حسادت از بیماری های قلب است

تالیف:شیخ الإسلام إبن تیمیه رحمه الله

در اینجا اگر سوال شود که:
چرا به غبطه، حسد گفته شده است در حالی که انسان دوست دارد خداوند  به او نعمت فراوان بدهد؟

در جواب باید گفت: نقطه آغازین این دوست داشتن به خاطر دیدن اثر آن نعمت بر کسی بوده است که از دیدن آن احساس درد و رنج نموده است. و اگر آن نعمت را بر غیر خود نمی‎دید هیچگاه احساس نیاز به آن نمی‎کرد. پس زمانی که سرچشمه این احساس و این آرزو چنین بوده، برای آن نامی جز حسد نمی‎توان در نظر گرفت. اما اگر کسی [بدون دیدن آن نعمت در شخصی دیگر] دوست داشته باشد که خداوند بدون آنکه درب رحمتش را بر روی دیگری ببندد و نعمتش را از او بگیرد، به او نیز نعمت ببخشد، این را حسد نمی‎نامند بلکه احساس نیاز نسبت به نعمتی است که آن را از خدایش  در خواست می‌نماید. و اکثر مردم به نوع دوم از حسد، امتحان و آزمایش می‎شوند. خداوند نیز می‎خواهد که انسان، نوع دوم حسد را داشته باشد نه نوع کریه و زشت نخست را. قابل یادآوری است که این نوع را منافسه (مسابقه دادن در بدست آوردن خیر و نیکی) نیز گفته‎اند، که در آن دو نفر برای رسیدن به خیر و نیکی، رقابت می‎کنند و هر دو، قصد پیروزی دارند، و می‎خواهند که مقرب درگاه الهی شوند.
مسابقه و رقابت از راه شرعی اشکالی ندارد بلکه مورد ستایش و تقدیر نیز می‎باشد. چنانچه خداوند  می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ لَفِی نَعِیمٍ ٢٢ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ یَنظُرُونَ ٢٣ تَعۡرِفُ فِی وُجُوهِهِمۡ نَضۡرَهَ ٱلنَّعِیمِ ٢۴ یُسۡقَوۡنَ مِن رَّحِیقٖ مَّخۡتُومٍ ٢۵ خِتَٰمُهُۥ مِسۡکٞۚ وَفِی ذَٰلِکَ فَلۡیَتَنَافَسِ ٱلۡمُتَنَٰفِسُونَ ٢۶﴾ [المطففین: ۲۲-۲۶].
«بی‌گمان، نیکان در میان انواع نعمتهای فراوان بهشت بسر خواهند برد، بر تخت‌های مجلل تکیه می‎زنند و ـ به زیباییها و نعمتهای بسیار آنجا می‎نگرند ـ خوشی و خرمی و نشاط نعمت را در چهره‎هایشان خواهی دید. به آنان از شراب زلال و خالصی داده خواهد شد که دست نخورده و سر بسته است، مهر و سرپوش آنها از مشک است. مسابقه دهندگان باید برای بدست آوردن این ـ چنین شراب و سایر نعمتهای دیگر بهشت ـ با همدیگر مسابقه بدهند و از یکدیگر پیشی بگیرند».

در این آیه، خداوند  به سبقت گیرندگان و شتابندگان می‎فرماید برای بدست آوردن و رسیدن به نعمت‌های ابدی بهشت با هم مسابقه دهند نه برای بدست آوردن دنیای فانی. و این مفهوم، موافق حدیث پیامبر خدا  می‎باشد که در آن از حسادت ورزیدن نهی کرده مگر در دو مورد: یکی اینکه خدا به کسی علمی عطا نموده و آن شخص نیز به آن علم خود، عمل می‎کند و آن را به دیگران یاد می‎دهد. دوم کسی که به او علمی داده شده است که نه به آن عمل می‎کند نه به دیگران یاد می‎دهد یا مالی به او داده شده و آن را در راه الله  انفاق نمی‎کند، ارزش حسودی ندارد و نباید آرزوی رسیدن به او را داشت زیرا در رسیدن به او، خیری وجود ندارد بجز عذاب و بدبختی.

همچنین به کسی که ولایت و سرپرستی واگذار می‎شود و او نیز به عدل و علم در انجام آن می‎کوشد و امانت را به اهلش می‎رساند و حق ولایت را آنگونه که هست ادا می‎کند و بین مردم به کتاب (قرآن) و سنت (حدیث) حکم می‎نماید، از درجه بالایی برخوردار است. و مثال او مانند مجاهدی است که در جهاد بزرگی بسر می‎برد. چون نفس بشری طوری خلق شده که نسبت به کسانی که در سختی و رنج زیادی هستند، حسادت نمی‎کند. به همین خاطر است که پیامبراکرم  بحث مجاهد در راه خدا را در احادیث حسادت، نیاورده است زیرا انسان مجاهد در چنان سختی و ناراحتی ای بسر می‎برد که دارای فضل و برتری بیشتری نسبت به کسی است که مالش را در راه الله  انفاق می‎کند و یا علم‎اش را به مردم یاد می‌دهد چون این دو دسته دارای دشمن نیستند که به آنها فشار بیاورد و دچار سختی و ناراحتی شوند. و اگر آنها نیز در راه اشاعه مال و علم دارای دشمن شوند قطعا خیر و ثواب آنها نیز افزایش می‎یابد. همچنین پیامبر خدا  بحث انسان نمازگزار، روزه دار و حج‎کننده را در احادیث حسادت، ذکر نکرد. زیرا اینگونه اعمال معمولا از نظر اجتماعی برای انسان، بقدر انفاق و علم‎آموزی سودمند نیستند.

مقاله پیشنهادی

اسباب تقویت صبر انسان بر مصیبت‌‌ها

رعایت امور ذیل در صبر بر مصیبتِ‌ از دست دادن فرزندان، خانواده، خویشاوندان و دیگر …