رسولخداصلی الله علیه وآله وسلم در ذیقعدهی سال ششم هجری به قصد زیارت خانهی خدا به همراه عدهای از یارانشان عازم مکه شدند و ضمن بستن احرام با خود شتران قربانی نیز برداشتند تا اهل مکه گمان نکنند که ایشان به جنگ با آنان می روند و دریابند که خروج ایشان به سوی مکه فقط به قصد زیارت خانهی خدا میباشد و بس؛ رسولخداصلی الله علیه وآله وسلم جاسوسی از خُزاعه برای تجسس از احوال مکه گسیل فرمودند؛ او (که بسر بن سفیان خزاعی بود) پس از بررسیهای لازم نزد رسولخداصلی الله علیه وآله وسلم بازگشت و خبر داد که اهل مکه برآن شدهاند تا آن حضرت و یارانش را از زیارت خانهی خدا بازدارند. رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم خطاب به یارانشان فرمودند: «ای مردم! نظر و پیشنهاد خود را بگویید.» ابوبکررضی الله عنه گفت: « ای رسولخدا! ما به قصد خانهی خدا بیرون شدهایم و اصلاً قصد جنگ و کشتار نداریم. بنابراین به راهی که در پیش گرفتهایم، ادامه دهیم و اگر کسی مانع ما از این سفر شد، با او بجنگیم.» رسولخداصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «با نام خدا برای ادای عمره آماده شوید».
قریش نیز مصمم شده بود که به هیچ عنوان به رسولخداصلی الله علیه وآله وسلم اجازهی ورود به مکه را ندهد. میان اهل مکه و رسولخداصلی الله علیه وآله وسلم گفتگوهایی رد و بدل شد و آن حضرت صلی الله علیه وآله وسلم تصمیم گرفتند چنانچه در گفتگوهایشان با اهل مکه نشانههایی مبنی بر برقراری دوبارهی پیوند خویشاوندی ببینند، پاسخشان را بدهند و با آنها به یک نتیجهی نهایی برسند.