اما حریف اصلی این فتنه و پرچمدار دعوت ایمانی، حضرت حسن بصری/ بودند. ایشانه در سال ۲۱ هـ.ق متولد شدند، پدرش یسار بردۀ آزاد شدۀ صحابی معروف زید بن ثابتس بود. خود ایشان در منزل ام المؤمنین سلمهس پرورش یافته بود. خداوند متعال به حضرت حسن بصری/ استعدادهایی داده بودند که برای احیاء وقار دین و موثر نمودن دعوت اسلامی در این قرن خطرناک لازم بودند، ایشان فردی محبوب و جذاب بودند و در دین تبحر کامل و بصیرت عمیقی داشتند، مفسر بلند پایه و محدث مورد اعتمادی بودند، اینها خصوصیاتی هستند که بدون آن هیچ فعالیت اصلاحی به ثمر نمیرسد، ایشان مدّت مدیدی از تربیت صحابه بهرهمند شده بودند و معلوم میشد که کاملاً به طور کامل درک کرده بودند که در معاشرت اسلامی و زندگی مسلمانان چه تغییری به وجود آمده است و بررسی اصلاح محیط و معالجه امراض معاشره، درجۀ طبیب ماهر و با تجربهای را داشتند. ایشان ناطقی فصیح، بلیغ و شیرین زبان بودند، هنگامی که سخن میگفتند گویا از دهنش گل میریخت و هنگامی که در مورد قیامت صحبت میکرد یا دوران صحابه را ترسیم مینمود، چشمها پر از اشک میشد. حجاج بن یوسف که در نطق و سخنوری در زمان خودش بینظیر بود، مردم حسن بصری را در نطق و سخنوری هم پله حجاج میدانند. معروفترین امام لغت و نحو «ابوعمر بن العلا» گفته است: من از حسن بصری و حجاج بن یوسف فصیحتر کسی را ندیدم و حسن از حجاج در فصاحت برتر بود[۱].
وسعت علم حضرت حسن به حدی بود که ربیع بن انس میگوید: من تا مدّت ۱۰ سال در نزد ایشان رفت و آمد داشتم، هر روز از ایشان صحبتهایی میشنیدم که پیش از این نشنیده بودم.
شخصی جامعیت ایشان را اینطور بیان میکند:
«کان من دراری النجوم علماً وتقوى وؤهداً وورعاً وعفه دقهً وفقهاً ومعرفه یجمع مجلسه ضروباً من الناس هذا یاخذ عنه الحدیث وهذا یلقن منه تأویل هذا یسمع منه الحلال والحرام وهذا یحکى له الفتیا وهذا یتعلم الحکم والقضا وهذا یسمع الوعظ وهو فی جمیع ذلک کالبحر العجاج تدفقاً وکالسراج الوهاج تالفاً ولا تنس واقفه ومشاهده فی الامر بالمعروف والنهى عن المنکر عند الامراء واشباه الامراء بالکلام والفصل واللفظ الجزل».
«ایشان در علم، تقوی، زهد، ورع، استغنا، بلند همتی، لطافت طبع، تفقه و درک مسائل ستاره درخشانی بودند، در مجلس ایشان انواع مختلفی از مردم جمع میشد و هر یکی در یک رشته کسب فیض میکرد. یکی علم حدیث میآموخت یکی از درس تفسیر استفاده میکرد دیگری از فقه بهره میبرد یکی فتوی میپرسید یکی قوانین قضا را میآموخت و یکی از خطابههایش بهرهمند میشد. خلاصه، ایشان مانند اقیانوسی ژرف موج میزد و مانند نورافکنی به اطراف نور افکنی مینمود، اما فعالیتشان در رشته امر به معروف و نهی از منکر و انتقاد پوست کندهشان از امراء و حکام و حقگوییشان فراموش نشدنی است».
[۱]– دایره العمارف. بستانی ج۷ ص۴۴٫