِی إِنَّهُ لَا یَنْبَغِی لِلشَّیْطَانِ أَنْ یَتَشَبَّهَ بِی»[۷] «هرکس مرا در خواب ببیند به حقیقت مرا دیده است زیرا شیطان نمیتواند که خود را به من شبیه کند».
احادیث بر درستی دیدن پیامبر صلی الله علیه و سلم در خواب دلالت دارند هرکس او را ببیند پس رؤیایش درست است زیرا شیطان نمیتواند خود را به شکل رسول الله صلی الله علیه و سلم در آورد در ضمن باید هوشیار باشیم که دیدن صحیح رسول الله صلی الله علیه و سلم زمانی است که او را بر صورت حقیقتی او که صفات آن مشخص است دیده باشد وگرنه دیدن او صحیح نیست و برای این است که ابن سیرین میگوید: «إذا رآه فی صورته» «هنگامی که او را در شکل و شمایل خود پیامبر صلی الله علیه و سلم ببیند (رؤیایش صحیح است)». همچنانکه نقل آن از بخاری گذشت.
بخاری برای این قول ابن سیرین را بعد از ذکر حدیث آورده تا تفسیری برای رؤیت و دیدن او در حدیث باشد. و شاهد بر آن آنچه است که حاکم از طریق عاصم بن کلیب که او نیز از پدرش روایت کرده که گفت: (قلت لابن عباس رأیت النبی صلى الله علیه وسلم فی المنام. قال: صفه لی. قال: ذکرت الحسن بن علی فشبهته به. قال: إنه کان یشبهه[۸]) «به ابن عباس گفتم: پیامبر را در خواب دیدم. فرمود: او را برایم وصف کن. گفت: حسن بن علی را به یاد آوردم پس پیامبر را به او تشبیه نمودم. گفت: او شبیه حسن بن علی بود».
از ایوب روایت است که گفت: «کان محمد – یعنی ابن سیرین – إذا قص علیه رجل أنه رأى النبی صلى الله علیه وسلم قال: صف لی الذی رأیته. فإن وصف له صفه لا یعرفها قال: لم تره»[۹] «محمد یعنی ابن سیرین هنگامی که مردی بر او بازگو نمود که پیامبر صلی الله علیه و سلم را دیده است گفت: کسی را که دیده ای برایم توصیف کن؟ چون او را وصف نمود آن صفات پیامبر صلی الله علیه و سلم نبود. به او گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم را ندیدهای».
اما این سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم «مَنْ رَآنِی فِی الْمَنَامِ فَسَیَرَانِی فِی الْیَقَظَهِ» «هرکس، مرا در خواب ببیند، در بیداری هم خواهد دید». علما در تفسیر دیدن او در بیداری اقوال بسیار دارند که مشهورترین آنها این سه قول است:
اول اینکه: منظور از آن، مشابهت و مثال آوردن است و دلیل بر این گفته آنچه است که در روایت مسلم از حدیث ابوهریره آمده که در آن میفرماید: «فکأنما رآنی فی الیقظه» «مانند این است که مرا در بیدرای دیده باشد».
دوم اینکه: آن مخصوص اهل زمان خودش بوده از کسانی که به او ایمان آوردهاند قبل از اینکه او را ببینند.
سوم اینکه: منظور از آن روز قیامت است. پس اینگونه میشود کسی که او در خواب ببیند بر کسی که او را در خواب ندیده مزیت بیشتری دارد. و الله تعالی اعلم.
[۱] صحیح البخاری برقم (۳۴۴۵)، وبنحوه الإمام أحمد فی المسند : ۱ / ۲۳٫
[۲] رواه الإمام أحمد فی المسند : ۱ / ۲۱۴، وبنحوه ابن ماجه فی السنن برقم (۲۱۱۷).
[۳] صحیح مسلم برقم (۲۴۰۸).
[۴] صحیح البخاری برقم (۳۶۷۳)، ومسلم برقم (۲۵۴۱)، واللفظ للبخاری.
[۵] صحیح مسلم برقم (۲۲۶۶).
[۶] صحیح البخاری برقم (۶۹۹۳)، ومسلم برقم (۲۲۶۶).
[۷] رواه مسلم برقم (۲۲۶۸)
[۸] المستدرک : ۴ / ۳۹۳، وصححه ووافقه الذهبی. قال ابن حجر سنده جید
[۹] نقله ابن حجر فی الفتح وقال : سنده صحیح