حقایق و نمونه‌هایی از روایات شیعه (۲)

گاهی به روایاتی استناد می‌کنند که از لحاظ سند صحیح‌اند اما ـ همانند آیات ـ در موضوع امامت صریح نیستند. به همین خاطر مطالبی را به آن افزوده‌اند و گاهی بخش‌هایی را از آن حذف کرده‌اند (مانند روایت غدیر خم) تا به اهداف و امیال خود برسند.

در حقیقت امامیه ـ به مقتضای اصولشان ـ در اثبات اصول به آیات و روایات تکیه نمی‌کنند، بلکه «عقل» یعنی رأی و اجتهاد را به عنوان اساس و پایه‌ای قرار داده‌اند که اصولشان ‌را بر آن بنا می‌کنند. این بدان سبب است که علما ـ کسانی که حقایق و اسرار مسایل را می‌دانند ـ به خوبی درک می‌کنند که برای اثبات اصولشان نمی‌توان به قرآن تکیه نمود، چون آیاتش صریح نیستند، و به خوبی درک می‌کنند روایاتی که بر مقصود دلالت می‌کنند، دروغ و ساختگی و غیرقابل اعتمادند و تنها می‌توانند عوام و افراد غیر متخصص را با آن‌ها فریب دهند، از این رو به عقل پناه برده‌اند؛ چون میدان آن وسیع و گسترده‌ است و محدوده‌ای ندارد.

شاید کسی بپرسد ـ یا اعتراض کند ـ و بگوید: از کجا می‌دانی که علماء آگاه به دروغ و ساختگی این روایات هستند در حالی که اصل بر این است که علماء از آن منزه و بری باشند، و این تهمتی است بزرگ که در شأن آنان نیست؟

در جواب باید گفت: آنان حقیقتاً می‌دانند که این روایات، دروغ و ساختگی هستند، چون اولاً؛ آنان عالم و آگاه هستند و شخص عالم باید صحیح را از ضعیف‌ بشناسد. ثانیاً؛ بعضی از آنان ـ که تعدادشان زیاد است ـ را دیده‌ایم که روایاتی را به منابعی نسبت می‌دهند که اثری از آن‌ها در این منابع نیست و این کار را بارها و بارها انجام داده و می‌دهند؛ به گونه‌ای که به طور جزم و قطع نشان می‌دهد که آنان عمداً این کار را می‌کنند و از روی خطا و اشتباه و غیر عمدی نبوده است. و ـ ان شاء الله ـ بعداً نمونه‌هایی خواهد آمد که این گفته را اثبات می‌نماید.

ج- استنباط از سنگ خارا

استنباط در لغت عبارت است از: استخراج معانی‌ای که نص احتمال آن را دارد، یا استخراج معانی‌ای که ممکن است در یک نص باشند؛ همچنان که آب از زمین با حفر کردن آن، استخراج می‌شود.

اما امامیه معمولاً معانی‌ای را خارج از دایره‌ی احتمالات یک نص می‌آورند و آن معانی را به زور در نص جای می‌دهند و سپس می‌گویند: دلیل ما بر این معنا، فلان چیز است و نصی را که آن معانی را به زور در آن جای داده‌اند به عنوان دلیل می‌آورند!

پس استنباطشان زورکی است و استنباط واقعی نیست.

همانا مَثل امامیه در برخوردشان با آیات قرآنی و چسباندن معانی ساختگی به آن‌ها و اسناد دادن آن آیات به روایات، مَثل مردی است که ادعا می‌کند و می‌گوید: من می‌توانم کشت و آب را از این سنگ خارا بیرون آورم! آن‌گاه به وی گفته می‌شود: این تو و این هم سنگ خارا، بکن هر چه را می‌خواهی بکنی.

سپس آن مرد برود و چند بار خاک را بیاورد و آن خاک‌ها را بر روی سنگ خارا پخش نماید و چند مخزن آب را بیاورد و خاک را با آن آب‌ آبیاری کند و درختان‌ را بکارد. سپس بگوید: مگر به شما نگفتم: من می‌توانم کشت و آب را از این سنگ خارا بیرون آورم؟!

بله، ممکن است بسیاری از مردم به آنچه که می‌گوید، فریب بخورند! اما در حقیقت کشت و درخت بر خاک روئیده‌اند و این آب را از جای دیگری آورده است. پس کشت از سنگ خارا نروئیده و آب هم از سنگ خارا بیرون نیامده است و سنگ خارا هیچ ارتباطی با آنچه که بر روی آن به وجود آمده، ندارد.

همانا آیه‌ی قرآن در دلالتش بر آنچه امامیه می‌گویند و ادعا می‌کنند، مثل آن سنگ خارا است و خاک مَثل روایتی است که آن را می‌آورند و به آیه می‌چسبانند، و آب و کشت، همان معنای دخیلی است که به آن آیه اضافه می‌کنند و ادعا می‌کنند از آیه استنباط کرده‌اند. و کشت و زرعی که روئیده (اصول اضافی) تنها از خاک (روایت) بیرون آمده نه از خود سنگ خارا (آیه).

بنابراین، آیه هیچ ارتباطی با آنچه که به اسم آن به وجود آمده و به آن چسبیده شده، ندارد.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …