حضرت موسی علیه السلام با خضر علیه السلام(۱)

بخاری:

۲۷۴- «عَنْ سَعِیدُ بْنُ جُبَیْرٍ، قَالَ: قُلْتُ لِابْنِ عَبَّاسٍ رضی الله عنهما: إِنَّ نَوْفًا البَکَالِیَّ یَزْعُمُ أَنَّ مُوسَى صَاحِبَ الخَضِرِ لَیْسَ هُوَ صَاحِبَ بَنِی إِسْرَائِیلَ، إِنَّمَا هُوَ مُوسَى آخَرُ، فَقَالَ: کَذَبَ عَدُوُّ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أُبَیُّ بْنُ کَعْبٍ، عَنِ النَّبِیِّ  صلی الله علیه و سلم: أَنَّ مُوسَى قَامَ خَطِیبًا فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ، فَسُئِلَ أَیُّ النَّاسِ أَعْلَمُ؟ فَقَالَ: أَنَا، فَعَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِ، إِذْ لَمْ یَرُدَّ العِلْمَ إِلَیْهِ، فَقَالَ لَهُ: بَلَى، لِی عَبْدٌ بِمَجْمَعِ البَحْرَیْنِ، هُوَ أَعْلَمُ مِنْکَ، قَالَ: أَیْ رَبِّ! وَمَنْ لِی بِهِ؟ وَرُبَّمَا قَالَ سُفْیَانُ، أَیْ رَبِّ! وَکَیْفَ لِی بِهِ؟ قَالَ: تَأْخُذُ حُوتًا فَتَجْعَلُهُ فِی مِکْتَلٍ، حَیْثُمَا فَقَدْتَ الحُوتَ فَهُوَ ثَمَّ – وَرُبَّمَا قَالَ: فَهُوَ ثَمَّهْ – وَأَخَذَ حُوتًا فِی مِکْتَلٍ ثُمَّ انْطَلَقَ هُوَ وَفَتَاهُ – یُوشَعُ بْنُ نُونٍ – حَتَّى إِذَا أَتَیَا الصَّخْرَهَ، وَضَعَا رُءُوسَهُمَا… الْحَدِیْثُ بِطُولِهِ».

۲۷۴٫ «سعید بن جبیر می‌گوید: به ابن عباس رضی الله عنهما گفتم: نَوف بَکالی چنین گمان می‌کند موسایی که با خضر بوده، همان موسای [پیامبر] بنی اسرائیل نیست، بلکه فرد دیگری است، ابن عباس گفت: [آن] دشمن خدا دروغ گفته است. اُبی بن کعب از پیامبر  صلی الله علیه و سلم برایمان روایت کرد که فرمود: «موسی در میان بنی اسرائیل برای ارائه‌ی خطبه بلند شد (بلند شد و خطبه‌ای خواند)، انگاه از او سؤال شد: چه کسی از همه داناتر است؟ جواب داد: من، خداوند او را سرزنش کرد که چرا علم را به خداوند نسبت نداده است و به او فرمود: ای موسی! [تو داناترین نیستی] بلکه بنده‌ای در مجمع البحرین ([۱]) دارم که از تو داناتر است، موسی گفت: خدایا! چه کسی مرا به سوی او راهنمایی می‌کند؟ و چه بسا (شک راوی) سفیان [که یکی از راویان این سند است] گفت: [موسی گفت:] خدایا! چگونه می‌توانم نزد او بروم؟ خداوند فرمود: یک ماهی برمی‌داری و آن را در زنبیلی قرار می‌دهی، هرجا ماهی را گم کردی، او آنجاست. موسی یک ماهی برداشت و آن را در زنبیلی گذاشت، سپس با جوان همراهش، یوشع بن نون، رفت تا به صخره‌ای رسیدند [در آنجا توقف کردند تا کمی استراحت کنند] پس سرشان را بر صخره گذاشتند….» تا آخر حدیث.

 

[۱]– «مجمع البحرین» یعنی محل تلاقی دو دریا. اما نام این دو دریا در قرآن نیامده است. ولی مفسران گفته‌اند: منظور محل اتصاف خلیج عقبه و خلیج سوئز یا اقیانوس هند با دریای احمر یا دریای مدیترانه با اقیانوس اطلس است؛ (به نقل از تفسیر نور، دکتر مصطفی خرم‌دل) – مترجم.

مقاله پیشنهادی

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …