حدیث کساء و جامه

در روایات آمده است که پیامبر برای علی، فاطمه، حسن و حسین دعاء کرد و فرمودند:

«اللهم هؤلاء أهل بیتی فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا».

«پروردگارا! آنان افراد خانواده­ی من هستند، پس همه­ی پلیدی‌ها را از آنان دور کن و آن‌ها را از هرگونه آلودگی پاک و پاکیزه نگهدار».

روایت فوق به‌ طور واضح بر این مسأله‌ دلالت دارد که‌ آن آیه در مورد آن چهار نفر و سایر خویشاوندانش نازل نگشته است، و اگر در مورد آن‌ها نازل می‌شد پیامبر  صلی الله علیه و سلم برای آن‌ها از خدا چیزی درخواست نمی‌کرد که قرآن بدان نازل شده است! چون معنایی ندارد این‌که انسان دعا کند برای چیزی که خودش پیش از دعاء مالک و صاحب آن باشد؟ باید گفت که پیامبر  صلی الله علیه و سلم فقط به امید آن برای آن‌ها دعا کرد تا خداوند با کرم و لطف خود آنان را هم شامل (اهل بیت) فرماید. ذکر این مسأله، برخی از الفاظ روایات را برای ما تفسیر و تبیین می‌نماید، از جمله آنکه ام سلمه می‌خواست که با آن‌ها وارد جامه شود، پیامبر  صلی الله علیه و سلم او را رد کرد و گفت: «إنک إلى خیر» و در روایتی دیگر «أنت على مکانک وأنت على خیر» (تو جای خودت بمان، چون بر خیر هستی) یعنی باعث و دلیلی نیست که برایت دعا کنم، با توجه به این‌که آیه در اصل در مورد شما نازل گشته است.

پروردگارا! اینان افراد خانواده­ی من هستند

اما استناد و استدلال کردن به این فرمایش پیامبر  صلی الله علیه و سلم (اللهم هؤلاء أهل بیتی) برای این معنا که پیامبر  صلی الله علیه و سلم بجز آن چهار نفر، اهل و خانواده‌ای نداشته است، و لفظ اهل بیت تنها به آن‌ها اختصاص دارد، چنین ادعایی باطل و بی اساس است. و گمان نمی‌کنم – جز جاهلان، ابلهان و مردم عوامی که به زبان عرب و تعبیر به صیغه‌های آن، آشنائی ندارند، کس دیگری چنان چیزی را بگوید- این مسأله بر او مخفی بماند که ذکر و اطلاق (اهل بیت) برای آن افراد به معنای انحصار و محدود کردن آن‌ها درآن صیغه نیست، بلکه در ضمن معنای مقصود معنای ذکرشده را هم می‌بخشد. چنانچه هنگامی که به سوی جماعتی از دوستانت اشاره می‌کنی و می‌گویی(آن‌ها دوست من هستند). معنایش این نیست که شما بجر آن‌ها دوست دیگری نداری. و می‌گویی(آن‌ها برادر من هستند). معنایش این نیست که جز آن‌ها برادر دیگری نداری. و به سوی جمعی از جوانان اشاره می‌کنی و می‌گویی (آن‌ها، مرد هستند)…الخ و در قرآن از این نمونه‌ها زیاد آمده است، همانگونه که در فرمایش خداوند آمده است:

﴿لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَیَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ٨ وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ٩﴾ [الحشر: ۸-۹].

«‏چیزهائی را که خدا از دارائی ایشان (یعنی بنی‌نضیر) به پیغمبر خود ارمغان داشته است شما اسبانی و شترانی را برای آن به تاخت درنیاورده‌اید (و با جنگ تصرف ننموده‌اید) و بلکه خداوند پیغمبران خود را بر هر کس که بخواهد چیره می‌گرداند، و خدا بر هر کاری توانا است. چیزهائی را که خداوند از اهالی این آبادی‌ها به پیغمبرش ارمغان داشته است، متعلق به خدا و پیغمبر و خویشاوندان (پیغمبر) و یتیمان و مستمندان و مسافران در راه مانده می‌باشد. این بدان خاطر است که اموال تنها در میان اشخاص ثروتمند شما دست بدست نگردد (و نیازمندان از آن محروم نشوند). چیزهائی را که پیغمبر برای شما (از احکام الهی) آورده است اجراء کنید، و از چیزهائی که شما را از آن بازداشته است، دست بکشید. از خدا بترسید که خدا عقوبت سختی دارد. همچنین غنائم از آنِ فقرای مهاجرینی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شده‌اند. آن کسانی که فضل خدا و خوشنودی او را می‌خواهند، و خدا و پیغمبرش را یاری می‌دهند. اینان راستانند‏».

باید گفت که محال است قصد و مراد خداوند آن باشد که صفت (صادقین) را بر مهاجرین محدود و منحصر کند، و اگر خدا چنین قصدی را داشته باشد، معنیش این است که (أنصار دروغگو هستند). و همچنین ممکن نیست که منظور و مقصود خدا انحصار صفت (مفلحین) بر أنصار باشد، و اگر مقصد خداوند چنین باشد، مهاجرین خسارتمند هستند. و اینک مثال دیگری از قرآن برای توضیح بیشتر آن مطلب ﴿إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَهٌ حُرُمٌ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ﴾ [التوبه: ۳۶].

«شماره ماه‌های سال قمری در حکم و تقدیر خدا (ی متعال، و مضبوط در لوح محفوظ، یا موجود) در کتاب آفرینش- از آن روز که آسمان‌ها و زمین را آفریده است‌ – دوازده ماه است که چهار ماه حرام است (و آن‌ها عبارتند از: ذی‌القعده، ذی‌الحجّه، محرّم، و رجب. جنگ در این ماه‌ها حرام است، و) این (تحریم نبرد) آئین راستین و تغییرناپذیر(خدا) است»

یعنی: این تحریمِ نبرد جزو آیین راستین است، و إلا دین در این مسأله منحصر نمی‌گردد. و فرمایش پیامبر  صلی الله علیه و سلم: (اللهم هؤلاء أهل بیتی). هم همانطور است، یعنی آن‌ها جزو خانواده­ی من هستند، و به این معنا نیست که آن‌ها خانواده­ی من هستند و جز آن‌ها کس دیگری خانواده­ی من نیست.

مقاله پیشنهادی

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …