یزید ابن کمیت روایت میکند: یک دفعه مشغول خواندن نماز عشاء بودیم، حضرت امام ابوحنیفه رحمه الله نیز بین ما حضور داشت، به محض اینکه امام جماعت این آیه: ﴿إِذَا زُلۡزِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ زِلۡزَالَهَا ١﴾ [الزلزله: ۱]([۱]). را خواند و بعداً نماز به پایان رسید و مردم از مسجد خارج شدند، امام ابوحنیفه رحمه الله را دردیم که به فکر فرو رفته، به خودم گفتم الان مناسب نیست که برای ایشان ایجاد مزاحمت نمایم، نور چراغ را کم نموده به منزل رفتم، بامداد وقتی برای دادن اذان آمدم، امام ابوحنیفه رحمه الله را در حالیکه محاسن خویش را گرفته بود دیدم که اینچنین میگفت: چقدر بزرگ و برتر است آن ذاتی که عوض یک ذره (چه خوب و چه بد) را میدهد، بارالهی بردهات (ابن نعمان) را از عذاب آخرت نجات بده. یزید بن کمیت میفرماید: امام ابوحنیفه رحمه الله مشغول همین راز و نیاز و نیایش بود که اذان صبح را دادم، بعداً به نزد ایشان رفتم و گفتم: به شمع نیاز داری؟ فرمودند: خیر. گفتم: اذان صبح داده شد. فرمودند: بسیار خوب، و به خوبی یاد دارم که امام ابوحنیفه رحمه الله با همان وضوی نماز عشاء، نماز صبح را خواندند. اسد بن عمرو میفرماید: امام ابوحنیفه رحمه الله هنگام تلاوت قرآن مجید به اندازهای میگریستند که اهل محل هم نسبت به حال امام اندوهگین میشدند، و در آن مکانی که حضرت امام وفات نمودند تقریباً بیش از هفت هزار مرتبه قرآن مجید تلاوت شده بود[۲].
[۱]– یعنی: «هنگامى که زمین به [آن] لرزش خود لرزانده شود».
[۲]– وفیات الأعیان از ابن خلکان ج ۵ ص ۴۴-۴۵٫